«احمدآباد» امروزه به عنوان یکی از محلات آباد و تقریبا مرفهنشین شهر مشهد شناخته میشود. قیمت زمین در آن بالاست و روزبهروز هم بالاتر میروداما کمتر از یک قرن قبل، احمدآباد روستا یا بهتر بگویم مزرعهای در حاشیه شهر و بر کرانه راه شوسه منتهی به وکیلآباد بود که بهخاطر باغهای مفرح و قنات و رودخانه فصلیاش شهرت داشت و قلعهای موسوم به «قلعهدراز» همه سکنه این مزرعه را که تعدادشان به ۱۷۰ نفر نمیرسید، در خود جا میداد.
سخت است که باور کنیم در حافظه تاریخی اراضی امروزی احمدآباد، چنین تصویری وجود دارد؛ اما این واقعیت تاریخی کتمانپذیر نیست. در این گزارش میخواهم برایتان درباره پیشینه عجیب و متفاوت با امروزِ این محله پر زرق و برق بنویسم. امیدوارم تا پایان گزارش همراه ما باشید.
طبق گزارش برخی متون و اسناد تاریخی مزرعه احمدآباد که برخی از آن با نام «روستا» یاد کردهاند، در محدودهای میان زمینهای مزرعه بزرگ الندشت و اراضی آباد روستای کهنسال آبکوه قرار داشت.
مهدی سیدی در کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» محدوده این مزرعه و قلعه آن را جایی میان میدان احمدآباد فعلی تا سهراه راهنمایی کنونی میداند. اگر یادتان باشد در مطالعات مربوط به اراضی مزرعه «زرگران» گفتیم که این اراضی احتمالا بین زمینهای الندشت و آبکوه قرار داشت و چهبسا الندشت خودش بخشی از مزرعه زرگران بوده باشد.
چنین به نظر میرسد که اراضی مزرعه احمدآباد نیز بخشی از زمینهای زرگران بوده باشد که طی سده اخیر، هویت و موقعیتی مستقل پیدا کرده است، هرچندکه سندی از دوره صفویه درباره «تسعیر غله مزرعه احمدآباد» وجود دارد که البته نمیتوان درباره انتساب آن به مزرعه احمدآباد موردبحث ما، چندان مطمئن بود (سند شماره۱۹۷۷۳۲ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
به نظر میرسد قرار گرفتن اراضی احمدآباد در محدوده زمینهای الندشت و زرگران باعث شده است در سال۱۳۱۵خورشیدی و در زمان نیابت تولیت فتحالله پاکروان، مسئله ادعای مالکیت آستانقدس بر روی اراضی احمدآباد مطرح شود و در پی آن، نیمی از زمینهای این مزرعه از مالک قبلی آن، حاجاحمدرضا، فرزند حاجرضا ملکالتجار، گرفته و به آستانقدس واگذار شود.
در آن زمان پاکروان مدعی بود که این اراضی بخشی از مزرعه بزرگ الندشت است و طبق اسناد موقوفهها به آستانقدس تعلق دارد؛ بااینحال برخی از پژوهشگران ریشه این نزاع حقوقی را تلاش پاکروان برای بهدستآوردن زمینهای ملکآباد و اطراف آن میدانند.
از اسناد چنین برمیآید که این مزرعه در ابتدای سده چهاردهم هجری قمری، به خاندان ملکالتجار خراسان تعلق داشته که مالکیت بخش مهمی از اراضی این منطقه، از حوالی احمدآباد تا ملکآباد و نیز زمینهای محدوده زکریا متعلق به آنها بوده است. بعدها، پس از شهریور۱۳۲۰ و در پی طرح دعوای حقوقی خاندان ملکالتجار، بخشهایی از اراضی مصادرهشده از این خانواده در احمدآباد و منطقه زکریا به آنها عودت داده و بخش اعظم آنها از دست این خانواده خارج شد.
در جلد نهم کتاب «فرهنگ جغرافیای ایران»، اثر حاجعلی رزمآرا که در سال۱۳۲۹خورشیدی منتشر شده است، دو مزرعه یا روستا به اسم «احمدآباد» در اطراف مشهد وجود دارد که منطقه موردبحث ما، با شاخص جاده شوسه به وکیلآباد از روستای دیگر متمایز میشود.
در این کتاب، احمدآباد چنین معرفی شده است: «حومه شهرستان مشهد؛ سر راه شوسه عمومی مشهد به وکیلآباد؛ جلگه؛ معتدل؛ سکنه: ۱۶۹؛ شیعه؛ فارسی؛ قنات؛ رودخانه؛ غلات؛ تریاک؛ میوهجات؛ شغل: زراعت و مالداری؛ راه اتومبیل رو؛ اداره دامپزشکی و ادارهکشاورزی در آنجا قرار دارد؛ دارای برق.»
با این گزارش، میتوان تاحدودی سیمای احمدآباد را در ابتدای دهه۱۳۳۰ خورشیدی در ذهن بازسازی کرد. در آن زمان احمدآباد تازه در مسیر ترقی و توسعه قرار گرفته بود و بخشهایی از اراضی آن برای ساختوساز خانه به افراد اجاره داده میشد. احتشام کاویانیان در «شمسالشموس» وسعت این زمینها را نیمی از اراضی احمدآباد میداند. میتوان گفت که اصولا از این زمان به بعد مزرعه احمدآباد بهصورت مستقل وارد تاریخ مشهد شد.
اسناد موجود در آستانقدسرضوی از این دوره به بعد، بهصورت مستقل درباره احمدآباد گزارشهایی ارائه میکنند. در سال۱۳۲۸خورشیدی، احمدآباد صاحب دبستانی بود که «محمود بَدِر»، نایبالتولیه وقت آستانقدسرضوی، دستوری مبنی بر تحویل شانزده دست لباس برای دانشآموزان نیازمند آن صادر کرد و لباسها هم به «کاتبپور»، مدیر مدرسه، تحویل داده شد (سند شماره۶۷۸۴۸ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
طبق گزارش روانشاد «پوران شریعترضوی» در کتاب «طرحی از یک زندگی» دکترعلیشریعتی بعد از فارغالتحصیلی از دانشسرای تربیتمعلم و قبل از ورود به دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد، معلمی را در مدرسه احمدآباد آغاز کرد و از این نظر، باید منطقه احمدآباد را مکان شروع آموزگاری زندهیاد دکترعلیشریعتی بدانیم.
همانطور که اشاره شد، روستا یا مزرعه احمدآباد دارای یک قلعه برای سکونت کشاورزان بود. این قلعه به «قلعهدراز» شهرت داشت. آب موردنیاز زراعت بر روی زمینهای احمدآباد عموما از طریق قنات تأمین میشد و از آنجاکه محدوده زمینهای مذکور در جنوب کال «قرهخان» قرار داشت، ظاهرا بخشی از آب موردنیاز هم از سیلابهای فصلی تأمین میشد که رزمآرا از آن با عنوان «رودخانه» یاد کرده است؛ هرچندکه این تعبیر برای کال قرهخان چندان دقیق نیست.
محصول عمده این زمینها در درجه اول گندم و جو، سپس خشخاش و تریاک بود. در قسمتهای قبل درباره چرایی شیوع کشت خشخاش در اراضی مرغوب کشاورزی ایران توضیحاتی ارائه کردهایم و در این بخش، از بیان مجدد آنها صرفنظر میکنیم.
بعد از واگذاری زمینهای احمدآباد برای ساخت منزل، ابتدا رغبت چندانی برای خانهسازی در این منطقه وجود نداشت؛ اما بهتدریج و با گران شدن زمینهای داخل شهر، خانهسازی در محدوده اراضی احمدآباد آغاز شد. وجود تعدادی از ادارات شهرستان مشهد در این منطقه، باعث اتصال آن به شبکه برق شهری شد که در نوع خود کمنظیر بود.
طولی نکشید که در سال۱۳۴۵خورشیدی، شبکه لولهکشی آب احمدآباد نیز تکمیل شد و این منطقه، طبق گزارش «احمد ماهوان» در کتاب «تاریخ مشهد قدیم» در سال۱۳۵۰خورشیدی به بخشی از شهر مشهد تبدیل شد و بهسرعت مراحل ترقی را طی کرد و آباد شد.
تا پیش از سرعت گرفتن فعالیتهای عمرانی، تعدادی کارگاه صنعتی در محدوده احمدآباد فعال بود؛ مثلا جایی در محدوده ابوذرغفاری۱۱، کارخانه ساخت شیشه بنا کرده بودند یا در ابوذرغفاری۷ کارخانه سنگبری ساخته شده بود که بهتدریج و با افزایش جمعیت، از این منطقه خارج شد.
فتحالله پاکروان سال۱۳۰۸خورشیدی بهعنوان وزیرمختار به اتریش، سپس ایتالیا فرستاده شد و در سال۱۳۱۰ به مقام سفارت ایران در شوروی رسید. در سال۱۳۱۳خورشیدی به ایران بازگشت و مدتی بعد به مقام استانداری خراسان و تولیت آستانقدسرضوی به او داده شد. قیام مسجد گوهرشاد در زمان استانداری او رخ داد.
او در ۱۲ دی۱۳۲۰خورشیدی از مقام استانداری و نیابت تولیت برکنار شد و به وزارت کشور رسید. در سوم خرداد۱۳۲۱خورشیدی هم بهخاطر نقشش در سرکوب قیام گوهرشاد برکنار و بازداشت شد، اما در نهایت برایش قرار منع تعقیب صادر کردند.
* این گزارش دوشنبه ۷ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۴۵ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.