«اگر مرا بکشند، قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهند کرد و اگر بسوزانندم، خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد.» این جملات معروفترین یادگار باقیمانده از کلنل محمدتقیخان پسیان است؛ افسری ورزیده و مجرب که جان خود را در راه سربلندی ایران و ایرانی از دست داد و اکنون در گوشهای از باغموزه نادری مشهد در تابوتی آهنی آرمیده است.
شهادت او که در ۱۰ مهر ۱۳۰۰ خورشیدی رخ داد، آنچنان جانسوز بود که بسیاری از شعرای معروف آن روزگار برایش شعر سرودند. برای نمونه عارف قزوینی در یک رباعی چنین گفته است: «این سر که نشان سرپرستی است/امروز رها ز قید هستی است/با دیده عبرتش ببینید/ کاین عاقبت وطنپرستی است»
اغلب ایرانیان پسیان را بهعنوان افسری که روزگاری در خراسان علم مخالفت با قوامالسلطنه و دولت وابسته به انگلستان او را به دست گرفت و در این راه بهدست خانهای حامی نخستوزیر کشته شد، یا بهعنوان نخستین خلبان ایرانی میشناسندو همه اینها صحیح است، اما همه زندگی او نیست.
عمر ۳۰ ساله این شهید راه وطن، زوایای خاص و ویژه دیگری هم دارد که همزمان با یکصدوسومین سالگرد شهادت وی برخی از آنها را مرور میکنیم.
یکی از یادگارهای باقیمانده از کلنلپسیان عکس گرفتهشده از وی درکنار یک درخت کهنسال چنار است. این عکس را عکاس ارمنی مقیم مشهد آن دوران، یعنی گاراگین موسیسیان گرفته است. آنگونه که علیآذری روایت کرده عکس موردنظر در عصر آخرین عاشورای زندگی کلنل، یعنی ۲۲شهریور ۱۳۰۰ خورشیدی، در باغ ایالتی گرفته شده است. باغ ایالتی آن زمان، اکنون به ساختمان استانداری خراسانرضوی تبدیل شده است.
چنار موردنظر هم تا ابتدای دهه۷۰ که ساختمان سابق استانداری برجای بود، در گوشهای از حیاط قرار داشت ولی در جریان تخریب ساختمان، آن هم ریشهکن شد. نکته جالب، اطلاع کلنل از نزدیک بودن پایان عمرش در هنگام گرفتن این عکس است. براساس آنچه علی آذری در کتاب خود نقل کرده است، کلنل هنگامی که موسیسیان در حال تنظیم سهپایه دوربین بود، سر صحبت را با وی باز کرد و از اصل و نصب و خانوادهاش پرسید.
محمدتقیخان وقتی فهمید عکاس ارمنی زیاد از وضعیت شغلی خود راضی نیست، از او پوزش خواست که بهواسطه شرایط ایجادشده توسط وابستگان به قوامالسلطنه، کمتر توانسته است برای بهبود وضعیت زندگی مردم تلاش کند. موسیسیان دقایقی بعد از این مکالمه، عکس موردنظر خود را میگیرد و قصد دارد وسایلش را جمع کند که کلنل از او میخواهد عکس دیگری هم بگیرد.
پس از گرفتهشدن عکس دوم، کلنل ۱۰تومان به عکاس ارمنی میدهد و به او میگوید: «این شیشه دوم عکس مرا خوب حفظ کن. در آینده نزدیکی عایدی نسبتا خوبی از آن نصیب تو خواهد شد.» موسیسیان جواب میدهد که من بدون اجازه صاحب عکس نمیتوانم از آن استفاده کنم و پسیان جواب میدهد که «اگر صاحبش در قید حیات نبود، چه؟» عکاس با شنیدن این حرف، در فکر فرو میرود، اما کلنل میگوید: «من به تو اجازه استفاده از عکس را میدهم. اگر کسی مراجعه کرد و این عکس را خواست، آن را بفروش.»
چندروز بعد و در جریان تشییع کلنل در مشهد، شاخصترین عکس موجود در مراسم، همین عکس ایستاده کلنل پسیان در کنار درخت چنار است که تعداد درخورتوجهی از مردم نسخههای آن را دارند. بدینگونه گاراگین موسیسیان، عکاس ارمنی که اندکی پس از شهادت کلنل از مشهد مهاجرت کرد و ساکن قزوین شد، از وجود کلنل پسیان بهره برد و زندگیاش سروسامان گرفت.
یکی از موضوعاتی که والیان و استانداران خراسان از قدیم با آن سروکار داشتهاند نحوه تعامل و همکاری با آستانقدس و بالعکس است. دوره حکومت کلنل پسیان نیز از این قاعده کلی مستثنا نبود. پسیان هنگامی که کنترل خراسان را در دست گرفت، باتوجهبه تجربهای که از دوران ریاست ژاندارمری خود کسب کرده بود، بر آن شد تا تغییراتی در نحوه اداره آستانقدس ایجاد کند.
دریافت گزارشهایی درباره فعالیتهای برخی مدیران آستانقدس در راستای منافع والی معزول، یعنی قوامالسلطنه و همچنین حیف و میل اموال این مجموعه توسط برخی دیگر از آنان وی را در این راه مصممتر کرد.
مجموعه آستانقدس بهروایت مهدیفرخ در آن زمان دارای حدود ۱۱ هزارو ۷۰۰ فراش و خادم بود که وظیفه نظافت و کارهای اجرایی حرم مطهر را بر عهده داشتند، اما باوجوداین، وضعیت رواقها از منظر نظافت بسیار بد و رقتانگیز بود؛ همچنین مجموعه از لحاظ مالی ورشکسته بود و مبلغ ۴۰۰ هزار تومان به متولیان و کارکنان خود مقروض بود.
کلنل با توجه به این موارد ۱۷اردیبهشت۱۳۳۰، یعنی چندروز پس از آنکه صد نفر از کشیکچیان آستانقدس در جلسهای هرگونه دخالت مقامات غیرمذهبی در امور این مجموعه را توهین به تشکیلات آستانقدس اعلام کردند، دستور بازداشت ۲۱نفر از خدام عالیمقام آستانقدس -از جمله چهار نفر از پنج سرکشیک وقت، معاون نایبالتولیه و میرزایحییناظر- را داد.
سیدمحمدجوادالحسنیالحسینی، ملقب به ظهیرالاسلام، نایبالتولیه وقت که خود در جریان این حرکت بود، نهتنها با اقدامات اصلاحی پسیان مخالفت نکرد، بلکه اندکی بعد در اعلامیهای مشترک با کلنل لغو همه مناصب، القاب، مقررات و قراردادهای استیجاری آستانقدس را اعلام کرد. کلنل سپس برای رفع آشفتگی اداری و مالی آستانقدس کمیسیونی متشکل از خود، معتصمالسلطنهفرخ، مشیر همایون، شهردار مشهد، ظهیرالاسلام نایبالتولیه و محققالدوله تشکیل داد.
حاصل فعالیتهای این کمیسیون تنظیم چهارده صورتجلسه برای بهبود اوضاع بخشهای مختلف آستانقدس و ایجاد چهار کمیته امور کارکنان، املاک و ساختمانها، مالی و اموال منقول برای نظم بخشیدن بیشتر به فعالیتهای این مجموعه بود.
کلنل ریاست دو کمیته امور کارکنان و املاک را خود به عهده گرفت و ریاست کمیته اموال منقول را نیز به حاجحسینآقاملک سپرد. وی در گام بعدی، تعداد کارکنان رسمی آستانقدس را از ۱۲۰۰نفر به ۹۵نفر کاهش داد و برای هرکدام از آنان حقوق مشخصی تعیین کرد.
وی سپس برای کارکنان سابق این مجموعه که بهدلیل سن بالا، توانایی فعالیت نداشتند و در مضیقه مالی بوند، از محل صندوق خیریه آستانقدس حقوق بازنشستگی تعیین کرد که نخستین مورد در نوع خود محسوب میشد.
یکی از نکاتی که همه مورخان هنگام اشاره به خصوصیات کلنل بر آن تأکید میکنند، اهمیت ویژهای است که وی به وجود نظم در بین سربازان زیردستش -همزمان با رعایت حال آنان- میداده است. روایت است که یک روز ظهر کلنل هنگام سرکشی به هنگ ژاندارمری متوجه میشود یکی از سربازان در زیر اشعه سوزان خورشید مشغول پاک کردن توپ داخل میدان است.
او با دیدن این صحنه و باتوجهبه اینکه زمان استراحت و ناهار سایر سربازان بوده است، از وی دلیل این اقدام را میپرسد. سرباز توضیح میدهد که، چون اشتباهی از وی سر زده، مافوقش برای تنبیه دستور داده است در زمان استراحت به پاک کردن توپ بپردازد.
پسیان با دیدن شرایط جسمی سرباز خطاکار، به او میگوید که دست از کار بکشد و برای خوردن نهار و استراحت نزد سایر سربازان برود و خود به تمیز کردن توپ میپردازد. اندکی بعد فرمانده سرباز متوجه حضور وی در جمع سایر سربازان میشود و او را بازخواست میکند.
سرباز هم ماجرا را توضیح میدهد. افسر مافوق با شنیدن موضوع، خود را سریع به میدان هنگ ژاندارمری میرساند و متوجه میشود فرمانده کل قوای نظامی خراسان در حال پاک کردن توپ است.
پسیان پس از تثبیت حاکمیت خود بر خراسان، تلاش برای بهبود وضعیت زندگی مردم را در دستورکار خویش قرار میدهد. او در گام نخست و برای جلوگیری از گسترش اقدامات افراد سودجوی طرفدار قوام در راستای افزایش قیمت مایحتاج عمومی، بهمنظور ایجاد نارضایتی به مشیر همایون، شهردار، دستور میدهد با صدور اعلامیهای رسمی کاهش قیمت نان و گوشت را اعلام و تأکید کند با متخلفان برخورد قانونی خواهد شد.
وی در گام بعدی برای ایجاد امنیت عمومی در دستورالعملی، یک هفته به دارندگان سلاح در شهر مشهد مهلت میدهد که اسلحه خود را تحویل فرماندهی کل ژاندارمری دهند و بدینگونه نهتنها تعداد درخورتوجهی سلاح از بین مردم جمع میشود، پسازآن امنیت شهر بهطرز شایانتوجهی افزایش مییابد.
گام بعدی پسیان برای بهبود شرایط عمومی جامعه، ایجاد کمیتهای با نام «کمیته عدالت» برای دریافت شکایات مردم از مجموعههای دولتی و حکومتی و اشخاص صاحبنفوذ و رسیدگی به این شکایات است.
وی همچنین کمیته پنجنفرهای را برای اداره بهتر امور عمرانی شهر ایجاد میکند و از مشیر همایون، رئیس جدید بلدیه، یا همان شهردار مشهد، میخواهد تا تحتنظر این مجموعه پیادهروهایی را در کنار خیابان اصلی شهر احداث کند و برای سروسامان بخشیدن به روشنایی شهر، استفاده از نیروی برق را در دستورکار قرار دهد. مبارزه با مفاسد و رشوهخواری و تلاش برای درمان رایگان معتادان شهر از دیگر اقدامات پسیان در این دوران برای بهبود شرایط زندگی در مشهد است.
برخی افراد باتوجهبه نگاه ایراندوستانه خاصی که در نوشتههای باقیمانده از کلنل مشخص است و همچنین اقداماتی که وی در اصلاح ساختار آستانقدس انجام داد، او را فاقد نگاه دینی تلقی میکنند، اما گفتار وی در عصر عاشوراى۱۳۴۰قمری، یعنى بیست روز پیش از شهادتش، این مسئله را رد میکند.
کلنل پسیان در این روز و در پاسخ به علیآذرى، درباره فلسفه قیام امامحسین (ع) میگوید: «افسوس که مردم را آنچنانکه باید از فلسفه شهادت این فداکارِ بىمانند، مستحضر نساختهاند. به مردم نگفتهاند و نمىگویند که براى هفتادوچند نفر چرا آن قشون چندینهزارنفرى تجهیز شد. به پیروان سادهدل و بىآلایش او تفهیم نکردهاند که یزید و سایر اعراب بنىامیه از ترس قرابت نزدیک حسینبنعلى (ع) با ایرانیان و امکان کمک ایرانیان به او با شتاب آغاز پیکار کردند و آن ننگ ابدى را براى خاندان خود به یادگار گذاشتند.
این جنگ پیکار حق با باطل بود. یزید و عوامل و انصارش که از بانیان اولیه استعمارند، تصور میکردند با کشتن فرزند علىبنابیطالب (ع) به مراد خود خواهند رسید. بر عکس، امروز که هزاروچندصد سال از آن واقعه ناگوار مىگذرد، هنوز نام او که در راه حق و آزادى شهید شد، ورد زبانهاست...»
یکی از شایعاتی که در روزهای نخست پس از شهادت کلنل از سوی طرفداران قوامالسلطنه در مشهد پخش شد، ثروتاندوزی فراوان وی در دوران زمامداری بود. این مسئله تا آنحد رواج پیدا کرد که حسینآقاخزاعی، فرمانده جدید قشون خراسان، دستور مصادره اموال کلنل را صادر کرد اماهنگام بازرسی محل اقامت وی تنها اقلامی که مالکیت کلنل بر آنها اثبات شد، یک جلد شاهنامه حکیم فردوسی، دو صندوق چوبى (محتوى کتابهای فرانسه، آلمانى، ترکى و عربى)، یک تخته قالیچه ترکمنى، یکدست لباس سلام ژاندارمرى، یکدست لباس معمولى ژاندارمرى، یکجفت چکمه نظامی، سه استکان و یک قورى بندزده بود.
قیمت همه این وسایل روی هم ۲۷۰تومان، یعنی کمتر از ارزش حقوق یکماهه کلنل تخمین زده شد و بدینگونه بر موافقان و مخالفان او مسلم شد که این اصیلزاده درواقع پاک و منزه بود و شایعات ناروا دربارهاش صحت نداشت.
علی آذری هنگام درج این صورتاموال در کتاب خود آورده است که با دیدن این وسایل على طاهباز با حالت گریه خطاب به آقاشیخکاظم فریاد زد: «مرقوم فرمایید بندزده، قورى بندزده» و آقاشیخکاظم عینک را بهچشم زد و قورى را بهدست گرفت و بهدقت نگاه کرد؛ سپس با مشت به سر خود کوبید و گفت: «واى بر من که با یک چنین عنصر شریفى مخالفت مىکردم. من در حضور شما از روح او معذرت میخواهم.»
* این گزارش پنجشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۲۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.