برخی شخصیتهای مهم تاریخی در ایران، مظلوم واقع شدهاند. آنها زمانی که در قید حیات بودند، دولتها تحمل وجودشان را نداشته و سرشان را زیر آب کردهاند. وقتی هم که از دنیا رفتهاند، بهمرور زمان نامشان و خدماتشان فراموش شده است.
شاید به همین دلیل است که برخی اهالی فرهنگ میگویند که حافظه تاریخی ما ایرانیها ضعیف است. کلنل محمدتقیخان پسیان، یکی از همین نامداران تاریخ ایران است که آرامگاهش در مجموعه باغموزه نادری است.
در سالروز کشته شدن او بهسراغ شماری از بازدیدکنندگان باغ نادری و اهالی محله هاشمینژاد رفتیم تا ببینیم که چقدر با شخصیت کلنل پسیان آشنا هستند و تا چهاندازه از خدمات او میدانند.
آنطور که در کوچههای اطراف باغ نادری بهدنبال کسی میگردیم که حاضر باشد به پرسشهای ما پاسخ دهد، با اکبر صالحی از قدیمیهای محله آشنا میشویم. او با روی باز با ما گفتگو و عنوان میکند: «من فقط نام تقیخان پسیان را شنیده ام و میدانم که زمانی با رضاخان درافتاده و با تحریک رضاخان هم کشته شده است. اگر گذرم به باغ نادری بیفتد و یادم باشد، برایش فاتحهای میخوانم.»
خوشحالی ما از این پاسخ چندان دوام نمیآورد؛ چون بعد از هربار مطرح کردن این پرسش که «آیا پسیان را میشناسید»، بیشتر مردمی که موردخطاب قرار میگیرند، با تعجب نگاهمان میکنند و پاسخی ندارند یا اینکه کلا کلنل پسیان را با دیگر شخصیتهای تاریخی اشتباه میگیرند، حتی پیرمرد انگشترفروشی او را خائن و وطنفروش میداند.
با همه این اوصاف با دانشآموزان یکی از دبیرستانهای مشهد که برای سالگرد درگذشت محمدتقیخان پسیان در نهم مهر، به باغ نادری آمدهاند، همراه میشویم. تصور میکردیم که این ۲۵ دانشآموز دستکم نام کلنل را شنیده یا در کتاب تاریخشان چیزی درباره او خوانده باشند،، اما متاسفانه تصورمان کاملا غلط از آب درمیآید.
از میان آنها تنها امین علیزاده و امیررضا دلیر میدانند که کلنل پسیان، روزگاری در خراسان با «قوام» و «رضاخان» بنای مخالفت گذاشته است؛ اطلاعاتی که بهگفته خودشان، از اینترنت پیدا کردهاند.
طبیعتا وقتی مشهدیها اطلاعاتی از این شخصیت تاریخی ندارند و او را نمیشناسند، از غیرمشهدیها نمیتوان انتظاری در اینباره داشت. تقریبا تمام بازدیدکنندگان حاضر در باغ نادری تا پیش از ورود به تالار تصاویر مجموعه، هیچگونه آگاهیای درباره او نداشتند.
حتی هستند کسانی، چون رضا ناظمی که با سنگ یادبود محمدتقیخان پسیان عکس میگیرند،، اما وقتی میپرسیم که «میدانید با نماد یادبود چه کسی عکس میاندازید»، با کمال تعجب اظهار بیاطلاعی میکنند.
با اینهمه نکته عجیبی که با آن برخورد میکنیم، حضور بشیر سنجرُفِ ازبکستانی بر سر مزار پسیان است. بشیر که اطلاعات خوبی از زندگی کلنل دارد، وقتی بهشوخی به او میگوییم که حتما اطلاعات را از روی سنگ یادبود خواندهای، در جواب ما میگوید: «ازآنجاییکه میان خراسان و ازبکستان بهویژه شهر من سمرقند، پیشینه ارتباط تاریخی وجود دارد، تاریخ خراسان را کامل مطالعه کردهام؛ البته حضور من در مشهد برای ادامه تحصیل و توضیحات برخی دوستانم درباره شخصیت پسیان، مزید بر علت شده است.»
او که چندینبار در طول گفتگو از ما میخواهد که فقط نام کوچکش را در گزارش ذکر کنیم تا پسوند روسی نامش قید نشود، ادامه میدهد: «در تاریخ تمام کشورها چنین شخصیتهای میهنپرستی حضور دارند که باید به همه مردم شناسانده شوند و همچنین از آنها تجلیل شود.»
محمدتقیخان پسیان سال ۱۲۷۰ خورشیدی در تبریز متولد شد. اصلیت او قفقازی بود و پدرانش که زیربار قرارداد گلستان نرفته بودند، به تبریز مهاجرت کردند. پسیان هم در همین شهر در مدرسه و مکتب درس خواند و سپس برای ادامه تحصیلات وارد مدرسه نظام در تهران شد.
در همان زمان، وزارت جنگ، او و نُه نفر دیگر را وارد خدمت کرد. محمدتقیخان بهخاطر خوشخدمتیهایش در ارتش و ژاندارمری به درجه سروانی نائل شد. او جزو نخستین خلبانان ایرانی بود و در آلمان سیوسهبار به هوانوردی پرداخت و میخواست این فن را در ایران به جوانان آموزش دهد.
پسیان پس از مدتی که برای درمان بیماریاش از ژاندارمری بیرون آمده بود، مجدد به این سازمان برگشت و اینبار به ریاست ژاندارمری خراسان منصوب شد. او در بیستوهفتسالگی به درجه کلنلی (سرهنگی) دست پیدا کرده بود.
پس از سقوط دولت مرکزی ایران، درگیریهای قوامالسلطنه (نخستوزیر) با کلنل بالامیگیرد و دستور کشتن او را میدهد. محمدابراهیمخان شوکتالملک علم، والی قائنات که ازطرف قوامالسلطنه دستور سرکوبی کلنل را داشت، نماینده خود محمدولیخان اسدی را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی با کلنل بگذارد.
محمدتقیخان پسیان که حکومت خراسان را در دست گرفته بود (سال ۱۳۰۰ خورشیدی)، تصمیم گرفت هنگامی که برای سرکشی به اردوی ژاندارم به گناباد میرود، در آن شهر ملاقاتی با شوکتالملک انجام دهد، اما با شنیدن خبر شورش کردهای قوچان که به تحریک قوام بود، بدون ملاقات با شوکتالملک، گناباد را ترک کرد و به مشهد رفت.
کلنل برای سرکوبی شورش، از مشهد راهی قوچان شد و در جعفرآباد در دوفرسنگی قوچان، جنگ سختی بین قوای او و کردهای قوچان درگرفت. این جنگ که دوشنبه نهم مهرماه ۱۳۰۰ خورشیدی صورت گرفت، به شکست نیروهای ژاندارم منتهی شد و کلنل درحالیکه تنها مانده بود، کشته شد. پس از مرگ او، قوای قوچان سرش را از بدن جدا کردند.
اما کلنلپسیان در مدت حکومت خود در مشهد، بنای کار خودش را تا آنجا که میشد، بر خدمات عمومی گذاشت و کارهایی را در آن زمان انجام داد که در نوع خودش بیسابقه بود؛ برای نمونه با بدهکاران مالیاتی بهشدت برخورد و همه آنان را وادار کرد بدهی خود را تسویه کنند که این کار موجب رونق اقتصاد خراسان شد.
همچنین برای ایجاد امنیت در سطح شهر همه سلاحهای شخصی را جمع کرد و در کنار راهاندازی مدرسه نظامی، کمیتهای را در ژاندارمری با نام «عدلیه» تاسیس کرد تا مرجعی برای حلوفصل شکایات مردمی باشد؛ ازجمله اقدامات مهم و جالب کلنل، تشکیل کمیتهای پنجنفره در مشهد بود.
این کمیته ماموریت داشت که به مسائل شهری، رسیدگی و به روشنایی معابر با نیروی برق اقدام کند. پسیان حتی با توجه به رواج شدید مصرف تریاک در مشهد، تمهیداتی هم برای ترک اعتیاد معتادان اندیشید که شاید بتوان گفت نخستین مرکز ترک اعتیاد کشور را او تاسیس کرده است.
ایجاد سه مدرسه دولتی در مشهد، ساخت سیلوی گندم، تاسیس بانک و فراهم ساختن زمینه تفریح، همگی از خدمات کلنل محمدتقیخان پسیان است که بیشترشان برای مردم ناشناخته مانده است.
* این گزارش یکشنبه ۱۸ مهر سال ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۹ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.