عزرا اخترنیاخراسانی مادر شهید سیداحمد درسازپناه است و امروز در خانهای کوچک در محله طبرسی شمالی که متعلق به دیگری است بهتنهایی روزگار سپری میکند.
پدران و مادارن کوچه امیرآباد ۳۶، در سالهای دفاع مقدس، ۷ شهید را که با هم دوست بودند تقدیم میهن کردند.
حاجاسحاق و دو پسرش علیرضا و هاشم مدام در جبههها بودند. علیرضا همان زمان شهید شد و حاج اسحاق هم بعد از تحمل سالها رنج شیمیایی سال ۱۳۹۳ از دنیا رفت. حالا خانم افضلی مانده و خاطرات گذشته.
فاطمه علیمیرزایی، مادر شهید مفقودالاثر محمود برازنده، سالها از پسرش بیخبر بود و همیشه وقت کوبیدهشدن در خانه، تصور میکرد پسرش برگشته است تا اینکه بعد از بیستسال خبر شهادتش را آوردند.
سردار شهیدتقی رضوی از آنها بود که دوست نداشت در جبهه رئیس و مرئوس بازی دربیاورد و بارها کارهایی که رانندهاش باید انجام میداد را خودش انجام میداد و میگفت ما برادریم.
عصمت کریمویی، مادر شهید حسین مصلایی است. آخرین بار و لحظه خداحافظی وقتی به قد و بالای پسرش نگاه کرد، قلبش لرزید و احساس کرد در این رفتن برگشتی وجود ندارد.
مادر شهید علیاصغر مرتضوی میگوید: از او فقط یک ساک دستی بهجا ماند. مدتی پس از شهادت برادرش امیر، پیراهن علیاصغر را در قبری خالی کنار مزار برادرش دفن کردم تا دلم با زیارت قبور آنان آرام بگیرد.