مادر شهید

مادر سردار شهید محمدحسین بصیر پس از ۴۱ سال دوری درگذشت
اعظم بصیر می‌گوید: برادرم(شهید بصیر) یک‌ماه پیش از شهادتش به خانه آمد و رو به مادر کرد و گفت: از شما خواسته‌ای دارم. مادرم هم گفت: «جانم را بخواه محمدحسین، نه نمی‌گویم.» او گفت: همه رفقایم شهید شده‌اند تا تو رضایت ندهی، من شهید نمی‌شوم!
شهادت، چهار روز قبل از سالروز تولد
تاریخ تولد و شهادت «مهدی گلباریان‌طرقی» فقط چهار روز اختلاف دارد. او که در ۲۲ بهمن ۱۳۴۲ متولد شده بود، در ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ در منطقه فکه به شهادت رسید؛ شهادتی که مادر این‌گونه توصیفش می‌کند: «بچه‌ام خالص و مخلص رفت.»
علیرضا نوری قبل از شهادت، عکس مزارش را با لب خندان گرفت
علیرضا قبل از اینکه راهی جبهه شود، رفت عکاسی و یک عکس انداخت با لب خندان. سفارش کرد اگر شهید شدم، این عکسم را بگذارید تا همه بفهمند من با رضایت خودم و لب خندان رفتم.
در سوگ مادر شهید غفاریان که دار و ندارش را وقف کرد
حسین قاسم‌خانی می‌گوید: نزدیک‌ترین فرد به خواهرم، من بودم. تکیه‌کلامش رسیدگی به نیازمندان بود! گاهی به او می‌گفتم «پس برای خودتان چی؟ دست‌کم شرایط زندگی‌تان طوری باشد که راحت باشید!»، اما زیر بار نمی‌رفت و به زندگی ساده خودش راضی بود.
محمدمهدی حمیدی در عروسی خوبان به شهادت رسید
به‌محض ورود به منطقه متوجه کمین نیرو‌های عراقی می‌شوند. راننده می‌گوید اینجا چه خبر است؟ شهید محمدمهدی حمیدی در جواب وی می‌گوید: عروسی است! و در همان لحظه ترکشی به گردنش اصابت می‌کند.
درِ خانه شهیدعطایی به روی مجالس اهالی محله باز است
در کوچه‌خیابان‌های مجلسی و  ابوذر کسی نیست که این خانه را نشناسد. خانواده شهید عطایی ۳۰ سالی می‌شود که درِ خانه خود را بدون چشمداشت به روی مجالس شادی و عزای اهالی محله گشوده‌اند.
برادران شهید پیروی بر زمین نماندن تفنگ برادر راهی جبهه شدند
عباسعلی اولین شهید خانواده پیروی است که در هجده‌ سالگی راهی جبهه شد. همو هم بهانه رفتن جعفر و محمدعلی به جبهه بود، بهانه‌ای که در جمله «نمی‌خواهیم تفنگ برادرمان روی زمین بماند» خلاصه می‌شود.