مادر شهید - صفحه 9

ماجرای ۱۵ سال کاچی پزی بانوان محله بهشتی
داستان از خواب مادرشهید شروع شد که برای ادای نذر پسرش، با همکاری اهالی محل، در مسجد امام هادی (ع) کاچی پخت. پس از ۱۵ سال هنوز ساکنان انتهای محله بهشتی سه‌شنبه‌ها در مسجد کاچی می‌پزند.
صبر مادر شهید صبری خدایی است
لحظه آخر خداحافظی‌اش از من خواست سمنو بپزم و منتظرش بمانم تا برگردد و من هم بعد از چند هفته در یک ظرف بزرگ سمنو درست‌کردم، سمنو‌هایی که چند ماه ماند تا کپک زدند، اما محمد نیامد.
مادر شهیدمولوی هنوز در خانه‌اش را نبسته است
مادر شهید جاویدالاثر حسین مولوی قلعه‌نو از عملیات مرصاد تا به امروز در خانه‌اش را نبسته است. می‌گوید: «همیشه منتظرم برگردد. مگر می‌شود این همه پیکر و پلاک بیاید، اما از حسین من چیزی از آن سفر برنگردد؟»
شهید مهدی کرمانی غریب اسارت بود
مادر شهید مهدی کرمانی می‌گوید: بعد‌از شهادت مهدی، می‌گذاشتم خانه خالی شود؛ آن وقت می‌رفتم به اتاقی که توی آن صندوقچه لباس‌های مهدی بود. لباس‌هایش را برمی‌داشتم و آن‌قدر گریه می‌کردم تا عقده دلم باز شود.
دل‌نوشته شهیدمدافع حرم روی کولر: دوستت دارم مادر
مادر شهید مدافع حرم حسن حیدری می‌گوید: چند وقت قبل متوجه شدم پسرم کنار کولر آبی خانه‌مان نوشته: «مادر تا آخرین لحظه دوستت دارم.» هر روز که کولر را آب می‌کنم، کلمه‌های آن نوشته را می‌بوسم.
مادر تو به زودی مادر شهید می‌شوی!
بی‌بی‌فاطمه سلطانی درباره آخرین حرف‌های شهید محمدرضا فضلی قبل از اعزام می‌گوید: «مادر! تو باید به خودت افتخار کنی. به‌زودی مادر شهید می‌شوی. حواست باشد شهید که شدم، با گریه کردنت دشمن‌شادم نکنی.»
مادر شهید ماجونی خانه‌اش را به حسینیه تبدیل کرد
فاطمه دهباشی، مادر شهید محمد ماجونی دوست داشت به یاد پسرش خانه‌اش را تبدیل به حسینیه کند. وقتی مادرشهید سال ۱۳۸۷ فوت کرد منزلش به نام «حسینیه شهید محمد ماجونی» در محله شروع به فعالیت کرد.