مادر شهید

مادر شهیدمولوی هنوز در خانه‌اش را نبسته است
مادر شهید جاویدالاثر حسین مولوی قلعه‌نو از عملیات مرصاد تا به امروز در خانه‌اش را نبسته است. می‌گوید: «همیشه منتظرم برگردد. مگر می‌شود این همه پیکر و پلاک بیاید، اما از حسین من چیزی از آن سفر برنگردد؟»
شهید مهدی کرمانی غریب اسارت بود
مادر شهید مهدی کرمانی می‌گوید: بعد‌از شهادت مهدی، می‌گذاشتم خانه خالی شود؛ آن وقت می‌رفتم به اتاقی که توی آن صندوقچه لباس‌های مهدی بود. لباس‌هایش را برمی‌داشتم و آن‌قدر گریه می‌کردم تا عقده دلم باز شود.
دل‌نوشته شهیدمدافع حرم روی کولر: دوستت دارم مادر
مادر شهید مدافع حرم حسن حیدری می‌گوید: چند وقت قبل متوجه شدم پسرم کنار کولر آبی خانه‌مان نوشته: «مادر تا آخرین لحظه دوستت دارم.» هر روز که کولر را آب می‌کنم، کلمه‌های آن نوشته را می‌بوسم.
مادر شهید ماجونی خانه‌اش را به حسینیه تبدیل کرد
فاطمه دهباشی، مادر شهید محمد ماجونی دوست داشت به یاد پسرش خانه‌اش را تبدیل به حسینیه کند. وقتی مادرشهید سال ۱۳۸۷ فوت کرد منزلش به نام «حسینیه شهید محمد ماجونی» در محله شروع به فعالیت کرد.
در رثای مادر شهیدرثایی؛ بانوی خیر محله سرشور
مادر شهید محمدرثایی، یکی از خیران محله سرشور است که حدود ۹ دهه از زندگی‌اش می‌گذرد و در این مدت تمام دارایی‌اش از مال دنیا دوبقچه بیشتر نیست.
دنیا خانه گذر است
رزمنده‌ها را پشت کامیونش، از جلو حرم تا مناطق جنگی، برده بود. ته بار، یک دفترچه چند‌برگی با نوشته آیت‌الکرسی پیدا کرده بود که بالای صفحه اول آن، این کلمات دیده می‌شد: دنیا خانه گذر است، نه جای ماندن.
سیدکاظم به شهادت هم لبخند زد!
بی‌بی‌‌طاهره تقوی، مادر شهید می‌گوید: سیدکاظم خیلی رئوف بود. وقتی نگاهش می‌کردی، انگار یک لبخند مهربان روی صورتش بود، کمک کردنش به دیگران هم با روی گشاده و لبخند مهربان همیشگی‌اش بود.