درست پس از روز خاکسپاری همسر، بیبیمریم نیز در حالی که با کمک برادرانش، توانست اشهدش را بگوید، با جاری شدن «الله اکبر» بر لبانش، نزد همسر و فرزند شهیدش شتافت.
این شانزدهمین سال بود که در روز اربعین، خانوادههای شهدا و جانبازان محلههای راهنمایی، فلسطین و آبکوهسعدآباد و عموم مردم، برای تلاوت زیارت اربعین و غبارروبی مزار شهدا بهسمت بهشترضا (ع) رهسپار میشد.
۵ روز دلواپسی و بیخبری از پدر شهیدان روشنروان حکایت تلخی است.نیمی از افراد خانواده در سوگ پدر نشستهاند و نیمی دیگر چشمبهراه مادرند.
عبدالله آراسته یکی از انقلابیهای فعال و تاثیرگذار شهر توس است که با رها کردن شغل خود، به صف مبارزان انقلاب میپیوندد و بعدها در جبهه به عنوان اولین شهید توس سفلی، نامش بر سر زبانها میافتد.
حسین افخمیروغنگیران که ۱۷ سال بیشتر نداشت، نباید آنجا میبود؛ پدرش اجازه عزیمت به جبهه را به او نداده بود و او قاچاقی و با رضایتنامه جعلی راهی میدان جنگ شده بود. آن روزها، اما خیالش راحت بود.
رسول مصدقیان پدر شهید، معلم بازنشسته و از پایهگذاران انجمنهای محلی است که تمام فکر و ذکرش را برای آبادی محلهاش گذاشته است، حتی الان که ۹۱ بهار از عمرش میگذرد.
مادرشهید محمدرضا مجربی از ساکنان قدیمی سناباد میگوید: از روی ناآگاهی لباسهای بچهام را در آب قنات سناباد میشستم تا اینکه یک شب خواب دیدم میگویند در این آب حضرترضا(ع) را غسل دادهاند، دیگر لباسهای بچهات را نشور.