اسدالله شاهسونی، جوان دلیری بود که روز شهادتش، در حالیکه پاتک خورده بودند، به همرزمانش گفته بود تا او دشمن را سرگرم میکند، همگی سنگر را رها کنند.
بعد از اینکه فهمیدم تعبیر خوابم شهادت فرزندم است، از شدت گریه و ناله تمام بدنم سست شد. با اصرار از او خواستم به جبهه نرود ولی او که عاشق شهادت بود قبول نکرد و اشتیاقش برای جبههرفتن بیشترشد.
شهید سیدعلی حسینی از سال ۱۳۶۲ تا زمان زخمی شدنش در سال ۱۳۶۷ حضوری مستمر در جبهه داشت. شهرتی به دست آورد تا آنجا که یکی از فرماندهان ارتش به دیدنش میرود و این دیدار منتهی به ازدواج سیدعلی میشود.
شهید سیدمهدی خورشیدی معروف شده بود به سید صدپارهتن! بعد از دوسه عمل سنگین هنوز از دستش عفونت خارج میشد. باز هم رفت جبهه و تازه سال نو شده بود که چشمش را از دست داد.
اعظم بصیر میگوید: برادرم(شهید بصیر) یکماه پیش از شهادتش به خانه آمد و رو به مادر کرد و گفت: از شما خواستهای دارم. مادرم هم گفت: «جانم را بخواه محمدحسین، نه نمیگویم.» او گفت: همه رفقایم شهید شدهاند تا تو رضایت ندهی، من شهید نمیشوم!
تاریخ تولد و شهادت «مهدی گلباریانطرقی» فقط چهار روز اختلاف دارد. او که در ۲۲ بهمن ۱۳۴۲ متولد شده بود، در ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ در منطقه فکه به شهادت رسید؛ شهادتی که مادر اینگونه توصیفش میکند: «بچهام خالص و مخلص رفت.»
علیرضا قبل از اینکه راهی جبهه شود، رفت عکاسی و یک عکس انداخت با لب خندان. سفارش کرد اگر شهید شدم، این عکسم را بگذارید تا همه بفهمند من با رضایت خودم و لب خندان رفتم.