مادر شهید

شهید سعید حیدری هنوز به خانه برنگشته
مزار پسرم در بهشت رضا خالی است. در این سال‌ها که شهدای زیادی را آورده‌اند منتظرش بودیم اما هنوز سعید شهید ما نیامده است؛ شاید هم به‌جای شهیدی دیگر در شهری دیگر آرام گرفته! کسی چه می‌داند؟
به شهادت جواد راضی شدم
مادرشهید جواد جهانی می‌گوید: جواد تصاویری را از مادران شهید به من نشان می‌داد و می‌گفت: مادر، ببین این مادر شهید چقدر خوشحال است و می‌خندد. حالا که سر مزارش می‌روم، گریه می‌کنم و می‌گویم: شهید شدی و من خندانم.
برگه مرخصی مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود
برگه مرخصی ۱۵ روزه مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود، اما قسمت نبود از آن استفاده کند؛ خواهرش می‌گوید: برای رفتن به جبهه پول نداشت و چون می‌خواست بی‌خبر از پدر و مادرم به جبهه برود از من پول قرض گرفت و قول داد که جبران کند.
خواب گل لاله نشانه‌ای برای شهادت بود
تاریخ تولد شهیدرجبعلی رنجوری را از روی شناسنامه باطل شده‌اش پیدا می‌کنم؛۱۴ فروردین۱۳۳۴ و روز شهادتش هم پای تابلوی نقاشی پرتره او که به دیوار اتاق آویزان شده ۷ آبان ماه سال ۱۳۶۵ است.
شهید امیرحسین شیخ‌هادی؛ مرزبانی که در آرزوی شهادت بود
خانم حمامی، مادرشهید می‌گوید: امیرحسین همیشه وقتی عکس شهیدی را می‌دید می‌گفت یک روز عکس من را هم روی در و دیوار شهر می‌بینید و به آن افتخار می‌کنید. لحظه شهادت پای تنور نان می‌پخته که به پاسگاه حمله می‌کنند و....
پایان دلتنگی‌های «ننه‌حسن»، مادر شهید قائمی
طلعت‌خانم نیکنام هر‌وقت، هرجا، کاری از دستش برمی‌آمد، برای دیگران انجام می‌داد. شاید به همین دلیل بود که همه به نفس حق او باور داشتند و برای رفع غم‌و بیماری و رفع مشکلاتشان از او طلب دعا می‌کردند.
مرثیه «ام‌نوری»؛ مادری که در فراغ فرزندش شاعر شد
«مکّیه غلومی» یکی از هزاران مادرِ جوان‌ازدست‌داده خرمشهری است که بهانه شهادت پسرش، او را شاعر ۱۱ جلد کتاب می‌کند؛ ۱۱ جلد کتابی که با نام «مرثیه‌های اولیا» نوشته «ام‌سید نورالموسوی» به چاپ رسید.