خانواده میرزا مصطفی رضوی، از ابتدای شروع جنگ خودشان را وقف آن کردند تا در پایان با یک شهید و دو جانباز شناخته شوند.
عصمتنوربخش میگوید: بعدها فهمیدم که گروهی به سرکردگی زنی از کومولهها به محمدجواد و دوستانش حمله کرده و با تیراندازی آنها را شهید کردهاند. آنها حتی به وسایل پسرم هم رحم نکرده بودند.
سالهاست که تابلوی «شهیدمحمد قربانی» در یکی از خیابانهای محله امامهادی (ع) دیده میشود، او از اولین شهدای این محله بوده است.
شهید کاظم دهقانی کوچکمرد بزرگی که یک روز بند پوتینهایش را محکم بست و از دل محله چهاربرج رفت تا تنها چند ماه بعد و درست شب عید سال ۶۱ پیکر دونیمشدهاش به خانه برگشت.
چادر الهه بین چرخهای تانک گیر کرده بود و او را تا مسافتی با خودش میکشاند. مریم هم داخل جوی آب افتاده و دستوپایش شکسته بود. الهه چندروز بعد شهید شد.
محمدحسن و محمدحسین شعبانیفر با فاصله یک سال از هم به شهادت رسیدهاند. البته این دو برادر تنها شهدا این خانواده نیستند و محمد افتخاری، داماد خانواده هم شهید شده است.
طلعت خزایی و حیدرعلی طویلیقصیری تنها مایملک زندگیشان که خانهای قدیمی در محله عامل بوده را به نیت مدرسهسازی وقف کردهاند تا نامش یادبودی باشد برای «حمید»؛ فرزند مفقودالاثرشان.