با مرور اسناد موجود از جمله سفرنامههای مختلف و همچنین نقشههای مشهد در دوره قاجار با این واقعیت روبهرو میشویم که باغی بزرگ در یک سوی این کوچه قرار داشته است. باغی که در دوران پهلوی به باغ آرامگاه نادرشاه افشار تبدیل شده است.
ایستگاه و محله راهآهن روی سه مزرعه بزرگ مشهد قدیم به نامهای امینآباد، عشرتآباد و علیآباد قرار میگیرند. در این میان عشرتآباد مزرعهای بزرگ شبیه شهرچهای در شمال غرب باروی شهر مشهد بوده که بخشی از آن در داخل باره قرار داشته است. زمینهای مزرعه امینآباد نیز جزو موقوفه علیشاه افشار بوده است.
صبح زود، ابتدای خیابان شهیدهاشمینژاد، راستهبازار میوهوترهبار؛ سبدهای سبزی و میوه تازه از میدان رسیده و جلو مغازههاست و نوید شروع بازاری داغ را میدهد. اما بین مغازههایی که فروشندگانشان مشغول جابهجایی سبد هستند، یک مغازه جلب توجه میکند. حاج شاهپور عزیزنیا به سنت کاسبان قدیمی، صبح زود، چراغ مغازه را روشن کرده و مشتریان سحرخیز را پیش از همه دشت کرده است.
کوچه سوت و کور و خالی است و همان ابتدای آن روی تابلویی نام مهدیه با نشانهای مسیر را مشخص میکند. جلو ورودی کارگاه ساختمانی هستیم که خانههای مجاور آن خالیاند و بدون سکنه. چند بار زنگ در را فشار میدهیم. نگهبان در را باز میکند. فضای پیش رو خاکی و گلآلودست و هیچ شباهتی به وصف آدمها از مهدیه گذشته ندارد.
تنها چند در چوبی در ابتدای خیابان پاچنار و در هوای سرد آذرماه کافی است تا پای آدم را برای تماشا سست کند. نه خبری از آدمهای قدیمی پاچنار هست، نه درختهایی که روزی این کوچه را بهنام خود کرده است. پاچنار یکی از فرعیهای آیتالله بهجت8 است. شاید عمر زیاد و سایه پهن و وسیع این درخت علت کاشت آن بوده است. بعضی از ساکنان چیزی از گذشته کوچهای که در آن زندگی میکنند نمیدانند. برخیها هم خوشحالاند این نام از سر معبر آنها کم نشده است و به پاچناری بودن خود میبالند.
خیابان شهید کامیاب یکی از شریانهای اصلی شهرمان است که از یک سو به تقاطع شهید گمنام میرسد و از طرف دیگر به چهارراه راهآهن.هنوز خیلی از مشهدیها تقاطع شهید گمنام را به نام چهارراه مقدم طبرسی میشناسند. وجهتسمیه آن به نقل قدیمیهای محله برمیگردد و گاراژ اتوبوسرانی مقدم که در این محدوده قرار داشت. ایستگاه راه آهن در یک سمت این خیابان و نمایشگاههای خرید و فروش ماشین در سمت دیگر معبر قرار دارند.
در طول حدود هفتاد سال، به واسطه دبستان ایوب نصیرزاده و دبیرستان جلیل نصیرزاده خاطرات شیرین زیادی برای هزاران نفر رقم زده است. حالا وقت صحبت که میشود، بسیاری از پدربزرگان در همراهی با نوهها و فرزندان از آن روزهای شیرین سخن میگویند، خاطراتی که از تلاش، فداکاری و استقامت افرادی همچون مرحوم موثق عاملی برای ایجاد مدارس جدید در شهر مشهد شروع میشود. نقل است حضور اولین دانشآموزان در مدارس کاشانی 22 به سال 1329 بازمیگردد، زمانی که دبیرستانی به نام عاملی در مساحتی بالغ بر چهار هزار متر مربع بازگشایی شد.
حسینآقا یک باربر ساده است که درآمد چندانی ندارد، اما به پشتوانه ارادت و عشقی که به امام مهربانیها دارد، دلش به دریای بیکران محبت به زائران تبدیل شده است.
تعریف میکند: بارها با مسافرانی روبهرو شدهام که در طول سفر پولشان سرقت یا گم شده است. خودم هزینه فیش حمل بارشان را دادم. بعضیها قبول نمیکردند. میگفتم: بگیرید. آقا خودش با من حساب میکند. این را هم بگویم که زائرها خوشحساب هستند و بلافاصله بعد از برگشت به شهرشان پول را واریز کردند. خیلی از زائران شماره من را گرفتهاند و گاهی تماس میگیرند و میخواهند سلامشان را به امام برسانم و من را به شهر خود دعوت میکنند.