از کودکی عاشق دویدن بوده و همین علاقه پای او را از محله راه آهن به هنرستان تربیت بدنی الزهرا(س) در محله هفده شهریور باز کرده است. زهرا افشاریان از فرصتی که برایش مهیا شد، استفاده کرده و تمرین با بهترین مربیان و دونده های کشور، او را در مدتی کوتاه پرآوازه کرده است تا بتواند با کسب رتبه های برتر در مسابقات مختلف، خود را به عنوان یک ورزشکار شاخص و مدال آور معرفی کند. او حالا در هجده سالگی و در سال آخر هنرستان، برای حضور در بین ملی پوشان و شرکت در مسابقات آسیایی برنامه ریزی می کند.
ایستگاه و محله راهآهن روی سه مزرعه بزرگ مشهد قدیم به نامهای امینآباد، عشرتآباد و علیآباد قرار میگیرند. در این میان عشرتآباد مزرعهای بزرگ شبیه شهرچهای در شمال غرب باروی شهر مشهد بوده که بخشی از آن در داخل باره قرار داشته است. زمینهای مزرعه امینآباد نیز جزو موقوفه علیشاه افشار بوده است.

سید عبدالکریم هاشمینژاد را مشهدیها به مبارزات سیاسی و انقلابیاش خوب میشناسند. فعالیتهای سیاسی هاشمی نژاد از سال 1340 آغاز شد. او برای اولین بار در جریان 15 خرداد 1342 دستگیر شد و جزو اولین دستگیرشدگان بود. شهید هاشمینژاد از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، پنج بار بازداشت شد. پس از انقلاب در جریان تدوین قانون اساسی نمایندهٔ اول استان مازندران بود و نقش مؤثری در تصویب اصول مهم آن داشت. هاشمینژاد پس از انقلاب هیچ سمت رسمی قبول نکرد.
هاشمینژاد نویسنده بود. کتابهایش را اکنون نیز میشود خواند. در حوزه مسائل اعتقادی قلم میزد. یکی از کتابهایش بهنام «مناظره دکتر و پیر» رمانی است که بیش از ۶۰ سال پیش یک روحانی نوشته است. در این کتاب یک پیر مراد و یک پزشک سکولار در قطاری همراه میشوند و درباره معارف دینی سخن میگویند.
در این عملیات تروریستی، هادی علویان توانست با مخفی کردن یک نارنجک جنگی در فتقبند خود، وارد ساختمان حزب شود و هنگام خروج آیتالله هاشمینژاد از کلاس درس صبحگاهی، ایشان را از پشت در آغوش بگیرد و نارنجک همراه خود را منفجر کند که به شهادت شهید هاشمینژاد و مجروحیت شدید خودش منجر شد.
آشنایی من با ایشان به سالهای 48 یا49 بر میگردد. به علت علاقهای که به مجالس سیاسی و مذهبی داشتم، صحبتهای شهید هاشمینژاد از نظر انقلابی صحبتهای قابل استفادهای برای جوانان بود، به مسجد فیل میرفتم و یادم هست که روی نیم دایرههایی که اطراف مسجد بود مینشستم و سخنرانیهای داغ ایشان را گوش میدادم.
سخنرانیهای شهید هاشمینژاد چند خصوصیت داشت، خصوصیت اول این بود که ایشان بسیار خوش بیان بود و مطالب را آنگونه که ضرورت داشت به ذهن مخاطب میرساند. خصوصیت دوم این بود که ایشان بلیغ صحبت میکرد و صحبتهایش سطحی نبود. او انسانی فاضل و باسواد بود و همانگونه که در تعبیر امام پس از شهادت ایشان آمده «فاضل جوانمرد»، مطالعات و تحقیقات و تألیفات زیادی داشت
وقتی پدرم ترور شدند هیچ مسئولیت رسمیای در انقلاب اسلامی نداشتند. جریان نفاق به چه دلیل فردی چون شهید مفتح را ترور کردند؟ زیرا او وحدتی بین حوزه و دانشگاه ایجاد کرد که دشمن این امر را مخالف اهداف خود میدید.