طاهره حسنآبادی یکی از قدیمیترین ساکنان کوچه موعود است. میگوید: درِ خانهام همیشه به روی همسایه ها باز است و دوست دارم هر روز به خانهام بیایند. ما حالا مثل یک خانوادهایم. باید هر روز احوال همدیگر را بپرسیم.
عصمت کریمیترشیزی میگوید: با اینکه دو دهه میشود که منازل مسکونی اینجا تبدیل به مراکز پزشکی شده و اکثر همسایه ها از اینجا رفتهاند، همانها که ماندهاند، هوای یکدیگر را دارند و در سختی و خوشی کنار هم هستند.
در دل محله ایثار، خانهای شبیه یک حسینیه کوچک هست که دیوارهایش مزین به پرچمها و کتیبههای مذهبی است. هرکار خیری که قرار باشد خانمهای همسایه انجام دهند، از همین خانه شروع میشود.
همسایه ها هرچه نیاز دارند مثل مواد غذایی، نان، نردبان و هر وسیله دیگر، بدون تعارف در خانه آقای صحنینی را میزنند و او با روی خوش هر کمکی بتواند انجام میدهد.
بانوان ساکن در خیابان هاتف هر شب جمعه و دیگر مناسبتهای دینی سال، پیاده راه میافتند بهسمت بارگاه آقا و زیارت دستهجمعی. در روزهایی که هوا مساعد است، تعدادشان به بیش از پنجاهنفر هم میرسد.
طیبه عبدالهی وقتی اوایل دهه ۶۰ از بیستمتری بلال به محله شریف آمد، اینجا بینامونشان بود و هنوز رنگ آبادانی به خود ندیده بود. تنها نقطه اشتراک خانه قدیمی و جدید، نداشتن آب و برق بود.
مسجد عباسبنعلی (ع) در خیابان یاران۹ پایگاهی برای همسایه های این کوچه است. آنها درکنار اینکه سالهاست یکدیگر را میشناسند، در کارهای فرهنگی محلهشان مشارکت میکنند و مرکز کارشان در مسجد است.