معلول

محسن؛ معلولی که خود علت اشتغال معلولان است!
در 18سالگی با روی دیگری از زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود و همین اتفاق زمینه‌ساز همه موفقیت‌های محسن غلامی می‌شود. حادثه‌ای که باعث شده او به مسیر متفاوتی قدم بگذارد و به قول خودش با دنیای جدیدی آشنا شود. طوری که از او راکب موتور کراس و راننده خودرو می‌سازد و در حال حاضر مدیر فروش مجموعه اکوتک (مرکز اشتغال و کارآفرینی معلول ان) است و طراحی قسمتی از محصولات را هم بر عهده دارد.
تلاش «همدلان» برای دستگیری از معلولان
ماجرای آن‌ها به 5سال پیش برمی‌گردد، زمانی‌که «صفورا شریعتی» مسئول گروه مردمی همدلان برای انجام یک کار خیر پیش‌قدم می‌شود و از دوستان و آشنایان می‌خواهد تا برای حل مشکل یک توان‌یاب با او همراه شوند. حس خوبی که بعد از این همراهی به او دست داد، باعث شد که این‌کار ادامه‌دار شود تا با گذشت زمان افرادی با او همراه شوند و تعدادشان به 15نفر برسد. حالا کافیست این 15نفر از مشکل دردمندی باخبر شوند تا تمام تلاششان را برای رفع آن به‌کار گیرند. البته تمرکز این گروه بر حل مشکلات توان‌یابان است.
داستان کتاب دوستان؛ کتابخانه‌ها و کتاب‌خوان‌های مشهد را بیشتر بشناسید
مرور داستان‌های «مشهدچهره»، برکت همسایگی با کتابخانه و دمخور شدن با کتاب‌ها‌ را پیش چشممان می‌آورد تا بتوانیم سرگذشت آدم‌های کتابخوان و کتاب‌دوست را بهتر ببینیم. آدم‌هایی که برای آشتی دادن مردم با کتاب از هیچ کاری دریغ ندارند. حتی شده یک کار کوچک مثل اختصاص دادن گوشه‌ای از مغازه‌شان به کتابخانه. یا وقف مال و زمان زندگی‌شان برای کتاب‌خوان کردن دیگران. در روزگاری که کتاب، همان یار مهربانی که «عباس یمینی شریف» در کتاب فارسی دوم دبستان از زبانش برایمان سخن‌ها سروده و نسبت به غفلت از آن هشدارها داده بود، بیشتر از هر روزی از زندگی‌هایمان فاصله گرفته، این مطلب را بخوانید تا با کتاب‌خوان‌های مشهدی و کتابخانه‌های مشهد بیشتر آشنا شوید.
آشپزی که بر اثر یک حادثه انگشتر ساز شد!
کارگاه باشگاه غدیر با همت معلول ان راه اندازی شده است این کارگاه 2 بخش دارد. بخش خیاطی و بخش انگشترسازی و جواهرتراشی. کارگاه انگشترسازی یک اتاق 12متری است که 4میز مخصوص انگشترسازی را دور آن چیده‌اند. همه نیروها مهاجر و قطع نخاعی هستند و با بودجه کمی که دارند در کارگاه کار و خرج خودشان و خانواده‌شان را تأمین می‌کنند. صفدر هاشمی یکی از هنرمندان این کارگاه است. او سال 1352در شلگر افغانستان در نزدیکی مزار به دنیا آمده است. او تا سال 91 در تهران آشپزی می‌کرد اما به دلیل حادثه‌ای که در آشپزخانه برایش اتفاق افتاد قطع نخاع شد و پس از آن راهی مشهد شد و امروز سر از کارگاه انگشترسازی درآورده است.
تلاش می‌کنیم مددجویان از 14 سالگی به زندگی عادی برگردند
کودکانی با وضعیت توان‌خواه و مددجویان شرایطی را دارند که خیلی در جامعه دیده نمی‌شوند، به این معنی که با وجود بالا رفتن سطح آگاهی در جامعه هنوز هم این کودکان از سطح یکسان خدمات آموزشی و توان‌بخشی بهره‌مند نمی‌شوند، بعضا خانواده‌ها این آگاهی را ندارند که فرزندانشان در چنین مراکزی می‌توانند رشد کنند و بعضا هم فضای آموزشی کم است و نکته اصلی دیگر هم این است که جامعه باید به این افراد به چشم یک انسان عادی نگاه کند و آن‌‎ها را بپذیرد.
زندگی بهتر برای 330مددجو
مرکز «مثبت‌زندگی کد 481» به دنبال تأسیس دیگر مراکز مثبت‌زندگی در کشور از بهمن‌ سال گذشته در محله کلاهدوز شروع به کار کرد. فعالیتی که با هدف محله‌محوربودن شکل گرفت تا بتواند به افراد زیرپوشش در هر محله‌ بهتر رسیدگی کند. سمانه سعیدی‌فر می‌گوید: ایجاد چنین مراکزی یک ضرورت بود و باید سال‌ها قبل اتفاق می‌افتاد. در گذشته نظارت و توجه به تمام پرونده‌ها در زمان کوتاه ممکن نبود اما با این اقدام این مشکل برطرف شده است. ضمن اینکه افراد درباره فعالیت ما آگاهی می‌یابند که نتیجه آن توزیع عادلانه خدمات به تمام مددجویان است.
موفقیت، بدون دست هم به دست می‌آید
5 یا 6ساله بودم که به همراه چند نفر از دخترهای هم‌سن وسالم در کوچه مشغول بازی بودیم. خطی کشیده بودیم و با سنگ بازی می‌کردیم. زمانی که نوبت من رسید لی‌لی کنان از داخل صفحه شطرنجی خط‌کشی شده عبور کردم. حالا باید سنگی را برمی‌داشتم و از پشت سر به داخل این خطوط شطرنجی می‌انداختم. اما زمانی که خم شدم تا سنگ را بردارم، دیدم دستی ندارم، هرکاری که کردم نتوانستم سنگ صاف سفید را با تنها انگشت دستم بردارم. احساسی از شرم و ناتوانی تمام وجودم را فراگرفت. با حالت گریه داخل خانه رفتم و در گوشه‌ای از اتاق خانه کز کرده و گریه می‌کردم.