معلول

پاکبان محله پنجتن به خاطر کارش معلول شد، اما حتی کسی به دیدارش نرفت!
سید حسین حسینی، پاکبان شهرداری مشهد بود که در سال 90 بر اثر تصادف دچار آسیب نخاعی شد. این حادثه تلخ‌ترین اتفاق زندگی بی‌بی ربابه، مادر خانواده است و یادآوری‌اش هم برای او دردناک است. سیدمحمد، مرد خانه نحیف و لاغر است؛ جانباز شیمیایی جنگ. قدیم کارگر کارخانه موزاییک سازی بوده، اما توان جابه جاکردن بار نداشته است و حالا نان خشک خانه ها را جمع می کند. سیدمحمد مهمان نواز است. چندمین بار خوشامدمان می گوید. برایش عجیب است که کسی زنگ در خانه آن ها را زده باشد. همه درددلش به همین جمله خلاصه می شود؛ «در همه این سال ها کسی به دیدن حسین نیامده است.»
کوتاه‌قامتان و معضل دیده‌نشدن
نجیبه حاجی‌پور، سال ۱۳۵۷ در روستای چشمه‌پونه مشهد به دنیا می‌آید اما اصالتش به روستای «ماه‌خونیک» بیرجند برمی‌گردد، روستایی که همه اهالی آن کوتاه قامت هستند. قد و قامت نجیبه هم مانند پدرانش کوتاه است، یک متر و 15 سانتیمتر، این بانوی خودساخته باوجود مشکلات عدیده جسمانی و مالی، در رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیل است. او علاوه بر درس‌خواندن، کار هم می‌کند، سال‌ها است که برای گذران مخارج زندگی تایپیست پایان نامه‌های دانشجویی است. نجیبه تاکنون 12عمل جراحی بر روی پاهایش انجام داده تا فقط سرپا باشد و بتواند راه برود.
آرزوهای روشن علی
دو و نیم ساله که بود داشت بازی می‌کرد که مادرش متوجه شد هنگام بازی آیات قرآن را زمزمه می‌کند. بیشتر که دقت کرد فهمید فرزندش همان 15سوره‌ای را که برایش می‌خوانده حفظ شده است. از همین موقع پی به استعداد قرآنی علی کوچولوی نابینا برد. اکنون علی بیاتی در هفت‌سالگی، یک‌و نیم جزء قرآن و تعدادی از داستان‌های شاهنامه، مولانا و کلیله و دمنه را حفظ است.
در زندگی «ماه‌گل» نباشیم؛ «نازگل» باشیم
نمایش عروسکی- موزیکال «نازگل» که برای اکران در دهه فجر سال 98 تهیه شده‌بود، داستان سه خواهر است که هر کدام از آن‌ها نماینده یک قشر از جامعه هستند. «گل اندام» نماینده آدم‌های معمولی و ساده‌لوح است، خواهر دومی «ماه گل» نام دارد. او نماینده آدم‌های زرنگ و فرصت‌طلب است و اما «نازگل» که نقش اصلی داستان را برعهده دارد، نماینده انسان‌های دلسوز و یاری‌رسان بوده که همیشه به فکر دیگران هستند. این نمایش که بازیگران آن را هنرمندان معلول و بچه‌های حاشیه شهر تشکیل داده‌بودند، در هشتمین جشنواره تئاتر معلول ان مناطق کویری و خلیج فارس رتبه برتر را به دست آورد.
آنسوی مرزهای اراده در کارگاه تولیدی معلولان هانیل
مینا گلپور که مؤسس کارگاه تولیدی معلول ان هانیل است، درباره تاریخچه تأسیس آن می‌گوید: من و خواهرم، مدتی در مراکز حرفه‌آموزی معلول ان کار می‌کردیم. به دلیل رفت‌و‌آمدهایی که به اداره بهزیستی داشتم، متوجه فراخوان تأسیس کارگاه‌های تولیدی شدم و این موضوع را با خانواده‌ام مطرح کردم. پدر و مادرم خیلی حامی بودند و با وجود اینکه در بین اطرافیانمان فرد معلول نداشتیم، با دید مثبتی به این موضوع نگاه می‌کردند. پدر و همسرم به لحاظ مالی بسیار حمایت کردند تا کارگاه هانیل، مردادماه سال 93 به عنوان اولین کارگاه دختران معلول ذهنی بالای 14 سال، دایر شد.
مادر بودن برای کودکانی که بزرگ نمی‌شوند
بخشی از مشکلات این مادران مربوط به تهیه دارو بعد از تحریم‌ها، صادر نشدن دفترچه بیمه برای بیماران مهاجر، هزینه‌های بالای درمان، نبود مرکز بهزیستی و کاردرمانی و فیزیوتراپی می‌شود. این بچه‌ها از تحصیل و درمان‌های مناسب محروم هستند و هیچ امکاناتی برای آن‌ها در نظرگرفته نشده است. تعدادی از آن‌ها آموزش‌پذیر هستند و تعدادی تربیت‌پذیر، ولی فضایی نیست که خانواده‌ها بتوانند فرزندانشان را به آنجا بفرستند. برخی از مراکز نیز که به خانواده‌ها معرفی می‌شود فاصله زیادی با گلشهر دارد و هزینه‌های آن بسیار سنگین است. از طرفی به مهاجران گواهی‌نامه نمی‌دهند تا کسانی که خودرو یا موتور دارند با وسیله نقلیه خودشان بچه‌ها را به مراکزدرمانی ببرند.
داستان پسر معلولی که نان‌آور خانه شده است
علی امینی قصه‌ای شنیدنی دارد، از کودکی دچار بیماری جسمی و حرکتی است، اما برخلاف همه این مشکلات مانند کوه استوار است و درکنار تحصیل و کسب علم، خرج یک خانواده را هم می‌دهد. از تعمیرات موبایل گرفته تا مسافرکشی! او وقتی فهمید که برای عمل جراحی و بهبودی جسمی‌اش باید رقمی در حدود 60میلیون تومان هزینه کند، بیخیال شده و خودش را به قضا و قدر سپرده است.