کتاب

قدیمی‌ترین امانت‌دهنده کتاب منطقه9 از سرانه مطالعه گله دارد
کتاب ‌فروشی «فرهاد» که سال‌ها محسن توپ‌ریز آن را اداره می‌کند از آن دست دکان‌هایی است که بیشتر قدیمی‌های محله فکوری و آب‌وبرق آن را می‌شناسند. کتاب ‌فروشی‌ای که سابق بر این اسمش «نسترن» بوده، اما بعد از کلی ماجرا اسم آن به فرهاد تغییر می‌کند. توپ‌ریز علاوه بر اینکه کتاب می‌فروشد یکی از قدیمی‌ترین مغازه‌های منطقه است که به اهالی، کتاب هم امانت می‌دهد. خودش از همان دوران نوجوانی عاشق کتاب خواندن بوده و هست و همین عشق و علاقه سبب شده تا کتاب ‌فروشی را به عنوان شغل آینده‌اش انتخاب کند.
انگشتری که از رهبری هدیه گرفتم
به واسطه نگارش کتاب عقیق سرخ، رهبر معظم انقلاب اسلامی انگشتر خود را به عنوان هدیه برای من فرستادند. اهدای این انگشتر نفیس سرو صدای زیادی به پا کرد به گونه‌ای که پیشنهاد‌های کاری بسیاری به بنده شد. یکی از این پیشنهاد‌ها که به نظر من کمی عجیب بود، از یکی از مجامع اسلامی آلمان شد. پیشنهاد این بود که کتاب ی درباره زندگی شخصی خودم بنویسم. این پیشنهاد تلنگری به من زد که نگارش کتاب ی با این محتوا را آغاز کنم.
مجتبی انوریان یزدی که قلمش در کوچه‌های محله شکل گرفته اجاره‌نشینی را قاتل هویت شهرنشینان می‌داند
مجتبی انوریان‌یزدی سال1347 در خانه‌ای در کوچه‌ باغ‌موزه نادری مشهد به دنیا می‌آید. برای او و هم‌محله‌ای‌هایش مجسمه نادرشاه نماد «هویت محله» و اولین «شخصیت ملی» محسوب می‌شد. این مجسمه نمادی است که باعث ایجاد عِرق میهنی و محله‌ای در او می‌شود. منظره حرم مطهر امام‌رضا(ع) در سوی دیگر خیابان و تلألو شبانه گنبد و گلدسته حرم او را غرق رؤیاهای دیگری می‌کند و هویت مذهبی محله را به رخ می‌کشد. این‌ها همان عناصر هویت‌بخشی بود که از نظر آقای انوریان‌یزدی امروزه دیگر در محلات ما به چشم نمی‌خورد.
«هادی» تاریخ معاصر؛ درباره دکتر عبدالهادی حائری، روزنامه نگار و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
عبدالهادی مسیری پرفرازونشیب را برای خودش انتخاب کرد. حائری نوجوان برای مدتی از فرایند تحصیل دور ماند، اما هیچ گاه مطالعه را رها نکرد. علاقه او به تحصیل جدید هیچ گاه او را به پذیرش سیاست فرهنگی رضاشاهی نکشاند. او نوجوانی به شدت باورمند به ارزش های مذهبی باقی ماند و سخت در تضاد با تجدد آمرانه رضاشاهی قرار گرفت. او با تمام وجود خشونت فرهنگی رضاشاهی را به بهانه تجدد، با نشانه های مذهبی حس کرده بود. او به گاه نوجوانی دیده بود که چگونه مأمور رضاشاهی در ستیز با نشانه های مذهبی، خواهر چادری اش را خشونت بار تعقیب کرده است.
کارگاه نجاری و پاتوق کتاب‌خوان‌ها و دوچرخه‌سوارها
سید امیر مظلومی می‌گوید: روح ما انسان‌ها با عناصر طبیعی آرام می‌شود، چوب یکی از بهترین عناصر است که پیغمبران ما هم با آن عجین بوده‌اند. من یک نجار هستم. اینجا هم کارگاه نجاری من بود که در آن برای امرار معاش کار می‌کردم. با تکه‌های چوب کتاب خانه کوچکی ساختم و بیرون کارگاهم نصب کردم تا کتاب ‌هایی را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی دیدم استقبال خوبی از کتاب خانه کوچکم شد، به همین دلیل به فکر افتادم کتاب خانه بزرگ‌تری را داخل کارگاهم درست کنم. همین فکر جرقه‌ای شد تا کارگاهم را جمع و این بخش از خانه‌ام را تبدیل به پاتوقی برای دورهمی کتاب ‌خوان‌ها کنم.
اجرت کتاب‌ خدا با خودش
در‌حالی‌که صحافی‌ها هرسال در حال ازدست‌دادن مراجعانشان هستند، صحافی ابوالقاسم ابویی‌مهریزی به‌عنوان یکی از قدیمی‌ها در مشهد تلاش می‌کند با ارائه خدمات متنوع، مشتری‌های خود را حفظ کند و حوزه کاری‌اش را گسترش دهد. متنوع‌ترین خدمتش هم صحافی قرآن و ادعیه‌ها با ضمانت است؛ کاری که خیلی از صحاف‌های مشهد به‌علت وقت‌‌گیری زیاد و اجرت کم انجام نمی‌دهند، اما استاد مهریزی با سفارش‌گرفتن از مشهدی‌ها و دیگر شهرستان‌ها سالانه حدود 3000قرآن را در کنار دیگر سفارش‌هایش صحافی می‌کند.
«خانه تجربه» محلی برای اشتراک تجربه‌های کتاب‌خوان‌هاست
زهیر قدسی درباره تشکیل «خانه تجربه» توضیح می‌دهد: دلیل نام‌گذاری‌مان این بود که به‌طور کلی با خواندن کتاب یک تجربه جدید به‌دست می‌آوریم و کتاب را برای اضافه‌شدن تجربه‌هایمان مطالعه می‌کنیم. این تجربه‌ها باعث افزایش کیفیت زندگی‌مان می‌شود. این مکان را هم با همین ایده که تجربه‌هایی را در اختیار دیگران قرار بدهیم، افتتاح کردیم.