دکتر سیدابوالقاسم حسینی نویسنده روانشناس محله سعدآباد میگوید: پدرم سال ۶۵ از دنیا رفت و من به یادبود ایشان سعی کردم جمعههای آخرماه قمری را به بحث و گفتگو با دوستان و استادان درباره مسائل روانشناسی اسلامی بپردازم و هنوز هم این روند ادامه دارد. ما در این جلسات درباره اصول بهداشت روانی و روانشناسی اسلامی بحث میکنیم. یکی از نتایج این جلسات، کتاب ی با عنوان «حکمت اسلامی و عرفان اسلامی» بود که با یکی از همکاران خود به نام محمد حسینپور آن را به چاپ رساندیم. به ذهنم رسید که کتاب روانشناسی اسلامی را به زبان عربی هم تجربه کنم تا افراد بیشتری از آن استفاده کنند.
توصیه امیر ماماغانی، نوجوان موفق محله احمدآباد به همسن و سالان خودش این است که هیچ وقت نباید موهبت خدا را دستکم گرفت و ذرهای از کمک خدا ناامید شد: من پیش از این خیلی ناامید بودم و فکر نمیکردم که بتوانم با کتاب م در جشنواره خوارزمی ثبتنام کنم و به این موقعیتی که اکنون دارم برسم اما خدا خواست و توانستم این مسیر را بروم.
کتاب هایی که سیداحمد حسینی- همان مردی که کسبه او را با نام «کولبر کتاب » میشناسند- بساط میکند برای فروش نیست، برای امانت است. کوله آقای حسینی در واقع یک کتاب خانه سیار ویژه کسبه و قشری است که خودش میگوید هیچکس در جامعه به فکرشان نیست. خودش کتاب ها را میآورد، خودش میآید پس میگیرد و البته هیچ پولی هم برای حق عضویت یا حتی حمل و نقل دریافت نمیکند. حالا همه کسبه او را میشناسند و خیلیهایشان عضو کتاب خانه کولهایاش شدهاند، ولی اوایل به او مشکوک میشدند و با خودشان میگفتند مگر میشود کسی رایگان این همه وقت و انرژی بگذارد؟!
کتاب خانه عمومی دکتر علی شریعتی در خیابان امام خمینی(ره) یکی از قدیمیترین کتاب خانه عمومی شهرمان است. این مکان که وابسته به نهاد کتاب خانههای عمومی کشور است، در سال1303 شمسی تأسیس شده و امروز 94سال از عمر آن میگذرد. این فضا تا قبل از اینکه کرونا مهمان ناخوانده شهرمان شود، هر روز پذیرای علاقهمندان به کتاب بود. اما از بعد کرونا همانند بسیاری از پاتوقهای فرهنگی تعطیل شد.
مدیر کتاب خانه در زمینه تأثیر کرونا بر کارش میگوید: «گرچه این اتفاق کتاب خانهها را بست اما کتاب داری را نتوانست به تعطیلی بکشاند.»
مریم جمیلی که 25سال سابقه کاری دارد و از سال1396در این کتاب خانه مشغول به کار شده است، هر روز شاهد رفتوآمد شهروندان کتاب خوان به این کتاب خانه بوده است.
سیدشهاب شاه عالمی میگوید: از 10سال پیش، نویسندگی را بهطور حرفهای شروعکردم، به عنوان یک نویسنده و منتقد ادبی بیشتر در حوزه طنز فعالیت میکردم و نوشتههایم عموما در نشریاتی همچون روزنامه خراسان( هفتهنامه جیم)، آفتاب یزد و وقایع الاتفاقیه به چاپ رسید و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.
پدرم با تحصیلات امروزی خیلی موافق نبود، اما من خاطرات شیرینی از تحصیل کنار پدرم به یاد دارم، زیرا نزد او به شیوه مکتبخانهای درس خواندم و نوشتن را هم از پدرم یاد گرفتم. شیوه مکتبخانه به این شکل نیست که از همان نخست حروف الفبا را آموزش دهند. ابتدا قرآن را فرا میگرفتیم و سپس هجی، روانخوانی و تجوید آموزش داده میشد و در نهایت فارسیخوانی شروع میشد. من کتاب های زیادی از جمله عاق والدین، شاهنامه، هفت پیکر نظامیگنجوی و ... را با پدرم خواندم، یعنی او این کتاب ها را درس میداد. او میخواند و ما تکرار میکردیم. آنقدر میخواند که ما در خواندن آنها روان میشدیم. بعد از خواندن، نوشتن را به من یاد داد که آن هم به شیوه سرمشق بود.
کتاب با خنده آغاز و روایت میشود و از آنجا که قرار نیست آخر هر خندهای باز هم خنده باشد، انتهای کتاب حسابی اشک را درمیآورد و دل را میسوزاند. این کتاب در ۲ بخش «زندگی» و «دوباره زندگی» توسط مریم قربانزاده، نویسنده دفاع مقدس، نگاشته شده و از مجموعه کتاب های تاریخ شفاهی زنان قهرمان، دربرگیرنده خاطرات مرحومه «فاطمه دهقانی»، همسر سردار شهید «ابوالفضل رفیعی»، جانشین فرمانده لشکر ۵ نصر است.