کد خبر: ۱۲۹۴۸
۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
چرخی در خانه اعیانی «حاج میرزا یحیی سادات‌رضوی»

چرخی در خانه اعیانی «حاج میرزا یحیی سادات‌رضوی»

مرحوم «غلامحسین بقیعی» در کتاب «انگیزه» (که مرور خاطرات دوران کودکی و جوانی اوست) خانه‌ای را توصیف کرده که متعلق به حاج‌میرزا‌یحیی سادات‌رضوی بوده است. این خانه مجلل در نزدیکی باغ هشت‌آباد بود.

فریبا فرخد| قصه خانه‌های تاریخی در مشهد، قصه تلخی است و به قول فردوسی بزرگ: «یکی داستان است پر آب چشم»؛ آن‌چنان که هر‌روز خبر تخریب یکی از این خانه‌ها به گوش می‌رسد؛ خانه‌هایی که روزگاری دارای هشتی و پنچ‌دری و اُرسی‌های رنگارنگ با حیاط‌های بزرگ و درختان سرسبز بسیار بودند.

این سطر را بگذارید کنار این توضیح که اکنون کم‌اند خانه‌هایی با این معماری که احیا شده باشند. شاهدش هم این است که در سال‌های اخیر تنها دو خانه «توکلی» و «کوزه‌کنانی» را می‌توان در مشهد یافت که اُرسی دارند و مرمت شده‌اند یا در حال مرمت هستند؛ اما روزگاری نه‌چندان دور زیر آسمان مشهد، خانه‌های اعیانی بسیاری وجود داشتند که زیبایی‌شان در وصف نمی‌گنجید.

توصیف یکی از این خانه‌ها را مرحوم «غلامحسین بقیعی» در کتاب «انگیزه» (که مرور خاطرات دوران کودکی و جوانی اوست) آورده است. خانه‌ای که او توصیف کرده متعلق به حاج‌میرزا‌یحیی سادات‌رضوی بوده است.

در معرفی حاج‌میرزا‌یحیی هم باید بگوییم که او در اواخر دوره قاجار یکی از بزرگان سادات‌رضوی و ناظر خرج آستانه بوده و یکی از معروف‌ترین هیئت‌های مذهبی مشهد در آن دوره را هم می‌گردانده است.

مرحوم بقیعی در کتابش می‌نویسد: «دم دروازه غربی مشهد زمین وسیع و مشجری بود به نام «باغ هشت‌آباد». از خیلی پیش در آنجا انواع درخت‌های میوه، چنارتبریزی و نارون به‌طور انبوه رشد یافته بود. یک منطقه موستان [=تاکستان]و یکی شفتالوزار بود. در قسمت کم‌درخت‌تر هم سبزی‌کاری می‌شد.

در دو نقطه مصفا و خلوت باغ زیر درخت‌های چنار، دو آلاچیق زیبا وجود داشت که انبوه بوته‌های یاس و نسترن آلاچیق‌ها را پوشانیده بود. یک دستگاه عمارت بسیار مجلل اندرونی‌وبیرونی‌دار در بخش شمالی باغ ساخته شده بود و حاج‌بی‌بی، یکی از همسران حاجی‌میرزا‌یحیی، همه‌کاره سادات‌رضوی و ناظر خرج آستانه با آقازاده‌ها و مستخدمین خاص در آن می‌زیستند. 

این باغ که جزو املاک موقوفه حضرتی به‌شمار می‌رفت، به‌وسیله یک در بزرگ درشکه‌رو به انتهای بالا‌خیابان، مقابل دو آسیاب بزرگ و مشهور شهر راه می‌یافت. دیوار‌به‌دیوار در این‌باغ، حیاط کوچک و قدیمی‌سازی وجود داشت. ساختمانش دو‌طبقه بود. یک تنبی با شاه‌نشین و دو صندوق‌خانه و هشت اُرسی بزرگ در وسط و دو راهرو و چنداتاق دیگر در طرفین آن ساخته شده بود. 

اُرسی‌ها با روزنه‌های کثیرالاضلاع‌شکلِ بسیار‌کوچک، مشبک گشته و در آن انواع شیشه‌های الوان به کار رفته بود. در تمام دیوار‌ها طاقچه‌هایی زیبا با رف‌هایی در بالای آنها قرار داشت و در فاصله بعضی طاقچه‌ها یک قطعه آیینه نصب و دور آنها به‌طرز جالبی گچ‌بری شده بود. 

سقف اتاق‌ها چوبی بود. روی یکی از تخته‌های پهن‌تر کار‌شده در سقف این اتاق، با مرکب سیاه و خط درشت آیه‌الکرسی نوشته بودند و کف آن به‌وسیله چند‌پلاس رنگی و نمد سفید با نقش‌های مختلف فرش بود. وقتی آفتاب به اُرسی‌ها می‌تابید، سایه شیشه‌های رنگی روی فرش‌ها می‌اُفتاد و نقش‌و‌نگار آن را مضاعف می‌ساخت. 

یک کرسی عیالواری با لحاف‌کرسیِ کرباسی و چادر‌شب ابریشمی چارخانه در شاه‌نشین گذاشته شده بود و در سه سوی آن سه دست رختخواب به دیوار تکیه داشت. یک آیینه سنگ‌قاب اکلیلی با روپوش توری و چند پر طاووس، دو لاله پایه‌برنجی، یک سماور، دو سینی، ده‌پانزده زیراستکانی برنجی، یک تشتک، سه دست استکان‌نعلبکی، دو قوری کوچک و بزرگ، یک جفت لامپای بارفتن، دو قلیان کوزه‌سفالی و بادگیر برنجی، یک وافور نی‌آبنوس و حقه‌چینی، دو مجری رویه‌مخمل بنفش، یک قرآن بزرگ جلد‌چرمی، قاب ترمه‌ای، سه‌چهار جانماز قناویز آستردار با مهر و تسبیح تربت و یک زوج آفتابه‌لگن مسی در طاقچه‌ها قرار داشت. 

روی رف‌ها نیز ده‌بیست بشقاب چینی گنجه‌ای، تعدادی کاسه ترک‌دار، دو کوزه چینی قمی، یک جفت گلاب‌پاش، یک قهوه‌جوش پنج‌شش قهوه‌خوری چینی لب‌پریده، سی‌چهل بطر آبغوره با دهانه گرفته و شصت‌هفتاد دانه سیب و به و انار به‌طرز جالبی کنار هم چیده شده بود. 

در گوشه اتاق یک یخ‌دان رویه‌تیماجی قرمز با نقش‌و‌نگار سیاه قرار داشت. نزدیک آن یک چرخک نخ‌ریسی، مقداری پشم تیج‌شده، چند دوک چوبی و تعدادی گندوله نخ‌پراکنده بود. به دیوار طاقچه‌ها شمایل حضرت‌امیر(ع) با ذوالفقار نیمه از نیام کشیده، ضامن‌آهو، پنجتن آل‌عبا و خواجه خضر و قنبر چسبانیده شده و دو زوج پرده کرباسی با نقش‌و‌نگار قلمکار به در‌ها آویزان بود.

حیاط این منزل دارای یک حوض و تعدادی درخت میوه و بوته گل‌محمدی بود و به‌وسیله یک پایاب شانزده‌پله‌ای به کاریزی که از عمق پنج‌شش‌متری حاشیه باغ می‌گذشت، راه داشت. 

از وسط طاقچه شاه‌نشین دریچه‌ای به داخل باغ باز می‌شد و رو‌به‌روی آن استخر دراز و کم‌عمقی بود به نام پارِکی و در طرفین پارکی دو یخچال بزرگ مخروطی‌شکل قرار داشت. 

به‌محض اینکه فصل یخ‌بندان فرا می‌‎رسید، پارکی را پر آب می‌کردند و در طول شب‌های خیلی سرد چند‌نوبت و از چند‌سو به‌روی ورقه یخ سطح آن، آب می‌بستند تا با ماسیدن سریع آب به قطر یخ بیفزایند و برای تابستان یخ بلور تهیه کنند.»

او در سطر بعدی این مرور خاطره، وقتی به توصیف یخدان داخل حیاط می‌رسد، نقبی هم به کار تهیه یخ در گذشته می‌زند و این‌طور شرح می‌دهد: «تاریک و روشن صبح هم یک‌دسته عمله یخ‌شکن، با چوخه بَرَکی و مندیل، مچ‌پیچ، دست‌کش، جوراب پشمی و کفش تخت آجیده، روی سطح یخ پراکنده می‌گشتند با تیشه‌های نوک‌باریک آن را تَرک‌تَرک و قطعه‌قطعه کنند. سپس این عمله‌ها با چنگک‌های دسته‌بلند، یا علی (ع)، یا‌علی (ع)‌گویان یخ‌ها را بالا می‌کشیدند، به کاه می‌آلودند و به‌درون چاله یخچال رها می‌ساختند.

برای رسانیدن قطعه‌های بزرگ یخ به نزدیک یخچال، هر عمله روی یخِ استخراجی خویش می‌ایستاد و دسته چنگکش را پی‌در‌پی به کف پارکی می‌فشرد و قایق‌وار به سوی یخچال می‌شتافت. گاه‌گاهی هم در بین‌راه یخ می‌شکست و تعادل سرنشینش به هم می‌خورد و فریاد‌زنان در آب فرو می‌افتاد و هیاهوی کارگران و دادوبیداد و قهقهه تماشاگران بلند می‌شد.»

 

* این گزارش چهارشنبه ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۷۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44