کتاب

افسانه‌های پرماجرای «افسانه»
افسانه میرآبی درباره کار جدیدش می‌گوید: یک کار علمی‌تخیلی در 9جلد نوشته‌ام که جلد اول آن در مرحله تأیید است. داستان این مجموعه 9جلدی ماجرای یک موجود تخیلی است که از اعماق زمین به سطح می‌آید و درگیر یک سری اتفاق می‌شود. «داستان‌های موجود ناشناس و حیوانات جنگل» نام کل مجموعه است که هر جلد آن یک نام اختصاصی هم خواهد داشت. از بعد جذابیت کار هم ایده‌ای به ذهنم رسیده که در کنار چاپ کتاب ، انیمیشن مجموعه را هم بسازم تا بتوانم یک بسته ارائه دهم.
هویت محله راه‌آهن در کوچه پشت باغ نادری پنهان است
شیرازی 17دیواربه‌دیوار آرامگاه و باغ بزرگ نادری است و به گفته خیلی‌ها به کوچه پشت باغ معروف است. پیشنهاد می‌کنیم هرکس دل‌بسته فرهنگ و هویت محله است، کوچه پشت باغ را ببیند. بنای مهدیه مرحوم عابدزاده، که نقل است با سرمایه شخصی خودش از شغل حلبی‌سازی (ساخت آینه‌های حلبی جیبی) ساخته شده است، در همین کوچه قرار دارد. خانه سالاری‌ها که ثبت ملی شده است، از دیگر جذابیت‌های این معبر است و در میانه‌های کوچه چشم را میخ‌کوب قدمت و هنر خود می‌کند. یک کتاب ‌فروشی قدیمی نیز هست که جزو هویت کوچه به شمار می‌رود. همه این‌ها به علاوه ویژگی نزدیک‌بودن به حرم، ایجاب می‌کند که کوچه پشت باغ یکی از کوچه‌های زائرپذیر باشد و هتل‌ها و مهمان‌پذیرها را دربربگیرد.
پاکبانِ نویسنده با جارویش کوچه‌ها و با قلمش ذهن‌ها را جلا می‌دهد
صحبت های محسن رحیم دل، پاکبان بوستان بهشت، پر از بوی کلمه است؛ از تعداد تألیفاتش می گوید و از کتاب  هایی که به دیگران هدیه داده است، از عشق و علاقه وافری که به ادبیات و نویسندگی دارد و از حوصله ای که بین کار پاکبانی برای نوشتن به خرج می دهد. او مرد آرامی است و وقتی کنارش می نشینیم، قصه گو هم می شود. شاید خیلی از شهروندان محسن رحیم دل را نشناسند. پاکبان میان سالی که با جارویش بر تن خشک شده برگ های زرد می کشد و از گیاهان بادقت خاصی مراقبت می کند، یک داستان نویس است.
یک کتاب برای پاسخ به 10سؤال دخترانه
آرینا حکیم‌زاده مانند تمام دختران هم‌سن و سالش که دوران بلوغ را پشت سر می‌گذارند، با مشکلات این دوران روبه‌رو است. می‌گوید: با دیگر دوستان و هم‌سالانم که صحبت می‌کردم متوجه شدم آن‌ها هم مانند من پرسش‌های بی‌پاسخ و گاه اطلاعات اشتباهی دارند. همین موضوع فکرم را به خودش مشغول کرد، به کتاب خانه مراجعه کردم و به دنبال کتاب ی گشتم که بتواند به همه پرسش‌های یک دختر در آستانه سن بلوغ پاسخی بدهد اما چنین کتاب ی پیدا نکردم. به همین دلیل تصمیم گرفتم دست به کار شوم و کتاب ی در این زمینه تألیف کنم.
دست‌نوشته‌های طلایی یاسمین
نه تنها نوشتن را دوست دارد بلکه می‌خواهد در آینده معلم شود تا به دیگران آموزش دهد. یاسمین شندآبادی می‌گوید برای رسیدن به این هدف خود تمام تلاشش را می‌کند. او خاطره‌ای هم از رفتن به اردوی مدرسه دارد و بیان می‌کند: روزی از طرف مدرسه به اردو رفتیم. در آنجا با دوستانم زباله‌های ریخته شده در طبیعت را جمع کردیم. بی‌توجهی به درختان من را ناراحت می‌کند. به همین دلیل دوست دارم رعایت این موضوعات را به دیگران هم آموزش بدهم و در این راه از نوشتن کمک بگیرم.
همسایگی با کتابخانه قزوینی «یگانه» را شاعر کرد
درست از کلاس هشتم ابتدایی سرودن شعر را شروع می‌کند. می‌گوید که فقط قالب مثنوی را دوست دارد و مضامین اشعارش هم بیشتر اخلاقی و تعلیمی هستند. چند بیتی را می‌خواند. آن‌قدر استخوان‌دار و قوی هستند که به‌سختی می‌توان باور کرد یک دختر هفده ساله آن‌ها را سروده باشد. گپ و گفتی با یگانه رضایی در کتاب خانه آیت‌الله قزوینی در محله محمدآباد داشتیم. شاعر جوان همین محله که از کودکی عضو کتاب خانه بوده است. او یکی از دلایل علاقه‌اش به کتاب ، مطالعه و نوشتن را هم همین کتاب خانه می‌داند. البته خانواده و مطالعه مستمر پدر و مادرش هم در ایجاد این علاقه نقش بسزایی داشتند.
اولین کتابدار محله طلاب کارش را از یک قفسه شروع کرد
از بزرگ‌ترین تفریح‌ها و لذت‌های زندگی کتاب است. مطالعه در ساعت‌هایی که افراد بیکار هستند و اوقات فراغتشان به‌حساب می‌آید، باعث شده خیلی‌ها کتاب ‌خوان شوند. برخی‌ها آن‌قدر شیفته مطالعه بوده‌اند که کتاب به امانت می‌دادند. احمد بکتر که یکی از این افراد است، سال‌های نه خیلی دور هر غروب با یک بغل کتاب در محله پیدا می‌شد و پشت سرش آدم‌های دوستدار کتاب در مغازه‌اش صف می‌کشیدند.