دو سال پس از اختراع دستگاه چاپ در ۱۴۵۰ میلادی، نخستین کتاب چاپی جهان که «کتاب مقدس» بوده است، با کلمات جوهریاش در کنج چاپخانهای در آلمان توسط گوتنبرگ منتشر میشود. ایرانیان، اما ورود چاپخانه به کشور را در میانه قرن یازدهم تجربه میکنند. برابر اسناد تاریخی، نخستین کتابی که در ایران چاپ شده، «زبورداوود» یا «ساغموس» است که کشیشان ارمنی آن را در سال ۱۰۱۶ خورشیدی به زبان و خط ارمنی در ۵۷۲صفحه در جلفای اصفهان چاپ میکنند.
باوجوداین، نخستین چاپخانهای که در ایران دست به چاپ کتاب با حروف فارسى و عربى میزند، چاپخانه سربى یا «تیپوگرافی» بوده که به دستور «عباسمیرزا نایبالسلطنه» در تبریز ساخته مىشود. نخستین کتابى هم که در این چاپخانه انتشار یافته، «رساله جهادیه میرزاعیسى قائممقام» بوده که در سال۱۲۳۳ هجرىقمرى به چاپ رسیده است. برابر تقویمها ۸ مهر سالروز چاپ نخستین کتاب با دستگاه چاپ در جهان به سال ۱۴۵۲ میلادی است.
حرم با عطر ناتمام گلاب و حریم غرق در چرخش نورها و تسبیحگردانی ذکرها، تنها حرم خستهدلان و درراهماندگان نبوده، که مشهد و همه داشتههایش، رکاب انگشتری اویند. همین است که نخستینهایش را میتوان در گرداگرد همین نگین جستوجو کرد. چاپخانه و انتشار نخستین کتابهایش نیز از همین جملهاند.
آنطورکه «الیمپیادا پاولونا شچگلوا» در کتاب «تاریخ چاپ سنگى در ایران» نوشته است، آگاهى درباره چاپ کتاب در شهرستانهای ایران بسیار کم است؛ زیرا در مقالههایی که دانشمندان ایرانى دراینباره نوشته اند، تنها به نام تهران و تبریز اشاره شده و براى دیگر شهرهایى که در آنها چاپخانه سنگى یا حروفى وجود داشته، تنها به ذکر نام اکتفا شده است.
نویسنده این کتاب در ادامه مینویسد: درباره چاپ در مشهد، آگاهى کمترى نسبتبه چاپ در اصفهان و شیراز وجود دارد؛ بااینهمه مشهد از شهرهایى است که چاپخانه سنگی اواسط دوره قاجار، در آن پاگرفته است. البته تا آخر قرن نوزدهم، تنها سه کتاب با چاپ سنگى در مشهد شناخته شده است که دیوان حافظ با قدمت بیش از ۲۰۰ سال، رسالهای مذهبى به زبان عربى و بخشى به زبان فارسى و مقاله «تلخیص العروضالوافیه فى علم القافیه» به دو زبان فارسى و عربى که یادگار مانده از سال ۱۲۹۵ قمری است را شامل میشود.
مورخان معتقدند که آغاز سده بیستم میلادی، فعالترین دوره چاپ سنگى در مشهد بوده است. در این دوران «کارخانه آستان قدس رضوى» و «کارخانهمشهدىمحمدرضا» در شهر فعال بوده و دست به چاپ ۳۰ کتاب زدهاند که از آن بین، تنها درباره ۹ کتاب آگاهىهایى به دست آمده است.
اما طبق «طومار عضدالملک» ماجرای نخستین چاپخانه مشهد از یک ضرابخانه شروع میشود. آستان قدس رضوى در سال ۱۲۷۳ هجریقمری (۱۲۳۵ خورشیدی) یک باب ضرابخانه داشته که در آنجا سکه یکقرانى و دوقرانى ضرب مىکرده است. این ضرابخانه که متصل به بازارچه «کلاهدوزها» در شرق صحن نو، پشت آبانباری بوده، بعدها تبدیل به یک چاپخانه چاپ سنگى میشود.
آنطورکه «عبدالحمید مولوى» در کتابش نوشته است، ناصرالدینشاه پس از سفر خود به اروپا، به فکر متمرکزکردن دستگاه ضرب سکه میافتد. به این شکل ضرابخانههایی در شهرهای متعدد پا میگیرند؛ زیرا او به همه ولایات حکم میکند سکههای قدیم را به ضرابخانه دولتی بفرستند و پول جدیدالضرب بگیرند. ضرابخانه آستان قدس که پس از این دستور سقف و ستون میخورد، چندی بعد تعطیل شده و در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در محل آن، مطبعه (چاپخانه) چاپ سنگى دایر میشود که امور این چاپخانه را شخصى به نام «سیدمیرزاآقا» برعهده داشته و در آن، کتاب و زیارتنامههاى آستان قدس را به چاپ میرسانده است. اولین کتاب چاپشده در این مطبعه هم «فوایدالرضویه» یا کتابچه «صدیقالدوله» بوده است.
این چاپخانه تا سال ۱۳۰۶خورشیدی رونق داشته، اما گویا بقایاى آن در سال ۱۳۵۳خورشیدی که عبدالحمید مولوى درباره آن پژوهش میکرده، دیگر وجود نداشته است که او در کتابش چنین مینویسد: «محل ضرابخانه و مطبعه، وجود خارجى ندارد و جزو دکاکین بازار کلاهدوزان موقوفه آستان قدس رضوى قرار گرفته است.»
علاوهبراین، برابر اسناد موجود، در سال۱۲۹۰ خورشیدی، کنار قتلگاه و بستپایین خیابان که به «دالان سقاها» معروف بوده، دو چاپخانه دیگر هم مشغول به کار بوده است. نخستین چاپخانههای چاپ سربی شهر نیز در سال۱۲۹۵ خورشیدی پا گرفته است. در این سال «میرزاهاشمخان محیط» براى چاپ روزنامهای که مدیریتش را برعهده داشته، با مشارکت شیخاحمد بهار و سهچهار نفر دیگر، یک ماشین پنجورقى ساخت فرانسه را که با دست کار میکرده است، از روسیه میخرد. این دستگاه چاپ به سراى ملک منتقل و همانجا هم راهاندازی میشود.
پس از او، «میرمرتضیموسوی (روئینتن)» که از ایرانیان مقیم ترکستان و قفقاز بوده، نخستین چاپخانه سربى را به نام «دارالطباعهطوس» در این شهر تأسیس میکند. در شرح زندگانی او آمده است که در جوانى به روسیه رفته بوده و در آنجا در صنف چاپ مشغول به کار میشود و امور فنى مربوط به چاپ و صفحهبندی را میآموزد. برای همین وقتی در سال ۱۳۲۰ هجری قمری به مشهد بازمیگردد، مطبعه طوس را در بازار، کنار سراى بانک دایر میکند. گویا در آن دوره ۱۸نفر در این چاپخانه مشغول به کار بودهاند.
برابر اسناد موجود این چاپخانه در چاپ روزنامههاى مشهد نقش مؤثرى داشته، بهطورىکه نشریههاى مهم مشهد نظیر «بشارت»، «شرق»، «ایران»، «خورشید»، «طوس» و «نوبهار» از این چاپخانه به سراسر شهر منتشر میشده است. دارالطباعه طوس، پس از مدتى به جنب حمام سرسوق فعلى واقع در بازار منتقل میشود، اما پس از مرگ «میرمرتضی»، پسرش «میرمجید»، آن را میفروشد. چندى بعد، احمد بهار آن را از صاحب دومش مىخرد، اما درنهایت، این همت «صادق تهرانیان» است که با راهاندازى چاپخانه خراسان در بقایاى دارالطباعه طوس، به آن جانى دوباره میدهد.
در سال ۱۲۹۵ شمسى، مرحوم «حاج اسماعیل سیگاری» نیز چاپخانه سنگى دیگرى از بادکوبه به مشهد میآورد. این چاپخانه که تا سه سال پس از این تاریخ، کار میکرده، پس از مدتى به نام «محمداسماعیل علمی» سند میخورد. علمى، اندکى بعد، ابزار این چاپخانه را به تهران منتقل میکند و بناى اصلى چاپخانههاى علمى تهران را با کمک همین ماشینها پى مىریزد. سومین چاپخانه سربى مشهد، «چاپخانه ایران» بوده که در سال ۱۳۱۳خورشیدی، آقای نبوى آن را میخرد، اما پس از مدتى، او نیز مانند آقاى علمى، وسایل چاپخانهاش را به تهران منتقل میکند. پس از این، چاپخانههای متعددی در شهر راهاندازی میشود؛ آنطورکه «علی قدسی» در پژوهشی آورده است، سال ۱۳۵۰ در مشهد ۳۴چاپخانه فعال بودهاند.
اما مشهد بعدها و در دوران انقلاب اسلامی، صاحب یک چاپخانه خاص میشود. برابر آنچه «غلامرضا آذریخاکستر» در کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای مشهد» آورده، در سال1385 در مشهد، یک دستگاه چاپ خط بریل در اولین چاپخانه غیردولتی ویژه نابینایان کشور، در خانه فرهنگ بصیرت مشهد راهاندازی میشود که قابلیت چاپ هزار ورق در هر ساعت را ازطریق نرمافزارهای مختلف داشته است.