ایثارگر - صفحه 5

انتظار ۳۰ ساله مامان فاطمه
فاطمه خادمی در ۶۵ سالگی، هنوز غذای مورد علاقۀ فرزندشهیدش را به یاد او می‌پزد.
اعضای بدن ریحانه، به سه نفر جان بخشید
حسین خیرآبادی سخت‌ترین تصمیم زندگی اش را گرفت واعضای بدن دخترش را به نیازمندان هدیه داد.
هاتفی جزو اولین آزاده‌‌‌هایی بود که به وطن برگشت
۱۰ بار اعلام کردند آزادی و هربار با بهانه‌ای ردم کردند. حتی آخرین بار که بعد از چهار ساعت پرواز به ترکیه رسیدیم، باورم نمی‌شد آزادم.
صغری استیری، امدادگری که به جبهه نرسید
خانم استیری از جرگۀ ناکامان کامرواست. کسی که در جوانی‌اش از آن جوان‌های پرشور انقلابی بوده و حتی با وجود داشتن دو فرزند و بارداربودن باز هم تظاهرات می‌رفته و در جمع‌های انقلابی شرکت می‌کرده است.
سفیر سابق ایران در افغانستان ۸ سال در جبهه‌ جنگیده است
در کارنامۀ کاری احمد مهران‌فر عناوین مختلف شغلی را می‌توان پیدا کرد؛ اما پای خاطراتش که می‌نشینیم رزمنده‌بودن برایش افتخاریست فرای همۀ سمت‌ها.
جانباز مشکل گشا
حسین جباری، جانباز محله شهید مصطفی خمینی با اینکه هنوز آثار جراحت جنگ آزارش می‌دهد، اما مشکل گشای محله شده است.
شهید می‌گفت نمی‌گذارم عمه‌مان تنها بماند
شهید سیدعلی احمد جعفری می‌گفت حضرت زینب (س) در خطر است و نمی‌گذارم عمه‌مان تنها بماند. باید بروم و دفاع کنم.