ایثارگر

راوی ناگفته‌های جنگ
سید حسن هاشمی که از چهارده‌سالگی با اشتیاق و آگاهی راهی جبهه می‌شود و بعد از یک‌سال در واحد تخریب لشکر 5 نصر، دفاع از میهن را ادامه می‌دهد، یکی از همین دلاورمردان است. او که در بیشتر عملیات‌ها حضور داشته، مجروح و شیمیایی شده است. سید حسن هاشمی، برادر شهید و ساکن محله کوثر است که بعد از جنگ تحمیلی هم رسالت خود را رها نکرده است. او یکی از راویان جنگ تحمیلی است که با پژوهش و تحقیق درباره عملیات‌ها، شهدا، آزادگان و رزمنده‌ها روایت‌های جنگ را به نسل جدید منتقل می‌کند و از راویان اردوهای راهیان نور هم هست.
درس معلمی که به دل آتش زد تا دانش آموزانش آسیبی نبینند
وقتی آتش به جان مدرسه افتاد، معلم مدرسه خودش را به دل آتش زد، با اینکه می توانست در همان لحظات اولیه از مهلکه جان به درد ببرد اما در میدان ماند و برای نجات جان دانش آموزان مدرسه و کسانی که خودشان را به صحنه آتش سوزی رسانده بودند، تا آخرین لحظه سوختن و از پا افتادنش تلاش کرد.
5سال زندگی روی تخت بیمارستان
17اسفند سال 63 حمله هوایی جنگنده‌های عراقی نوع دیگری زخم بر پیکره این شهر گذاشت. «یوسف آقاپور» که اکنون پنجاه‌ونه‌ساله است نیز در ماه‌های پایانی خدمت سربازی از این زخم بی‌نصیب نماند. حالا دست راستش قطع است، چشم راست مصنوعی است و دست چپ آرنج ندارد و دو انگشت آن کاملا بی‌حس است و با گذشت 37سال ترکش‌هایی هم در سر، قلب و مهره سوم از پایین در بدنش به یادگار دارد. جراحاتی که باعث شده است درجه جانبازی او 70درصد ثبت شود. تجربه 140بار عمل جراحی و پنج سال زندگی روی تخت بیمارستان حتی در واژه‌ هم به‌سختی می‌گنجد.
تجلیل از اسوه‌های ایثار
180خانواده که همسرانشان جانباز جسمی و حرکتی بیش از 70درصد بوده‌اند در این برنامه شرکت کرده‌اند و هدف تجلیل از همسران این جانبازان بوده که به معنای واقعی کلمه پرستارند و کمتر زحماتشان دیده می‌شود.
سیدحسین میرمرتضوی؛ شهیدِ همیشه در صحنه
در آن روزها او به‌ندرت به خانه می‌آمد و برای دیدنش باید راهی مساجد و خیابان‌ها می‌شدیم تا شاید به‌طور اتفاقی او را ببینیم. به‌جرئت می‌توانم بگویم سیدحسین همواره گوش به فرمان امام راحل به عنوان مقتدا و مراد خویش بود، برای همین با فرمان امام از ارتش بیرون آمد و پس از فرمان حکیمانه امام راحل مبنی بر بازگشت افسران و نظامیان به پادگان‌ها، بلافاصله اطاعت محض کرد و به پایگاه نیرو هوایی بازگشت و در پایگاه هوایی همدان و پس از آنجا در دزفول به خدمت پرداخت.
«حامد کافی» امدادگری با لباس سرخ و سپید
«حامد کافی» یکی از ساکنان خیابان ثامن‌الائمه است که توانسته در عملیات‌های زیادی از حوادث جاده‌ای و طرح‌های امداد و نجات نوروزی گرفته تا زلزله بم، حادثه انفجار قطار نیشابور، زلزله کرمانشاه و هزاران عملیات دیگر شرکت کند و جان افراد زیادی را نجات بخشد. او در تمام این ۲۰ سال داوطلبانه در جمعیت هلال احمر استان خدمت کرده و تحصیلاتش را در زمینه مددکاری ادامه داده است.
 بانوی جوان طرقی با پیوند اعضایش از رنج دیگران کاست
صدای اذان که بلند می‌شد چادر گلداری که برایش دوخته بودم، سرش می‌کرد و جلوتر از من به مسجد محله می‌رفت تا اینکه آن روز نحس فرا رسید. در خانه با همسرم مشغول صحبت بودیم که محدثه آمد و تکه نانی برداشت. بعد از آن دیدم دخترم سراسیمه به طبقه بالا می‌دود. ما به دنبالش رفتیم که دیدم چهره دخترم سیاه شده است. هرچه سعی کردیم دهانش را باز کنیم نتوانستیم.