سالهای۱۳۶۳ و ۱۳۶۵ خاطرات تلخی را در ذهن خانواده رفیعزاده حک کرده است؛ خاطراتی که با گذشت ۳۰ سال هنوز هم اشک را بر گونههای خواهر شهید جاری میکند.
بعد از شهادت محمدحسین اَحسن، هر شش برادر به خط مقدم رفتند، پدر هم مدتی در عملیاتهای مختلف حضور داشت تااینکه در عملیات کربلای ۲ پایش روی مین رفت و قطع شد.
سبحان ایراندوست، ارتشی محکوم به اعدامی است که در چندقدمی مرگ، خبر یک آزادی بزرگ، او را از اسارت چندساله ساواک نجات داد تا او ۲۱ بهمن ۵۷، را هیچوقت فراموش نکند.
حدود هزارو ۷۰۰ نفر در عملیات خیبر اسیر شدند و به اردوگاه موصل ۲ انتقال یافتند. پنج سال از عمر دکتر هادی بیژننژاد هم در این اردوگاه گذشت.
پسران شهید علی اشرف، همرزم او در خط مقدم بودند. محمد، غلامرضا و حسن در یک دوره چندساله همرزم و همراه پدر در مناطق عملیاتی بودند تا اینکه پدر به آرزوی همیشگی خودش یعنی شهادت رسید.
قاسم جباری یکی از راویان دفاع مقدس است که حدود سهسال از جوانیاش را در جبهه گذرانده معتقد است: زنان در خرمشهر خیلی تلاش کردند؛ بهطوریکه ۱۰ روز پادگان دژ خرمشهر توسط خانمها حراست میشد.
حسین و عباس، پسران ۲۷ و ۲۵ ساله خانواده اسماعیلی بودند که ۱۳اردیبهشت سال۱۳۶۱ بههمراه شوهرخواهرشان عازم جبهه شدند. هفتروز، از آخرین دیدار آنان با خانوادهشان نگذشته بود که خبر شهادت هر سه را میآورند.