او در جنگ کربلاییوار میجنگید و در کارها محکم و استوار بود. «نمیشود» را قبول نمیکرد و همه اطرافیانش تلاش میکردند کارها به نحو احسن انجام شود. سردار همواره در خط مقدم حضور داشت و جلوتر از نیروهایش قدم برمیداشت. همین حضورش سبب ارتقای روحیه نیروها بود. هر زمان که بین بچهها حضور مییافت، با آنها شوخی میکرد و خنده را روی لبهایشان میآورد.خاطرم هست تازه آشپزخانهای در مقر پایگاهمان درست کرده بودیم. بچهها میدانستند که غذای موردعلاقه حاج قاسم، میرزاقاسمی است. سفره پهن شد.
اواخر آذر سال 1400 بود که مدیریت هنری شهرداری مشهد، سفارش نقاشی تمثال سردار شهید سلیمانی در خیابان شهید مفتح را به ولی شفیع، هنرمند مشهدی، داد. رضایت و اشتیاقی که مالکان ساختمان نوساز این خیابان به کار داشتند، درکنار ارادتی که ولی شفیع به شهدا و بهویژه سردار دارد، در یک زمان بیستوپنجروزه، کار را به پایان رساند و حالا یک سال است حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس به عابران این خیابان لبخند میزنند، درحالیکه دست سردار روی شانه رفیق شهید ش است.
زندگی علیاکبر زوار که دوکودک خردسال داشت اما عشق به دفاع از حرم بیبی، بر حس و محبت پدریاش غلبه کرد. زندگی علیاکبر و هفت شهید مشهدی مدافع حرم که با ترفندی متفاوت به پیکار داعش شتافتند، درقالب مجموعه تلویزیونی «بچهزرنگ» این روزها از شبکه2 سیما پخش میشود. در این روایت، ما میهمان پدر و مادر و خواهر شهید بودیم اما همسر شهید برای گفتوگو رضایت نداد.
در سال1377 با ارائه طرح «یکشنبه خونین مشهد» و موافقت رئیس وقت، مصاحبهها شروع شد و نزدیک دو سال به طول انجامید. خاطرات شفاهی افراد منبع اصلی این پژوهش شد. هرکسی را که ممکن بود نقشی در این واقعه تاریخی داشته باشد یا چیزی از آن بداند، پیدا کرد و با مردم، شخصیتها، همرزمان و شاگردان رهبر معظم انقلاب مصاحبه کرد. اسناد بازداشتیها و مجروحهای ساواک هم منبع خوبی برای کسب اطلاعات بود. با زیادشدن تعداد مصاحبهشوندگان، به حقیقت نزدیکتر شد تا روایت دقیقتری را ارائه کند. برای این کتاب با بیش از صد نفر مصاحبه کرد و بیش از 5هزار سند جمعآوری شد.
از وقتی یادش میآید، با قرآن انس و الفتی داشته است و روزی نبوده که شب شود و او چندصفحه از کلام خدا را مرور نکرده باشد؛ مروری عمیق تا بفهمد چه میخواند و از کلام وحی چه میخواهد. بانو معصومه برامکییزدی مادر شهید ان محمدرضا و محمدکاظم حیدری است. این مادر هفتادوششساله همه آرامش زندگیاش را مدیون انسی است که با قرآن دارد. سهسالی میشود که خانه این مادر پرشده از شور و گرمای حضور دختران و بانوان جوانی که رؤیای حفظ کل قرآن را در سر دارند.
معبر جمهوری اسلامی22، کوچهای قدیمی و به گواهی اهالی محله، دارای قدمتی هشتادساله است؛ کوچهای که در گذشته «ولیعهد خاکی»، «رام» و بعداز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، «جمهوری اسلامی22» نامگذاری شد.
بعد از شهادت احمد عرفانی که اولین شهید انقلاب اسلامی در این کوچه به شمار میرود، زیرنویس تابلو کوچه به نام این شهید مزین شده است.
توصیهای قدیمی ازسوی همه استادان مداحی مطرح میشود که آقا سیدحسین تقیزاده هم آن را آویزه گوش کرده است؛ اینکه نرخگذاری برای مجالس، پایان کار یک مداح است. او تعریف میکند: مداحی شغل من نیست و هیچوقت برای آن قیمت تعیین نکردهام و صاحب مجلس هر اندازه کرمش بوده، داده است.