
شیرینی رقابت نازنینزهرا با برادرهایش
نازنینزهرا تنها، از سال۱۴۰۱ ورزش کیکبوکسینگ را آغاز کرده و تاکنون موفق به کسب چندین مدال رنگارنگ استانی و یک مدال طلای کشوری در رشته کیکبوکسینگ (سبک پنچاک سیلات) شده است.
این نوجوان یازده ساله در کوی امیرالمؤمنین (ع) زندگی میکند و دو برادر ورزشکار دارد که در خانه حریفان تمرینی او محسوب میشوند و بین آنها رقابتی شیرین و دوستانه برای کسب افتخارات ورزشی بیشتر وجود دارد.
-چطور شد که با ورزش کیک بوکسینگ آشنا شدی؟
در خانه ما، دو برادر بزرگترم پیش از من در ورزش کاراته فعال بودند. دیدن حرکات و تمرینهای ورزشی آنها در خانه، سبب شد من به هنر رزمی کیکبوکسینگ علاقهمند شوم.
-در این مسیر موفقیتهایی هم داشتهای؟
در اولین مسابقه که چندماه بعداز ورود به کیکبوکسینگ داشتم، مقام اول مسابقات استانی را کسب کردم. تا امروز هم ۶ مقام استانی و یک مقام اول مسابقات کشوری به دست آوردهام.
-چه کسی بیشتر از همه، تو را به ورزش تشویق کرده است؟
اول از همه علاقه خودم مؤثر بود. بعد از آن تشویقهای پدر و مادر و دو برادرم، که اگر نبود، این همه افتخار ورزشی کسب نمیکردم.
-برادرهایت چگونه در پیشرفت ورزشی تو تأثیر داشتند؟
آنها، چون از من بزرگترند و ورزش را زودتر شروع کردهاند، تجربه بیشتری دارند. فنون و قوانین ورزشی را دراختیارم قرار دادند و از همه مهمتر اینکه ما در خانه حریف تمرینی یکدیگریم.
-باتوجهبه ورزش حرفهای هر سه نفرتان، رقابت ورزشی بین شما وجود دارد؟
بر سر کسب مدالها و قهرمانیهای بیشتر با هم رقابت میکنیم. هروقت یک مدال به مدالهای قهرمانیام اضافه میشود، به آنها میگویم بجنبید که مدالهای من کمکم بیشتر از شما میشود. درواقع این رقابتی دوستانه و شیرین است.
-از رقابتهایی که در آنها شرکت کردهای، خاطرهای داری؟
در یکی از مسابقات استانی که در مشهد برگزار شد، با حریفی که وزن و سنی بیشتر از من داشت، مسابقه دادم. طی مسابقه داور به اشتباه به او دو امتیاز داد و من را بازنده اعلام کردند. اما با تلاش مربیام و بررسی دوباره مسابقه، واقعیت مشخص شد و من برنده شدم.
-دوست داری ورزش کیکبوکسینگ را ادامه بدهی؟
بله، امسال با کسب مقام قهرمانی کشور، مجوز حضور در مسابقات بینالمللی را به دست آوردم.
-اوقات فراغتت را چگونه میگذرانی؟
به آموزش زبان انگلیسی و حفظ قرآن میپردازم. از سال گذشته که حفظ قرآن را آغاز کردهام، تاکنون توانستهام هفتجزء را حفظ کنم و بهتازگی جزءهشت را هم شروع کردهام.
-دوست داری در آینده چه کاره بشوی؟
از کودکی، خود را در لباس یک پزشک تصور میکنم. میخواهم متخصص جراح شوم و به بیماران کمک کنم. به تدریس و مربیگری قرآن نیز علاقهمندم.
* این گزارش شنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۲ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.