شهید

پایی جامانده در بلندی‌های عمران
خانواده سیدجواد حسینی راهی معراج می‌شوند. خواهر شهید از آن روز تعریف می‌کند: مسئول معراج همین که چشمش به برادر بزرگم افتاد، گفت: شما از کجا خبردار شده‌اید؟ برادرتان را همین دیشب آوردند!
پدر و مادر شهید بیابانی فقط یک روز از هم دور ماندند
درست پس از روز خاک‌سپاری همسر، بی‌بی‌مریم نیز در حالی که با کمک برادرانش، توانست اشهدش را بگوید، با جاری شدن «الله اکبر» بر لبانش، نزد همسر و فرزند شهید ش شتافت.
عکس شهید شاطری، شیرینی مغازه قنادی پدر است
تصویر شهید حسین شاطری درون ویترین شیشه‌ای قرار دارد که درست کنار تابلو خیابان آیت‌الله بهجت ۲۱ با چند میله آهنی قد راست کرده است.
«ماهی سیاه کوچولو» پشت جزیره ماهی ماند
محمدتقی مجتهدزاده غواص ۱۴ ساله‌ای بود که بین دوستانش به «ماهی سیاه کوچولو» معروف بود و تقدیرش به‌گونه‌ای رقم خورد که سوم دی سال‌۱۳۶۵ و در عملیات کربلای‌۴، پشت جزیره ماهی در اروند‌رود به شهادت رسید.
پدر شجاع و سه پسر دلیر
پسران شهید علی اشرف، هم‌رزم او در خط مقدم بودند. محمد، غلامرضا و حسن در یک دوره چندساله هم‌رزم و همراه پدر در مناطق عملیاتی بودند تا اینکه پدر به آرزوی همیشگی خودش یعنی شهادت رسید.
پدر شهید نوکاریزی ریش‌سفید رضاشهر است
حاج‌محمدباقر، پدر شهید نوکاریزی ریش‌سفید محل است و سال‌هاست اهالی با شنیدن صدای خش‌دار غم‌دیده‌اش موقع خواندن قرآن و دعا، به او التماس دعا می‌گویند.
شهید حسین شیروان‌اول از چهارونیم‌سالگی به مدرسه رفت
زهرا دهقانی فیروزآبادی تعریف می‌کند: فاطمه دختر بزرگم وقتی به مدرسه رفت حسین که آن زمان چهارسال‌و نیم داشت اصرار کرد همراه خواهرش به مدرسه برود. می‌گفت: اگر من را به مدرسه نفرستی، خودم را آتش می‌زنم!