خانواده

دیدار دوباره در بهشت
آن‌ها زمان پیروزی انقلاب به مشهد آمدند و در طرق ساکن شدند. محمدحسین پسر بزرگ خانواده سرش در لاک خودش بود. پسری که در گچکاری مسجد پیغمبر مشارکت کرد. محمدحسین سال ۶۰ به جبهه رفت و در سال ۶۱ شهید شد. محمدمهدی تازه به جبهه رفته بود که خبر شهادت برادرش را به او دادند. محمد مهدی هم سال ۶۳ به شهادت رسید. پسری که پیکرش پس از ۱۳ سال گمنامی به آغوش مادر باز‌گشت. حالا پس از ۳۶ سال دوری مادر به فرزندان شهیدش پیوست تا این هجران طولانی پایان یابد.
300 روز در خط مقدم
محمدرضا غندوی، جانباز نیروی هوای در ١٩سالگی عازم جبهه می‌شود، ٥٣ ماه در دزفول خدمت می‌کند و درست ٣٠٠روز در خط مقدم جبهه مقابل دشمن می‌جنگد. او در سال ٦٣ در عملیات کربلای٥ بر اثر بمب شیمیایی دشمن جانباز و از آن روز مشکلات مختلف اعصاب و روان مهمان همیشگی روح و جسم او می‌شود. اما داستان زندگی او بدون حضور کبری ادبی مقدم کامل نمی‌شود. همسر همپا و همدل او که یک هفته پس از ازدواج، محمدرضا را راهی جبهه می‌کند. اما این دوری را طاقت نمی‌آورد و پس از به دنیا آمدن فرزندشان او هم راهی دزفول می‌شود تا از همسرش دور نباشد.
آرزویم را برآورده کرد و رفت
سید علی توکلی جوان ۲۲ ساله‌ای بود که سال ۶۳ با خدای خودش معامله کرد و رراهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. با کار‌های خوبی که سید علی برای خانواده انجام داده است نه تنها خواهرش زهرا که همه اعضای این خانواده خاطرات او ملکه ذهنشان شده و همیشه احساس می‌کنند آقا سید علی پیششان است و با آن‌ها زندگی می‌کند.
باد غم‌های ما را خواهد‌ برد
اینجا زندگی به رویتان لبخند می‌زند. یاد سیزده به‌درها می‌افتم. چنین جمع‌هایی را آخرین بار سیزده به‌در سالی دیده بودم که هنوز خبری از کرونا نبود ولی حالا فضای باز این زمین‌ها انگار شهروندان را قانع کرده است که می توانند ساعتی بی‌دغدغه کرونا، کاغذبادهایشان را به باد بسپارند و لبخند به لب بیاورند. بیشتر جمعیت حاضر ماسک دارند و این زمین‌ها آن‌قدر وسیع هستند که به آن‌ها اجازه دهد فاصله اجتماعی را رعایت کنند. از کنار هر جمعی که رد می‌شوم صدای خنده‌شان را می‌شنوم. گل می‌گویند و گل می‌شنوند.
خیّر محله امام رضا(ع) خانه خود را در اختیار افراد کم‌بضاعت قرار داده است
«محمد اسماعیل انصاری» 85ساله بازنشسته ارتشی است که دل بزرگی دارد و تمام تلاش خود را می‌کند تا اگر دست کمکی به سوی او دراز می‌شود، این دست را خالی بازنگرداند. او چند وقتی است که طبقه پایین منزل مسکونی خود را رایگان در اختیار افراد کم بضاعت قرار می‌دهد تا از این طریق در شرایط کنونی که مبالغ اجاره‌بها برای بسیاری از افراد کمرشکن است، به آن‌ها کمکی کرده باشد.
خانه زوج کارآفرین مهرآبادی، کارگاه هنر است
هردو پای کار هستند؛ چه خانم نجمه نیک‌سیما و چه همسرش محمد علی‌دادی و حتی فرزندانشان، اما بدون شک پیشانی کار، خود خانم نیک‌سیماست که با تلاش فراوان تا این لحظه بر مشکلات چیره شده و لحظه‌ای متوقف نشده است. این زوج کارآفرین مهرآبادی خانه‌شان را کارگاه کرده‌اند و زیر پر و بال انسان‌های زیادی را گرفته‌اند، حتی در همین اوضاع عجیب‌وغریب کرونا و طلا و دلار و سقوط و صعود همه‌چیز که کمر تولیدی‌های بسیاری را شکسته است.
اولین خانه بازی منطقه در خیابان مهریز
ابتدای حضورم حس می‌کنم این فضای شاد و کودکانه تفاوتی با مهدکودک ندارد. بچه‌ها از این سو به آن سو می‌روند و آزادانه مشغول بازی هستند. کمی که بیشتر می‌گذرد و با مربی وارد گفت‌وگو می‌شوم همه چیز برایم تغییر می‌کند. جایی که به آن پا گذاشته‌ام تنها خانه بازی برای کودکان 3 تا 6سال در منطقه است. طرحی که به‌تازگی اجرایی شده است و زمین تا آسمان با رویکرد مهدکودک‌ها توفیر دارد.