بازگشت آزادگان بعد از سالها اسارت و تحمل شکنجههای فراوان یکی از باشکوهترین و پرشورترین برگههای دفتر خاطرات مردم ایرانزمین است. عباسعلی بنیادی یکی از آزادگان محله تلگرد است که 2375 روز طعم اسارت را در زندانهای بعثی چشیده است.
زوجی جوان تصمیم گرفتند که خرج مراسم عروسیشان را صرف اطعام افراد تهیدست کنند. آنان در دورانی که شیوع کرونا بیداد میکند و برگزاری هرگونه دورهمی نتایج ناگواری به دنبال خواهد داشت، دست به این ابتکار زدند تا ضمن شادکردن افراد نیازمند بهطوری شایسته به خانه مشترکشان پای گذاشته باشند.
هاجر طاهریمقدم هنرمند قالی باف محله سیس آباد متولد سال1355 است. او از همان هفتهشتسالگی کنار مادرش پای دار بوده و این هنر را از مادرش به ارث برده است. خانم طاهری مقدم آن قدر در کارش مهارت دارد که بدون دست کشیدن روی قالی، تعداد گرههای قالی را تشخیص میدهد. طرحهای قالی را از بر، رج به رج میبافد و با هنرش کمک خرج خانواده است.
صبح علی الطلوع قرار بود حکم اجرا شود. شب قبل خواب به چشم هیچ کداممان نیامد. صبح سپیده نزده تاکسی گرفتیم و در سکوت راهی زندان وکیلآباد شدیم. توی مسیر هیچ کسی حرفی نمیزد. بینمان سکوت بود و توی سرمان کلی فکر و خیال. نماز را توی محوطه زندان خواندیم و بعد منتظر نشستیم. مادرم طبق معمول سرش پایین بود، تسبیح میگرداند و زیر لب ذکر میگفت. سرش را که بلند کرد، تردید را توی چشمهای پراشکش دیدم. بعد از چند دقیقه سکوت به من نزدیک شد و گفت که میخواهد قاتل احمد، پسر 39سالهاش را ببخشد.
فاطمه عزتمند، مربی جوان و پرانرژی دخترهای رزمیکار پورسیناست. او تا چند سال پیش یک مربی ساده و معمولی بود در منطقهای دیگر. اتفاقی گذرش به این نقطه از شهر میافتد و استعداد این بچهها را که میبیند تصمیم میگیرد در پرورش آنها سهمی داشته باشد. آنقدر درگیر این بچهها میشود که محل زندگیاش را هم به پورسینا تغییر میدهد.
موضوع پایاننامه دوره کارشناسیام ارتباط اریگامی با دنیای مد، دیزاین و غیر آن را نشان میداد؛ همین انتخاب پای من را به دنیای اریگامی باز کرد. آن موقع شروع کردم به ساخت اریگامیهای متفاوت.موضوع پایاننامه ارشدم را ارتباط بین کاشیکاری اسلامی و مدلی از اریگامی که به کاشیکاری ارتباط دارد انتخاب کردم. کاشیکاری اسلامی فضای هندسی دارد. این ارتباط از سوی آقای «اریک گره» شناسایی شده و پایاننامه من از اولین پایاننامههایی است که روی این موضوع کار میشود.
کاشیها زمانی حضور پررنگی در معماری شهری داشتند و کاشیپزها هم شغلشان پررونق بود. گرچه حالا کاربرد کاشیها محدود شده است به آجرنمای مساجد، حسینیهها و مکانهای خاصتر، هنوز چراغ معدود کاشیپزیهای شهر خاموش نشده است و این شغل هنوز نفس میکشد. کارگاه هفت رنگِ قدس در خیابان هفده شهریور شمالی یکی از همین کارگاههاست که مسئولیت آن را «امیر کاشیپز قدس» برعهده دارد. همانطور که از فامیلش برمیآید این شغل را از پدر و پدربزرگش به ارث برده و او هم حالا به قول خودش محاسنش را در همین کار سفید کرده است.