کوچه بوکانی5 یکی از معبرهای فرعی خیابان پنجتن45 است. در میانه کوچه خانههای سازمانی شهرداری به چشم میآید که جریان استقرار ساکنان آن به ساخت طرح کمربند سبز مشهد (صدمتری شهیدبابانظر) در دهه 70 برمیگردد. مدیریتشهری آن زمان مجبور شد در عوض منازل مسکونی که در طرح قرار گرفتند، به مالکان جای اسکان بدهد و خانوادهها به این محدوده منتقل شدهاند. بافت فرسوده و قدیمی این کوچه و کوچههای همجوار ایجاب میکرد بهدلیل کمکردن خطرات احتمالی، خانه داوطلبان هلالاحمر(سال 1389) پا بگیرد.
کوچه شهید کلاهدوز 24/2 (شهید حمیدرضا مانی)، یکی ازکوچههای محله شهید کلاهدوز است. قدمت آن به 50سال پیش برمیگردد. آنزمان این کوچه تا چشم کار میکرده زمین خاکی بوده است. به مرور منازل ویلایی بزرگی در آن احداث شده و کوچه از 30سال پیش رونق گرفته است. یک سر این کوچه به خیابان شهید صادقی۳ و انتهای آن به خیابان شهید کلاهدوز۲۴ میرسد.
خیابان نکاح با تمام تغییر و تحولات ساختاری، هنوز اصالت و هویت خود را حفظ کرده است.
میان رفتوآمد پرهیاهوی خودروها و گذر شتابان رهگذران، جایی در دل نوین شهر الهیه دیده میشود که به «کوچه مدرسهها» شهرت دارد. کوچه رحمانیه ۱۷ برخی از مهمترین مراکز آموزشی منطقه ۱۲ را در میان گرفتهاست.
نگاه تاریخی به این کوچه چند نام را برجسته میکند که حاجابراهیم حمامدار و رجببهادر خیر نمونهای از آنهاست.
بیشاز یک قرن پیش رجببهادر در پایینخیابان زندگی میکرد و شهرتش نه بهدلیل ثروت، بلکه بیشتر برای خیربودن و نفوذش در دربار قاجاریان بود.
او برای امنیت بیشتر محله چند قراول(سرباز) استخدام کرده بود. بعد از فوتش روی زمینهای وقفیاش مردم مسجد ساختند و به یاد او نام این مسجد را قراولخانه گذاشتند. نام بعدی مسجد نیز امام سجاد(ع) است.
از میدان لاله تا انتهای بولوار لادن که به کوههای جنوبی ختم میشود، چند پایگاه اجتماعی مهم از اهالی محله گلدیس وجود دارد. اولین ساکنان این محدوده که در اوایل دهه60 زمینهای خود را از سازمان زمین شهری وقت تحویل گرفتند، کارکنان سازمان آب و فاضلاب مشهد بودند که بسیاری از آنها اکنون بازنشسته شده و خانههای خود را به آپارتمانهای چند طبقه تبدیل کردهاند.
«فلکه» جایگزین «میدان»، اصطلاحی است که بیشتر در مشهد و خراسان رواج دارد تا دیگر شهرهای ایران. پس از شهریور1320 و اشغال مشهد به دست روس ها، تعدادی از سربازان و افسران روس گل وگیاه یکی از میدان های مشهد را شخم می زنند و در خاکش برای مصرف روزانه گوجه فرنگی، بادمجان و سبزیجات می کارند. نیاز به آب برای این گیاهان در ادامه سبب می شود آنان چاهی بکنند و موتور و شیرفلکه ای هم برای برداشت آب روی آن تعبیه کنند. وجود این شیرفلکه بعدها نام این میدان را به «فلکه آب» تغییر داده و اصطلاح فلکه را در مکالمه مشهدی ها جایگزین میدان میکند، اما این همه ماجرا نیست. درواقع این اصطلاح پیش از این و در زمان ایجاد فلکه حضرت که در ابتدا به آن «خیابان فلکه» می گفتند هم وجود داشته است.