وقتی میتوانیم با مواد دورریز بهترین وسایل را درست کنیم که حتی بازار فروش خوبی داشته باشد، چرا این کار را نکنیم؟! بهخصوص که الان به دلیل شرایط کرونایی فرصت زیادی برای ماندن در منزل داریم. ساخت وسایل تزیینی از مواد دورریز علاقه میخواهد که علیرضا عبدا...زاده، نوجوان محله شهید قربانی، آن را دارد. کافی است شیئی را یک بار ببیند و در ذهنش تصور کند و فوری آن را بسازد.
به دلیل مسائل اقتصادی هنر جزو اولویتهای اول مردم نیست و بیشتر مشکل هنرمند ان فروش آثارشان است. در حال حاضر هنرمند ان هم باید به خلق اثر هنری خود بپردازند و هم به راههای فروش فکر کنند. درحالیکه هنرمند باید هنرمند باقی بماند و فقط به خلق اثر توجه داشته و دغدغه فروش نداشته باشد بنابراین بهترین راهحل این است که در شهرها مکانهای دائمی و مشخص باشد که هنرمند بتواند کارهایش را به نمایش و فروش بگذارد.
رضا عرفانی متعلق به نسلی از هنرمند ان تئاتر مشهد است که به گفته خودش در رخوت اواخر دهه70 و اوایل دهه80 در تئاتر پرافتخار خراسان شکل گرفت و در طول نزدیک به 20سال گذشته همواره در جریان تئاتر بوده و فعالیتش را ادامه داده است. او میگوید: مشهد برای زندگی یک هنرمند تئاتر شهر خوبی است. تئاتر مشهد از نظر تنوع، تکنیک و استعدادهای جوان در وضعیت خیلی خوبی قرار دارد، اما حلقه مفقوده آن، رفاقت است و شاید گره مشکلات تئاتری ما در این شهر با کمی نزدیکشدن هنرمند ان به یکدیگر حل شود.
یک روز یک نفر گریهکنان به مغازه آمد و گفت پدرم مرده و از او هیچ عکسی به یادگار نداریم، بیاید از او عکس بگیرید تا چهرهاش برایمان بماند. یکی از عکاسان به نام حسین میرود تا از متوفی در غسالخانه عکس بگیرد، او که تاکنون مرده ندیده بود، کمی عقب میرود تا عکس بگیرد، اما ناگهان میترسد و فرار میکند. دوباره به مغازه آمد و گفت او که ترسید و فرار کرد یک نفر بیاید و عکس بگیرد، من رفتم و از صورت پدرشان عکس گرفتم.
مهدی رضاییصدر ایدهپرداز است و خلاقیت بینظیرش همراه با چیرهدستی باعث شده است که آثار جذابی خلق کند؛ چه در نقاشی و مجسمهسازی و چه در نمایشگاه چیدمان. در تمام آثار او دغدغه هویت موج میزند، ولی نه الزاما موضوعی چون شناسنامه. صحبت از هویت انسانی و حرکت رو به تعالی است.
از روزی میگوید که دخترش بر اثر کمبود اکسیژن حتی قدرت شیر خوردن هم نداشته، اما او با تقویت عضلات دخترش همه پزشکان را متعجب کرد. همانهایی که گفته بودند امکان زنده ماندن دختر50درصد بیشتر نیست، اما او توانسته بود معجزه کند و دخترش را سرپا نگهدارد.
سال 1345 وقتی که 9سال بیشتر نداشت درس و مدرسه را رها کرد و آموختن حرفهای گلدوزی را در پیش گرفت. آن زمان برادران و خواهرانش در کار گلدوزی بودند و او هم جذب اینکار شد. هر چند این روزها بیشتر آنها شغلشان را عوض کردهاند، اما او همچنان مانند گذشته عاشقانه کارش را ادامه میدهد و اکنون سالهاست که طرحها و نقشهایش نهتنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان حرف برای گفتن دارد.