خیابان پورسینا حالا به کسب و کارهای کوچک خانگیاش معروف است و اینجا هر خانهای یک کارگاه کوچک است. خانمها هر کدام مهارتی دارند و دوشادوش مردانشان بار اقتصادی خانواده را به دوش میکشند. عدهای کفش میدوزند، عدهای غذای محلی میپزند، بعضیها شغلهای فصلی مثل پاک کردن زعفران را دنبال میکنند و... قالیبافی و گلیمبافی هم یکی از آن شغلهایی است که خیلی از بانوان محله پورسینا در آن مهارت دارند و به در آمد رسیدهاند. البته به گفته خودشان این درآمد درخور توجه نیست. زحمت اصلی را آنها میکشند و بیشتر درآمد کار به واسطهها میرسد.
کلاس اول و دوم همه نقاشیهایش با مداد گلی و سیاه بود. سال سوم یکی از نقاشیهای درسهای کتاب فارسی را عینا مثل خودش کشید. هیچ مویی نمیزد. خانواده که دیدند تعجب کردند و معلم هم برایش خیلی جالب بود که چطور بدون هیچ کم و کاستی نقاشی کتاب را کشیده است. تمام آن 3سال دلش مداد رنگی میخواست؛ «یک روز یک برگه کوچک آماده کردم و در 4 کنج آن نوشتم مداد رنگی و آن را توی جیب بابا گذاشتم. بابا پیش از رفتن سر کار برگه را دیده بود و پولی اندازه یک جعبه 6 رنگه مداد رنگی با همان کاغذ گذاشته بود زیر بالشم. صبح که بیدار شدم انگار رنگ دنیا برایم رنگینکمانی شده بود».
به تهران که رسیدم به سراغ یکی از اقوام دور رفتم و در اتاقی که داشت، ساکن شدم. به مسجد آیتا... مکارمشیرازی رفتم که در آن زمان روحانی جوانی بود و پشت سر ایشان نماز خواندم. با دعایی که از اعماق دل داشتم، خیلی زود کار پیدا کردم و در یک کارگاه مشغول به کار شدم. سطح کار در تهران با مشهد خیلی تفاوت داشت. با علاقه فراوانی که داشتم، خیلی زود استادکار شدم و توانستم برای خودم اعتباری به دست بیاورم. استادم از اینکه من طرحهای خلاقانه در ذهنم داشتم، استقبال میکرد و هروقت مشتری خاصی داشت، مرا معرفی میکرد و همیشه میگفت کارهای خاص، کار غلامحسین است؛ اگر او نتواند انجام دهد، فرد دیگری هم نمیتواند.
هردو پای کار هستند؛ چه خانم نجمه نیکسیما و چه همسرش محمد علیدادی و حتی فرزندانشان، اما بدون شک پیشانی کار، خود خانم نیکسیماست که با تلاش فراوان تا این لحظه بر مشکلات چیره شده و لحظهای متوقف نشده است. این زوج کارآفرین مهرآبادی خانهشان را کارگاه کردهاند و زیر پر و بال انسانهای زیادی را گرفتهاند، حتی در همین اوضاع عجیبوغریب کرونا و طلا و دلار و سقوط و صعود همهچیز که کمر تولیدیهای بسیاری را شکسته است.
همیشه به دوستان هنرمند خود میگویم که یک کشاورز زمینی که دارد آب و کود میدهد و برای رشد گیاهان آن زمین کار میکند و حتی هزینه میدهد، زیرا میخواهد شاهد برداشت آن باشد. درباره هنرمند نیز چنین چیزی وجود دارد و برای او هم باید زمان برداشت برسد. این روایت نادر سیار، نقاش و مجسمهساز موفق مشهدی است.
از همان کودکی متوجه شد که در هنر نقاشی استعداد دارد و این علاقه روزبهروز پررنگتر شد. در دورهای مجبور شد برای گذراندن برخی دورههای هنری دستفروشی وشاگردی هم بکند، اما با اشتیاق دل به قلم و بوم میداد. امروز فعالیتش را در مسجد محل سکونتش متمرکز کرده است و به هممحلیهای ساکن محله گاز علاقهمندش آموزش میدهد. رضا جلیلیان، هنرمند نوجوان متولد 1383، با اینکه سنوسالی ندارد، در کنار 8ساعت کار روزانه و آموزش هنرجویان نقاشی، در فعالیتهای فرهنگی مسجد محله هم کم نمیگذارد.
طراحی داخلی و ساخت دکوراسیون یکی از مشاغلی است که به تصور برخی از ما منحصر به دهههای اخیر است، اما آنطور که «محمدحسن عبداللهی» از کارش میگوید این حرفه از دهه40 و قبل از آن هم وجود داشته و کاری بس قدیمی است که این روزها با نام «دکوراتور» میشناسند و برخی نیز آن را «طراحی دکوراسیون» میگویند.