هنرمند ی که ابزار کار را در دست دارد و به تکنیک و فنون خلق اثر هم مسلط است، با توانایی ذهنی و خلاقانه خود باید بتواند اثری را خلق کند که مناسب آیندگان باشد، ولی امروزه کمتر چنین آثاری را میبینیم علتش هم این است که فقط ابزار، تکنیک و مهارت دستی برای خلق اثر هنری کافی نیست و یک هنرمند باید آنقدر پشتوانه فکری و دغدغههای مردمی و عشق به کشورش داشته باشد که بتواند به خلق اثر بپردازد.
جوانان بهتر میتوانند زبان کودکان امروز را درک کنند و با همان زبان، متنی را بنویسند و جلوی دوربین بروند. ممکن است در نوشتار ضعیف باشند که این وظیفه ما قدیمیها است که آنها را از این جهت حمایت کنیم تا ضعفهای نگارشیشان برطرف شود و در نهایت نمایشی با تاثیرهای مثبت تربیتی و فرهنگی ساخته شود. محمود نادری معتقد است: هنرمند ، بهویژه هنرمند کودک وظیفه دارد فرزند زمانه خودش باشد تا بتواند کاستیها را درک کند و متناسب با آنها برای کودکان به تولید اثر بپردازد.
«سیدمحمد جواهری فرد» که هر چه زندگی به او سخت گرفت کم نیاورد، بلکه با آن ساخت و سعی کرد مسیر درست را برای حل مشکلات و گذران زندگیاش پیدا کند. آنطور که شنیدهایم قبل از هفتسالگی او زمان کشف حجاب، سربازان رضاخان چادر را از سر مادرش میکشند و پدرش با آنها درگیر میشود و در نهایت پدر و مادرش برای فرار از دست سربازان و در امان ماندن فرزندانشان آنها را به یکی از بستگان میسپارند و خودشان میروند.
در یکی از خیابانهای محله وحید و در دل مدرسه «امید و انقلاب» مجموعهای است که روی دیوار آن این شعار چشمنوازی میکند: «دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهام، تحویل میدهم.» وارد آن که میشویم، 2پسر نوجوان خوشسرزبان همه تلاششان را میکنند تا معرف خوبی برای دفتر و کارهای هنریاش باشند.مجموعه فرهنگیوهنری « نارنج و ترنج» که محل فعالیتهای هنری نوجوانان و جوانان است، ویژگی خاصی دارد، برخی اعضای این مجموعه افراد آسیبپذیر اجتماعی نظیر بچههای طلاق هستند که با داشتن استعداد هنری، برای آنها آیندهای روشن در این مجموعه رقم خواهد خورد.
مریم، محبوبه و سعید مصلحی دو خواهر و یک برادر از بین 6 فرزند خانواده مصلحی هستند که در روستایی از توابع بردسکن به دنیا آمدند. به گفته آنها ازدواج فامیلی پدر و مادر سرنوشت امروز آنها را رقم زده است که البته شکایت یا نارضایتی از این موضوع ندارند. از بین 6 فرزند خانواده مصلحی، 4 فرزند دچار بیماری آرپی (RP) هستند، بیماری که در گذر زمان فرد بینایی خود را از دست میدهد یا به حداقل توان بینایی میرسد و از سویی هم از همان دوران کودکی قادر به بینایی در فضاهای کم نور نیست.
محمد ملتجی پس از سالها بازیگری تئاتر و نویسندگی، تصمیم گرفته داستانی درباره خواجه اباصلت که از دانشمندان و مریدان زمان حضرت رضا(ع) است، بنویسد. او برای نوشتن این اثر بیش از 3سال زمان گذاشته و 2سال آن را صرف تحقیقات و پژوهشهای تاریخی کرده است چراکه به گفته خودش وقتی یک روایت تاریخی میخواهد تبدیل به رمان شود به تحقیقات بسیاری نیاز دارد.
عذاب بزرگی بود درس خواندن و کارکردن در محیطی که دوستش نداشتم. محیط کار در کارخانه با روحیاتم سازگار نبود. یکبار که مقداری از حقوقم بدون دلیل کم شده بود پیش مدیر کارخانه رفتم و علت کسر از حقوقم را پرسیدم، او هم گفت حقوقت زیادی زیاد شده به همین دلیل کمش کردیم. شاید هر کسی به یک تلنگر نیاز دارد و من هم به همین تلنگر نیاز داشتم تا تصمیم بگیرم از فردا سرکار نروم.