از خودرو به بیرون نگاه میکنم. مسیرم میدان توحید به سمت شهداست. هنوز از دروازه قوچان عبور نکردهام که مدام آدمهایی را میبینم که سرشان بهسمت حرم میچرخد. رو به حضرت میایستند و تعظیم میکنند. برخی چشمانشان را میبندند.
برخی دست روی سینه میگذارند. بعضیها دستهایشان حالت دعا دارد و زیر لب زمزمه میکنند. از خیابان توحید گنبد طلا پیداست. مگر میشود چشمت به گنبد بیفتد و از دنیا برای لحظاتی جدا نشوی. چشمانم را میبندم و من هم سلام میدهم.
خیابان توحید برای ما مشهدیها و بسیاری از زائران یادآور دل بستنها و راز و نیازها در اوج شلوغی روزانه است. ما در دهه کرامت، به نیابت از شما به این خیابان رفتیم سلام دادیم و با مردمی صحبت کردیم که حس و حال زیارت را وقت عبور از این خیابان قدیمی مشهد درک کردهاند.
سن و سالی ندارد از خیابان توحید که به میدان شهدا میرسد قدمهایش را کند میکند با حالتی از خضوع و احترام میایستد، دست بر سینه میگذارد سلامش را میدهد و حرکت میکند. بعد از او مادری که دست کودکش را در دست دارد میایستد تا به امام رضا(ع) سلام بدهد.
دخترک پنج و ششساله همراهش نیز به تقلید از مادر دست بر سینه میگذارد. بعد از آنها خانوادهای که لباس پاکستانی بر تن دارند تا کمر تا میشوند و سلام عرض میکنند و به سمت حرم مطهر میروند. ایرانی، پاکستانی، عراقی، زائر و مجاور فرقی ندارد ارادتمندان به امام رضا(ع) از همه نوع گویش و ملیت با دیدن گنبد آقا خود به خود سرشان به نشانه ارادت خم میشود.
شاید باورتان نشود همین سلام کوتاه انرژیای به من میدهد که تا آخر شب حالم خوب است
محمدرضا حمیدی از کاسبان خیابان سعدی است. او سالهاست که هنگام رفتن به مغازه در ورودی خیابان توحید به آقا سلامی میدهد و به سمت مغازه میرود. خودش میگوید: شاید باورتان نشود همین سلام کوتاه انرژیای به من میدهد که تا آخر شب حالم خوب است.
حتی روزهایی که از دست فشار و مشکلات زندگی کلافه و سردرگم هستم وقتی چشمم به حرم آقا امام رضا(ع) میافتد احساس آرامش وصفناپذیری دارم دلم قرص میشود و خاطرم جمع است که امام رضا(ع) هوایم را دارد. همه ما به این معتقد هستیم که اگر سلام ما از روی ارادت و عشق باشد جواب میگیریم. بیش از 40سال است که اینجا میایستم و به آقا سلام میدهم. اگر امام رضا(ع) به یکی از سلامهای من جواب داده باشد برای تمام عمرم کافی است.
الهه غزنوی که هفتهای یکبار مسیرش به میدان شهدا میافتد مادر بیماری دارد. او میگوید: هفتهای یک روز نوبت من است که از او پرستاری کنم. آنقدر در طول هفته درگیری دارم که گاهی هر دو هفته یکبار فرصت میکنم برای زیارت به حرم بروم. اما همین که گنبد را میبینم دلم آرام میشود. ابتدای خیابان توحید میایستم و برای چند دقیقه هم شده با امام رضا(ع) حرف میزنم. گاهی شده از میدان دروازه قوچان تا میدان شهدا را پیاده میروم تا چشمم به گنبد باشد و با امام رضا(ع)حرف بزنم.
او ادامه میدهد: نمیدانم دقت کردهاید یا نه، در مسیر خیابان توحید به سمت میدان شهدا آدمهای بسیاری را میتوانید ببینید که با خودشان زمزمه میکنند. من یکی از این افراد هستم، پیش آمده با آقا از مشکلاتی میگویم که حتی نمیتواتم با خواهرم درمیانش بگذارم. شک ندارم میشنود. چون درددل که میکنم آرام میشوم و میروم پی کارم.
صالح باتقوی یکی از اهالی خیابان توحید است. او معتقد است در گذشته جای خالی یک مجسمه برای میدان شهدا احساس میشده است، میدانی که نماد ارتباط و ارادت مردم با ولینعمتشان امام رضا(ع) باشد. میگوید: به نظر من مجسمههای سلام این ارادت و همدلی مردم مشهد را توانستهاند به بهترین شکل نشان دهند.
مجسمههای سلام اگر زبان داشتند، میتوانستند قصه آدمهای زیادی را بگویند که وقتی کنار آنها ایستادهاند اسرار پنهانی خود را رو به گنبد امام رضا(ع) بر زبان آوردهاند و خالصانه حرف زدهاند. جواد صبوری جوان سیوپنجساله مشهدی میگوید: خانواده چندان مذهبیای نداشتم به همین دلیل از نوجوانی به سمت هر خلافی کشیده شدم.
ایستادم به امام رضا(ع) گفتم اگر مادرم را شفا بدهی توبه میکنم. 10روز بعد مادرم خوب شد. توبه کردم بعد از دو ماه آمدم کنار همین مجسمهها و سلام دادم و به زیارت امام رضا(ع) رفتم
تا سیسالگی به جرم چند فقره دعوا و نزاع پایم به زندان هم بازشد. مادرم تنها کسی بود که برایم مانده بود و هنوز دوستم داشت. پنجسال قبل سکته کرد دکترش گفت: برایش دعا کنید که نمیرد. با حال خراب وگریه نصف شب پیاده آمدم تا کنار همین مجسمهها خواستم بروم حرم رویم نشد.
همینجا ایستادم به امام رضا(ع) گفتم اگر مادرم را شفا بدهی توبه میکنم. 10روز بعد مادرم خوب شد. توبه کردم بعد از دو ماه آمدم کنار همین مجسمهها و سلام دادم و به زیارت امام رضا(ع) رفتم. الان پنج سال است که دیگر خلاف نکردهام.
رونمایی از مجسمههای سلام میدان شهدا در 11آبان سال 1390 در زمان مدیریت شهری سید محمد پژمان انجام شد. طراحی این مجسمهها توسط غلامحسین سهرابی از سال1387شروع و در سال 1388ساخت آن آغاز و در نهایت درسال 1390 به اتمام و بهرهبرداری رسید. این نمادها که درمجموع شامل پنج مجسمه پیرزن، پیرمرد، زن جوان، مرد جوان و یک کودک هستند به رسم زائران و شیفتگان مضجع منور رضوی دست بر سینه نهاده و ارادت خود را به مولایشان نشان میدهند.
این پنج نفر نمادی از همه گروههای سنی زائران و مجاوران هستند که هر روز به پابوس حضرت رضا(ع) مشرف میشوند. ارتفاع متوسط این مجسمهها بین یک متر و نیم تا دومتر و هفتاد سانتیمتر است و از جنس برنز ساخته شدهاند. این مجسمهها که در ورودی بالاخیابان (خیابان شیرازی فعلی) نصب شدهاند به عنوان یکی از چند مجسمه ساخته شده برای ترویج فرهنگ رضوی است و امروز بعد از گذشت 11سال به نمادی از هویت شهر مشهد تبدیل شدهاند.