اهالی محله او را به گرهگشایی از کار مردم میشناسند. عضو شورای اجتماعی محله و خادم مسجد حضرت فاطمه(س) محله موسوی قوچانی است اما فعالیتهایش بیش از شمار انگشتان دست است. نیازمندان محله را بهخوبی میشناسد و با سازمانها و مؤسسات مختلف رایزنی میکند تا قدمی هرچند کوچک برای حل مشکلات اهالی محله بردارد.
او یک بانوی فعال است که جدا از وظایف مادری و همسرداری، هم و غم خود را صرف حل مشکلات مردم محلهاش میکند. عصمت حسینزاده، بانوی پنجاهویکساله محله موسوی قوچانی، معتقد است مشکلات بزرگ نیز با همدلی و یاری افراد محلی حلشدنی است.
17سال است که به عنوان خادم مسجد حضرت فاطمه(س) در محله موسوی قوچانی خدمت میکند اما خدمت او تنها رتق و فتق امور مسجد نیست.
میگوید همهچیز از همان زمانی شروع شد که تصمیم گرفت به عنوان خادم افتخاری مسجد کارش را شروع کند: با سر و سامان گرفتن فرزندانم، وقت آزاد بیشتری داشتم. بنابراین علاوه بر اینکه برای اقامت نماز به مسجد محله میرفتم، در جلسات روخوانی قرآن یا برگزاری جشنها نیز شرکت میکردم. با صحبتهایی که با هم محلهایها میشد، کمکم ایدههایی در ذهنم شکل گرفت که میتوان از ظرفیت مسجد به گونهای دیگر نیز استفاده کرد.
نخستین کاری که انجام میدهد دایر کردن بازارچهای در طبقه زیرین مسجد است: صحبتهای بسیاری میشد که خانمهای محله هنرهای زیادی در زمینههای مختلف از جمله بافتنی، عروسکبافی، نمددوزی، خیاطی، پخت شیرینی و کلوچه دارند و با هزینههای زیاد اقتصادی، تعدادی از آنها علاقهمندند حاصل کار خود را به فروش برسانند.
در همین راستا بود که بازارچهای را در روزهای پنجشنبه در طبقه پایین مسجد راه انداختیم تا این افراد کارهای خود را در معرض نمایش بگذارند و با فروش آنها بتوانند درآمدی کسب کنند. میگوید امکان اینکه بیش از یک روز فضایی به بازارچه تعلق گیرد وجود ندارد چون جلسات مهدالرضا برای کودکان زیر 7 سال در همین مکان هرروز برگزار میشود و این کودکان با شرکت در این جلسات به صورت رایگان روخوانی قرآن کریم را با صوت و لحن یاد میگیرند.
مدتی از راهاندازی بازارچه نگذشته بود که تعدادی از اهالی با مراجعه به خانم حسینزاده از مشکلات خود گفتند، از اینکه همسرانشان بیکارند یا درآمد کمی دارند. از طرف دیگر، بانوانی به او معرفی میشدند که مطلقه یا بدسرپرست بودند و باید مخارج زندگی خود و فرزندانشان را تأمین میکردند: صحبتهایی که در این باره میشنیدم و مراجعههایی که به من میشد ذهنم را خیلی درگیر کرده بود و چند روزی بود که مدام با خودم فکر میکردم چگونه میتوانم مشکل این زنان را که آبرودار هستند حل کنم تا اینکه به ذهنم رسید هنری را به آنها آموزش دهم که بتوانند منبع درآمدی داشته باشند.
او ادامه میدهد: با توجه به اینکه خیاطی از آن دسته هنرهایی است که بیشتر خانمها کم و بیش با آن آشنا هستند، با چند نفر از اهالی محله صحبت کردم و یکی از آنها داوطلب شد کلاس خیاطی را به صورت رایگان در مسجد برگزار کند.
چند روزی بود که مدام با خودم فکر میکردم چگونه میتوانم مشکل این زنان را که آبرودار هستند حل کنم
هنوز 3 ماه از برگزاری کلاس نگذشته بود که با رایزنیهایی که با شهرداری منطقه 2 داشتیم، مکانی در اختیار ما گذاشتند که آن را به کارگاه خیاطی تبدیل کردیم تا بانوانی که علاقهمند یا نیازمند درآمد هستند در آن مشغول به کار شوند.
از آنجا که هر کاری به بازار فروش نیاز دارد و تولید و دوخت لباس بهتنهایی نمیتواند درآمدی برای این بانوان به همراه داشته باشد، حسینزاده، خود بازاریاب آنها میشود و با مدارس مختلف صحبت میکند تا بتواند سفارش دوخت پوشاک مدارس را بگیرد و خوشبختانه موفق میشود.
همان ابتدای کار، چند مدرسه دخترانه سفارشهای خود را به کارگاه آنها میدهند: از قدیم میگویند خدا گر ز حکمت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری. 6 سال پیش که کارگاه خیاطی راهاندازی شد، برخی از افراد میگفتند به فرض کار دوخت را هم شروع کردید.
وقتی خیاطهای ماهری در شهر هستند چه کسی به شما سفارش خواهد داد؟ اما زمان زیادی نگذشت که علاوه بر دوخت لباس برای شرکتها و مدارس و ... حتی سفارش شخصیدوزی نیز داشتیم و تا امروز چرخ این کارگاه با لطف خدا چرخیده است و دیگر به بازاریابی من نیازی نیست. بچههای کارگاه خودشان راه افتادهاند و سفارش قبول میکنند و نان حلال به دست میآورند.
حسینزاده میگوید: هماکنون 12 نفر به صورت مستقیم در کارگاه خیاطی کار میکنند و چون فضا کوچک است و برخی از بانوان نیز نمیتوانند حضور داشته باشند، سفارشها را در منزلشان انجام میدهند که تعداد آنها به نزدیک 10 نفر میرسد.
امروز خوشحالم که با گذشت 6 سال از راهاندازی کارگاه، با اینکه مجوز آن به نام من است، دیگر نیازی به حضور فیزیکی من نیست و بانوان آن با توانمندیای که دارند، بهخوبی نشان دادهاند میتوانند از عهده کار بربیایند.
او میزان سفارشهای کارگاه را بر حسب زمان متفاوت بیان میکند: تولید در هر ماه به فصل یا میزان سفارش بستگی دارد. در یک ماه بیش از 3000 مقنعه تولید کردهایم و گاهی میزان سفارشها به حدی زیاد است که بچهها برای اینکه کار را بهموقع تحویل دهند تا ساعت 12 شب کار میکنند اما زمانی که سفارش عادی باشد، ساعت 6 بعدازظهر کارگاه تعطیل میشود.
از حسینزاده در مورد تهیه وسایل کارگاه مانند چرخ خیاطی و ... سؤال میکنیم. میگوید: قطعا صرفا با در اختیار داشتن یک مکان و هنر نمیتوان کاری را راهاندازی کرد. ما نیز بعد از رایزنی با شهرداری به فکر خرید و تهیه چرخ خیاطی و دوک نخ و پارچه و وسایل اولیه افتادیم.
ابتدا 4 چرخ خیاطی و قیچی برش و ... را خودم خریدم و در اختیار بانوان قرار دادم اما بعد از مدتی که تعداد افراد و سفارشها زیاد شد، خود آنها وسایل موردنیازشان را به علاوه چرخخیاطیهای جدید خریدند.
او میافزاید: اجناس خارجی بازار پوشاک را قبضه کرده است. این در حالی است که اگر از تولید پوشاک داخلی حمایت شود، میتوان اشتغال بسیار زیادی در این بخش ایجاد کرد. در گذشته، بیشتر خانمهای ایرانی از خیاطی سر در میآوردند و خودشان پوشاک مورد نیازشان را تأمین میکردند.
حسینزاده یکی از مشکلات کارگاه را فضای کوچک آن میداند: افراد زیادی تمایل دارند در کارگاه مشغول به کار شوند اما فضا کوچک است و امکان حضور برای همه فراهم نیست. به همین دلیل، بخشی از افرادی را که برای کار مراجعه میکنند به صورت دورکاری قبول میکنیم تا آنها نیز بتوانند درآمدی داشته باشند.
اردوهای یکروزه، برگزاری کلاسهای حلقه صالحین، جلسات قرآن و ... از جمله برنامههایی است که در مسجد برگزار میکند اما برگزاری کلاسهای ورزشی برای بانوان در طبقه زیرین مسجد یکی از اقدامات ویژه حسینزاده است.
در این باره میگوید: زنان برای اینکه بتوانند بنیان یک خانواده را حفظ کنند ابتدا به شادی و نشاط روحی نیاز دارند. به همین علت، با خرید چند وسیله ورزشی، محیطی را فراهم کردیم که بانوان محله بتوانند در آن با ورزش کردن از نشاط اجتماعی نیز برخوردار باشند و این انرژی خود را به فرزندان و همسرشان منتقل کنند.
میگوید مسجد کارکردهای بسیاری دارد و در مساجد است که افراد میتوانند از مشکلات و غم یکدیگر باخبر شوند و برای حل آن چارهای پیدا کنند. متأسفانه خبرهای زیادی در مورد اختلافات خانوادگی که به جدایی زوجین منجر میشود به گوش میرسید.
زنان برای اینکه بتوانند بنیان یک خانواده را حفظ کنند ابتدا به شادی و نشاط روحی نیاز دارند
روزی نبود که مادری یا همسری بابت این موضوع گلایه نداشته باشد. با توجه به اینکه بسیاری از این اختلافات منشأهای جزئی و کوچکی داشتند، تصمیم گرفتم برای زوجین محله در مسجد کلاسهای مشاوره برگزار کنم. به این ترتیب پرسشنامهای را توزیع کردیم که نشان میداد برخی از این بانوان بین 17 تا 28 سال سن دارند و به رغم داشتن فرزند، یا از همسر خود جدا شدهاند یا در آستانه جدایی قرار دارند.
حسینزاده که برگزاری کلاسهای مشاوره را اقدامی بسیار خوب برای جلوگیری از طلاق میداند، رایزنیهایی را با چند سازمان انجام میدهد تا مشاور مناسبی پیدا کند که حاضر باشد به صورت رایگان با آنها همکاری کند اما به نتیجه لازم دست نمییابد: بهخوبی میدانید که هزینههای هر جلسه مراجعه به مشاور تا چه میزان سنگین است. بسیاری از افراد در وضعیت اقتصادی کنونی وسع مناسبی ندارند و نمیتوانند از عهده این هزینهها بربیایند و از آنجا که راهحل مناسب برای برخورد و پیشگیری از مشاجرههای بیهوده را یاد ندارند.
گاه مشاهده میشود که همین اختلافات جزئی بال و پر میگیرد و به جدایی زوجین منجر میشود. خیلی تلاش کردم بتوانم این کلاسهای مشاوره را در مسجد برپا کنم و سهمی در حل مسائل خانوادگی داشته باشم اما متأسفانه تاکنون محقق نشده است.
پذیرایی از 2000 زائر در ایام شهادت امام رضا(ع) را افتخاری برای خود و هممحلهایهایش میداند و میگوید: مشهدیها برحسب ارادتی که به آقا علیبنموسی الرضا(ع) دارند زائر او را همچون خواهر و برادر خود میدانند. در ایامی که این زائر با پای پیاده برای زیارت آقا راهی مشهد میشود، وظیفه خود میدانیم که از او به بهترین شکل پذیرایی کنیم و با توجه به اینکه اسکان 2000 زائر در مسجد حضرت فاطمه(س) امکانپذیر نبود، چند مسجد دیگر نیز با ما همکاری کردند. بسیاری از اهالی نیز خانههای خود را در اختیار زائران قرار دادند.
او با اشاره به اینکه اهالی محله برای این زائران غذا میپختند ادامه میدهد: شبهای جمعه بعد از برگزاری مراسم دعا، اهالی محله بر حسب وسع خود، به افرادی که در مراسم شرکتکردهاند غذا میدهند. این غذا میتواند از یک کوکوی ساده و ماکارونی باشد تا هر چیز دیگری. سال گذشته نیز در تمام طول ماه مبارک رمضان سفره افطاری در مسجد به همین ترتیب پهن بود.
حسینزاده طی این سالها بیشتر وقتش را در مسجد میگذراند اما هیچگاه احساس خستگی به او دست نداده است و آنگونه که میگوید، هرروز با علاقه بیشتری راهی مسجد میشود تا شاید گرهی از مشکل فردی بگشاید: بیش از 20 لوح تقدیر از سازمانها و نهادهای مختلف برای اقداماتی که انجام دادهام گرفتهام و با اینکه این لوحها بدون دریافت مبلغ ریالی بوده است، گاهی شنیدهام که میگویند من از محل مسجد درآمد دارم یا این کارها را انجام میدهم تا پولی دربیاورم.
این حرفها نهتنها ناراحتم نمیکند بلکه باعث میشود وقت و انرژی بیشتری برای کارم بگذارم چون دیدن لبخند رضایت فردی که با 3 فرزند صغیر از همسر معتادش جدا شده است و اکنون با تکیه بر توانمندی خود مشغول به کار است، برای من ارزشی بسیار بیشتر از این دارد که وقتم را صرف حرفهای بیهوده کنم.
او علاوه بر اینکه خانوادههای نیازمند محله را شناسایی کرده است و با کمک خیران، هر ماه سبد کالایی به آنها میدهد، بهتازگی به جمعآوری کمکهای مردمی برای مناطق سیلزده کشور نیز اقدام کرده است: با کمک خیران محله اقلامی از جمله ماکارونی، رب، روغن و ... خریداری میشود تا به خانوادههای نیازمند آبرودار محله داده شود اما این ماه با توجه به وقوع سیل در شهرهای شمالی کشور، تصمیم گرفته شد علاوه بر این سبد کالا، مبالغ یا وسایلی برای هموطنان سیلزده نیز جمعآوری شود.
به همین علت، اطلاعرسانی صورت گرفت و از آن روز، جدا از مبالغ نقدی که از طرف اهالی داده شد، وسایلی همچون پتو، لباس گرم و ... نیز برای کمک اهدا شده که در یک نوبت به مناطق شمالی کشور ارسال شده است. اکنون در حال جمعآوری سری دوم این کمکها هستیم.
حسینزاده فرزندان سالم و زندگی آرامی را که دارد بهترین پاداش برای خودش میداند و میگوید: هیچگاه انتظار نداشتهام بابت کارهایی که انجام دادهام ریالی دریافت کنم. همین که خداوند به من فرزندانی سالم و صالح عطا کرده است برایم بهترین پاداش است.