آن روزها که مریم در رؤیاهای کودکانه، خود را پشت چرخ خیاط ی درحال دوخت لباسهای رنگارنگ میدید و از ذوق در پوستش نمیگنجید، فکرش را هم نمیکرد که کمتر از بیستسال بعد، به آرزویش برسد.
غلامحسین علیضغر که در محله کارگران به «بابای صادق معروف» به همراه همسرش تعمیر و فروش جوراب میکنند. در محل منزل آنها را به نام «خانه جوراب مشهد» میشناسند.
نرجس محمددوست بانوی سرپرست خانواده و کاسب محله بهشتی است. بیشتر اهالی محله بهشتی او را میشناسند و اخلاق خوش و خوشحسابیاش اعتبار او در کسب و کارش شده است.
حسین عطایی، نایبقهرمان کونگفوی کشور به خاطر یک اتفاق به ۱۳ سال حبس محکوم شد، اما پساز رهایی از زندان، یک کارآفرین موفق نام گرفت.
خدیجه سرناآبادی، بانوی نود و شش سالهای است که با وجود سن زیاد هنوز هر روز جانماز میدوزد و برای تامین مخارج زندگی دستدوزهایش را بساط میکند.
زهره صداقتسلطانآبادی خیاط ی ماهر و یک کارآفرین است که تولیدات کارگاهش را به کشورهای عربی و شرق آسیا صادر میکند و برای ۲ هزار بانوی سرپرست خانوار ایجاد اشتغال کرده است.
مغازه کوچک علی اصغری معلم قرآن و اولين خياط محله آبكوه هنوز محلی ثابت برای رفع گرفتاریها و ریشسفیدی، برطرف کردن اختلافات خویشاوندی، تحقیق در امر ازدواج و پاتوق دوستان قدیمی است.