انشانویس خوبی بودم و همیشه سر کلاس انشا حرفی برای گفتن داشتم. سال پیش همان جلسه اول، دبیر ادبیات از من خواست که یکی از دست نوشتههایم را بخوانم. وقتی دستنوشته را خواندم کلی تشویقم کرد. گفت که استعداد خوبی در نوشتن دارم و حتما داستاننویسی را هم تجربه کنم.
محلهای که اکنون پورسینا نام دارد، در دوره ناصرالدینشاه مزرعهای بوده به نام «بازه شخ»، به معنای «درهای که دارای خاک سفت» است. این نام بعدها به «بازه شیخ» و از حدود صد سال پیش نیز به نام «هدایتآباد» معروف شد. بیشترین کاربری اراضی محله پورسینا، مسکونی و فضای سبز است.
کوچه شهیدوطندوست در ابتدای شهرک شهیدرجایی و محله پورسینا ، یک شهر تمامعیار است. زیرا در آن خیلیچیزها پیدا میشود؛ از فروشگاه و مدرسه گرفته تا درمانگاه و سالن ورزشی. 4کوچه موازی با هم 250واحد مسکونی تقریبا یکشکل را در دل خود جای داده است. مدیریت این واحدها با مؤسسه خیریه امام محمد باقر(ع) است؛ مؤسسهای که در ابتدای همین مجموعه و کوچه مستقر است تا هوای ایتام بیبضاعت مناطق کمبرخوردار را داشته باشد.
کشاورزی از آن دسته شغلهایی است که در منطقه6 بیشتر از مناطق دیگر رواج دارد. زمینهای خالی حاشیه شهر حالا بستر مناسبی برای کشاورزان شهرنشینی شده است که روزگاری به شهر کوچ کردهاند. خیابان خوشسیما در محله پورسینا از آن محلههایی است که کشاورزان زیادی در آن زندگی میکنند. این محله حالا بیش از ٢٠٠هکتار زمین کشاورزی دارد و انواع و اقسام محصولات در این زمینها کشت میشود. ٣هکتار از این زمینها سهم خانواده شاکری است؛ خانوادهای که نسلدرنسل شغلشان همین بوده و ٥٠سال است که در این زمینها کشاورزی میکنند. حسین شاکری، ساکن خیابان خوشسیما در محله پورسینا ، یکی از 10فرزند غلامحسن شاکری است که تصمیم گرفته ادامهدهنده راه پدر باشد. او متولد سال1357 و دارنده مدرک کارشناسی رشته کشاورزی است.
از سالهای قبل از انقلاب میگویند که این کوچه به نام کوچه ابومسلم معروف بوده، اینجا پر از زمین زراعی گوجه، خیار و بادمجان بوده و بیشتر ساکنان هم زراعتکاران و کشاورزانی بودند که با خانوادههایشان در این زمینها به زراعت مشغول بودند. کوچه شهید عباس خوشسیما بعد از جنگ تحمیلی این نام را به خود گرفت که به یاد یکی از شهدای ساکن این کوچه بوده است. این کوچه در مجاورت خیابان پورسینا ۶ است.
مشتهای گرهکردهاش را یکییکی روی سنگها فرود میآورد و آنها را تکهتکه میکند. زمان چندانی نمیگذرد که با هر مشتی که فرود میآورد، خون هم روی سنگها فواره میزند، اما او از حرکت نمیایستد و تا آخرین سنگ ادامه میدهد. سنگ هزارم که شکسته میشود، سالن فرهنگسرای غدیر میرود روی هوا. دخترها با چشمانی خیس از اشک شوق، چشم از استادشان برنمیدارند و او را تشویق میکنند.فاطمه عزتمند، نماینده سبک کیوکوشینساکاماتو خراسانرضوی و مربی رزمیکار دختران محله پورسینا ، چهارشنبه ٢٨مهرماه 1400 در سالن ورزشی فرهنگسرای غدیر موفق به شکستن رکورد جهانی در رشته تمشیواری (هنر شکستن اجسام) شد.
امیررضا یکی از صدها رزمیکار خردسال و بااستعداد منطقه6 است. 10سال بیشتر ندارد، اما کلی مدال رنگارنگ در رشته کاراته به دست آورده است؛ 2مدال کشوری و چندین مدال استانی. مادر امیررضا یکی از مربیهای سرشناس این منطقه و استان خراسانرضوی است که سبب شده پسرش به این رشته ورزشی علاقهمند شود.
جایی در انتهای پورسینا هست که شهر تمام میشود. منطقهای بدون مرز با زمینهای یکدست سرسبز. پر از بوی نعنا که هوش از سر آدم میبرد. کنار هر زمین کپرهایی به چشم میخورد که شبیه لانه پرندگان است، سست و موقت، پر از شاخ و برگ اضافه. شاخ و برگ لانه کوچک آقای رسولی تشکیل شده است از تکهپاره درهای چوبی سفید. در واقع سقف آن انبوهی از درهای سفید تکه تکه شده است که بدون هیچ نظمی کنار هم قرار گرفتهاند.