
اهالی جاهدشهر میگویند پنجشنبهبازار ما ارزانتر از همه جاست
در محله جاهدشهر مشهد و چند قدمی بوستان ۱۵ روزبازاری است که تنها پنجشنبهها دایر است. این بازار دوسه سالی میشود که در یک زمین نسبتا بزرگ قرار گرفته است و بسیاری از اهالی محله با آن آشنا شدهاند و نیازهای خود را با خرید از آن برطرف میکنند. اگر خواستید به این بازار سری بزنید کافی است بدانید به قولی اینجا از شیرمرغ تا جان آدمیزاد پیدا میشود و همه اجناس در آن ارزانتر از گرانی داغ بازارهای دیگر عرضه میشود.
گرانی دلار و اجناس
اولین نشانی که در این روزهای سرد از پنجشنبهبازار محله ما پیدا میکنی، داربستهایی فلزی به شکل غرفه است که سقف بعضی از آنها با پلاستیکهای ضخیمی پوشانده شده است. حبیبا... سرشاری، فروشنده لوازم خرازی، نخستین فردی است که داخل بازار همکلامم میشود. او که کنار یک پیکنیک در حال گرمکردن دستهایش ایستاده درباره عرضه کالا در این پنجشنبهبازار میگوید: در این بازار بیشتر لوازمخانه و لباس عرضه میشود و سهم مواد خوراکی در آن بسیار کم است، البته این کمبود نیست زیرا اطراف این بازار مواد خوراکی به فراوانی یافت میشود.
در این بازار بیشتر لوازمخانه و لباس عرضه میشود و سهم مواد خوراکی در آن بسیار کم است
او هم مانند بسیاری از فروشندهها و مردم از گرانی دلار و کالاها میگوید و عقیده دارد با اینکه مردم توقع دارند در این پنجشنبهبازار، اجناس بسیار ارزانتر از بازارهای دیگر باشد اما باتوجهبه گرانیهای موجود، فروشندهها نمیتوانند توقع مردم را برآورده کنند و مجبورند اجناسی را که با قیمت گران خریدهاند، بفروشند و این باعث میشود که تفاوت قیمت بین این پنجشنبهبازار با بازارهای دیگر خیلی زیاد نباشد.
قیمت برخی اجناس در بازار مانند اجناس پلاستیکی در مقایسه با گذشته چندبرابر شده و طبیعی است که فروشندهها هم مجبورند قیمتها را افزایش دهند. او حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: البته باز هم قیمتها در این پنجشنبهبازار در مقایسه با بازارهای دیگر به دلیل پرداخت نکردن کرایه مغازه، مالیاتهای سنگین و هزینههای تجاری ارزانتر است.
استقبال خوب مردم
جلیلکریمدادی از مردم همین محله و در حال خرید لوازم منزل است. محلی بودن این بازار و نزدیکی آن به محل سکونت مردم منطقه مسئلهای است که رضایت او را جلب کرده است: خوشبختانه این بازار به محل سکونت اهالی نزدیک است و رفتوآمد مردم محله به اینجا راحت انجام میشود. مکان قبلی همین پنجشنبهبازار که در نزدیکی بوستان نیایش بود برای مردم آن منطقه مشکلاتی از قبیل سروصدا و ترافیک به وجود آورده بود اما این مکان مناسبتر از مکان قبلی است.
او صحبتش را ادامه میدهد و میگوید: استقبال مردم از این بازار بسیار مطلوب است و این نشان میدهد که مردم از قیمتها و کیفیت اجناس راضی هستند و همانطور که گفتم مکان مناسب هم در استقبال مردم تاثیر زیادی دارد. حرف آخر کریمدادی این است که فروشندهها باید تلاش کنند کیفیت و تنوع جنسهای این بازار بیشتر شود تا مردم بتوانند با حق انتخاب بیشتری خرید کنند.
به صرف خورددن یک کیلو خاک
سلیمی هممحلهای دیگری است که بیشتر لوازم مورد نیازش را از این پنجشنبهبازار خریداری میکند. او میگوید: زمین این مکان از سنگ و خاک است و گاهی فریاد مردم را درمیآورد؛ وقتی به ازای نیمساعت قدمزدن در این بازار باید یک کیلو خاک بخورند! چقدر خوب بود که زمین اینجا را آسفالت میکردند تا این مشکلات رفع شود.
او اشارهای به زمین خاکی بازار میکند و ادامه میدهد: هرچند که مقدار زیادی سنگ در این زمین ریختهاند تا شاید گردوخاک کمتر بلند شود اما همین سنگها باعث شده که افراد سالمند و حتی خردسالان بهسختی بتوانند در بازار قدم بزنند. بارها به چشم دیدهام که خانمها مجبورند کالسکه فرزندشان را به یکی از غرفهداران ورودی بازار بسپارند و برای خرید وارد بازار شوند.
این کار اصلا درست نیست زیرا علاوهبر مسئولیتی که بر دوش غرفهدار میافتد، ممکن است آسیبی به کودکان وارد شود. من به نمایندگی از مشتریهای دیگر این بازار تقاضا دارم که مسئولان هر چه سریعتر تدبیری برای زمین این بازار بیندیشند.
زمین این مکان از سنگ و خاک است و گاهی فریاد مردم را درمیآورد؛ وقتی به ازای نیمساعت قدمزدن در این بازار باید یک کیلو خاک بخورند!
تعطیلی زودهنگام
در بازار جمعیت زیادی از زن و مرد و پیر و جوان در حال تردد و خرید هستند. خانم سیدی با کیسه خریدی در دست مشغول بررسی اجناس یکی از غرفههاست. او نیز با سرشاری در مورد قیمت اجناس موافق است و ارزانبودن جنسهای این پنجشنبه بازار را نسبت به بازارهای دیگر تایید میکند اما مشکل او تاریکی هوا و تعطیلی زودهنگام بازار است که در اینباره میگوید: این بازار از صبح تا نزدیکیهای غروب دایر است و به محض اینکه هوا تاریک میشود، غرفهدارها و فروشندهها بازار را ترک میکنند.
این برای ما که گاهی مشغله باعث میشود دیرتر به بازار بیاییم امکان دسترسی به بازار را کمتر میکند. او پلاستیک خریدش را میان دستانش جابهجا میکند و میگوید: امروز توانستم زودتر به بازار بیایم و خریدم را انجام دهم اما باتوجه به اینکه روزهای زمستان کوتاه است و هوا زود تاریک میشود، باید مسئولان بازار فکری برای روشنایی بازار و افزایش ساعات کاری آن بکنند.
غرفههای بدون سقف و دیوار
فروشندههای پنجشنبهبازار درددلهایی هم دارند که شنیدن آن خالی از لطف نیست. اسدی که لباس نوزاد میفروشد از وضعیت غرفهها گلایه دارد. او میگوید: اینکه غرفههای بازار دکور و ویترین ندارد، در کاهش قیمتها تأثیر دارد و اجناس چندان به چشم نمیآیند. شاید به همین دلیل باشد که فروشندههای این بازار نمیتوانند آنطور که باید کاسبی کنند.
اسدی همانطور که پرتقالی را که در دست دارد پوست میکند، ادامه میدهد: غرفههای این بازار وضعیت مناسبی ندارد؛ نه سقفی نه دیواری و نه امکانات درستی. تازه زمستان هم در راه است و با این اوضاع فروشندهها به مشکل برمیخورند و مردم نیز رغبت کمتری در خرید نشان میدهند.
او در ادامه صحبتش پیشنهادی مطرح میکند تا وضعیت بازار در این سرمای هوا کمی بهتر شود: اگر دستاندرکاران این پنجشنبهبازار فکری برای زمین استقرار غرفهها بکنند و کمی آن را بالاتر از سطح عادی قرار دهند، فروشندهها سرمای کمتری احساس میکنند و وضعیت غرفهها مناسبتر میشود.
مجوز به نام
خوشحالطلب که فروشنده لباس است و در حال تمیز کردن غرفهاش، با لهجه شیرین شمالی میگوید: از استقبال مردم راضی هستم و خدا را شکر روزبهروز هم این استقبال بیشتر میشود. حرفش را با گله از اندازه غرفهها ادامه میدهد: این غرفهها با اندازه دو در سه به فروشندهها تحویل داده شده است که در این فضا نمیتوان کالاهای زیادی را برای عرضه چید اما مشکلی که بیشتر به چشم من میآید، مشکل گرفتن مجوز برای غرفههاست. قبلا با مجوزی که به نام بستگان درجه یک میگرفتیم، میشد در بازار کار کرد اما حالا این قانون را عوض کردهاند و مجوز فقط باید به نام خودت باشد.
او سری به نشان تأسف تکان میدهد و میگوید: اگر اجازه میدادند با مجوز همسرم کار کنم خیلی خوب میشد! من به نام همسرم مجوزی گرفته بودم که با آن در این بازار فعالیت میکردم اما این اواخر مسئولان اصرار به غیرقانونی بودن این اقدام دارند و میگویند همسرت خودش باید بیاید و در غرفهای که به نامش است کار کند اما همسر من با بچه کوچک چطور میتواند بیاید و از صبح تا غروب در غرفه کاسبی کند
خوشحالطلب گفتنی زیاد دارد و حرفش را با گنجایش بازار برای غرفههای بیشتر ادامه میدهد و میگوید: مکان این بازار نسبتا وسیع است و امکان این هست که غرفههای بیشتری هم در این بازار باشد، اگر تعداد غرفهها در این بازار افزایش پیدا کند رونق بازار هم بیشتر خواهد شد و طبیعتا استقبال مردم بیش از پیش میشود. کاش شما حرفهایم را به گوش مسئولان برسانید!
* این گزارش پنج شنبه، ۷ دی ۹۱ در شماره ۲۳ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.