
«ابرده» در آوردگاه طبیعت
عظیم زاده، سیدی| هنگامی قدم به روستاهای ابرده سفلی و علیا میگذاریم که آرامش مطلق حکم فرماست. اما انگار زیر این سکوتِ طبیعت، نبردی جریان دارد، نبرد میان برگهای زرد پاییزی ریخته شده پای درختان با برگهای سبزی که بر روی شاخه استوار ایستاده و تلاش دارند آمدن پاییز را انکار کنند.
در این کشاکش سرما و گرمای پاییزی، یکی از بهترین گزینههایی که میتوانید برای سیر و سیاحت در آخر هفته خود انتخاب کنید ابرده است که با آب و هوای مطبوع و رنگ و روی دل فریبش اوقات خوشی را برایتان رقم خواهد زد.
پیشنهاد میکنیم دوربین عکاسی تان را هم فراموش نکنید که تصاویر و مناظر مقدماتی پاییز امسال را از دست ندهید.
یک رودخانه درجه یک در میان یک طبیعت دلچسب
ابرده زیباست، اما هرقدر که پاییز اوج میگیرد، زیباتر هم میشود. کافی است یک نم باران هم بزند که نور علی نور شود. همین الآن که در کوچه پس کوچهها و پستی و بلندیهای روستا قدم بزنید، برگهای زرد و نارنجی رنگی که روی زمین ریخته فراوان است. این غلظت رنگ در کنار رودخانهای که صدای آب روانش زودتر از خودش نمایان میشود، بیشتر نمود دارد. رسیدن به آن هم البته مشقت بار نیست. کمی پیاده روی میطلبد.
وارد هر یک از کوچههای ابرده علیا که شوید، از یکی دو تا خانه و کمی سربالایی و سرازیری که گذر کنید، کم کم صدای خروش خفیف آب به گوش میرسد. آب سرد و خنکی که شاید هر لحظه وسوسه تان کند دل به دریا بزنید. خوبی اش این است که مسیر اصلی رودخانه ماشین رو نیست و به تبع همین قضیه نازیبایی و کثیفیهای اطراف آن به نسبت رودخانههای جاغرق و... کمتر است.
گرچه که متأسفانه تک و توک بطریهای آب و نوشابه آن حوالی به چشم میخورد. با این حال، زیبایی و طراوت آن غالب است. البته این تمام قصه نیست. ظاهرا عدهای این ماشین رو نبودن را طاقت نیاوردهاند، نفع فردی خودشان را به نفع جمعی و زیست محیطی برتر دانستهاند و دست به دخل و تصرف زدهاند؛ آن هم با جاده کشی در دل طبیعت زیبایش تا نزدیکیهای رودخانه. در صورتی که با چند دقیقه پیاده روی از یک راه سهل العبور خیلی راحت میتوان به وصال این رودخانه رسید.
خانههای همه رنگ
ابرده نیز مانند بسیاری از روستاهای شاندیز به واسطه رودخانههای متعدد و باغات سرسبز زیباست. اما یکی از مزیتهای این روستا به نسبت سایر روستاها بکر ماندن رودخانه و باغات آن است. با این حال بافت معماری و خانههای روستا متأسفانه دستخوش تغییرات بسیاری شده است.
در کوچه پس کوچههای روستا که راه بروید، میتوانید همه نوع خانهای را ببینید. خانهای قدیمی با دیوارهای سنگی کاهگلی به خانهای چند طبقه و مدرن پهلو زده است. آن سوتر باز خانهای با در چوبی و قدیمی است که پیرزنی روی ایوانش تن به آفتاب پاییزی سپرده است و چرت بعدازظهر را مزمزه میکند.
سرخ و غلیظ، مثل رُبهای ابرده
تابستان امسال به بسیاری از روستاها و حتی نقاطی از شهر که پا میگذاشتید، بساط رب جوشاندن حی و حاضر بود، جوری که عطر و بوی آن از دو فرسخی عیان میشد. خوش ذوق ترهایش همین فرآیند جوشاندن و رب گیری را بهانه و آن را در قالب «تور رب خانگی» برگزار کردند تا علاقهمندان بتوانند علاوه بر بازدید طبیعت و تماشای مراحل تهیه رب خانگی، چند شیشهای هم خرید کنند.
در یکی از آخرین تورهایی که قبل از خوردن باد «میزان» (بادپاییزی) به گوجهها در یکی از اقامتگاههای بوم گردی شاندیز برگزار شده بود، ما نیز حضور یافتیم. جمعی لباس محلی به تن کرده بودند، گوجه در سبد چیده و پای دیگی که روی هیزمها غل میزد، کنار ربها عکسهایی زیبا ثبت میکردند. آنها حتی ملاقه به دست میگرفتند و علاوه بر اینکه طعمتر و تازه گوجههای غل خورده را میچشیدند، داغی آن را نیز روی صورتشان لمس میکردند.
البته که هر جا بساط رب برقرار است، حتما یک خانم یا آقای ملاقه به دست هم میبینید که پای دیگ ایستاده و مداوم مشغول هم زدن است. اصولش این است وگرنه ته میگیرد. باید این قدر هم بخورد تا حسابی غلیظ و جا افتاده شود.
میگویند معمولا از ۸ صبح دیگ را بار میگذارند تا سرانجام حوالی بعدازظهر (حدود ساعت ۱۵) قوام بیابد. معمولا در اقامتگاههای بوم گردی و تورهای رب خانگی، تمام فرآیند تبدیل گوجه به رب، به صورت دستی و دسته جمعی انجام و در نهایت نیز رب روی هیزم طبخ میشود. اما در روند معمولتر برخی کارها با دستگاه انجام میشود؛ یعنی دستگاهی که بار پوست کردن و له و لورده کردن گوجهها را از روی دوش آدم برمی دارد و فقط کافی است آن را توی یک قابلمه بزرگ بریزی و بگذاری روی گاز تا غل بزند.
آوردگاهی در دل ابرده
اتفاق خوب دیگری که همین اواخر در ابرده علیا رخ داد افتتاح یک اقامتگاه بوم گردی بود؛ جایی که میتوانید لابه لای طبیعت گردیهایی که در دل این روستا دارید، چند ساعت و حتی شبی را هم در آن اتراق و عیشتان را تکمیل کنید. این اقامتگاه که به اسم «آوردگاه» مزین شده است همین شهریوری که گذشت به طور رسمی آغاز به کار کرد.
آن طور که میگویند آوردگاه نام قدیمی و اصیل ابرده است که به محل نبردی بزرگ در دوره قاجار اشاره دارد. خوب است در کنار تنور خانگی، چرخ چاه و عکاسخانه و به طور کل فضای مملو از زیبایی و سرسبزی و آمیخته با اِلمانهای سنتی چند ساعتی را بگذرانید و یک دمنوش یا یک غذای درجه یک میل کنید.
حافظ عمر ابردهی
وارد ابرده سفلی که شوید، بر روی تپهای در حاشیه چپ جاده در میان قبرستانی قدیمی، ساختمانی گنبدی شکل و ساده میبینید که متعلق به حافظ عمر ابردهی، از عرفای مشهور توسِ دوره تیموری است.
گرچه این بنا را نوادگان شیخ عمر ابردهی، سال ۷۸ با تخریب بنای قبلی، برای او ساخته و سنگ قبر جدیدی بر مزارش گذاشتهاند، ظاهر بنا بسیار ساده و قدیمی به نظر میرسد. احتمالا دلیل این خطای دید، به سنگ قبرهای قدیمی برمی گردد که تاریخهای حک شده روی آن از دفن افرادی از حدود سده نهم هجری قمری تا اواخر دوره قاجار خبر میدهد. این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شماره ثبت ۱۲۹۵۰ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
چطور برویم؟
از مشهد تا ابرده حدود ۲۲ کیلومتر راه در پیش است که مسیر آن از شاندیز میگذرد. حدود ۴ کیلومتر از شهر شاندیز که گذشتید، در انتهای بولواری که به فانوسی بزرگ مزین شده، ابتدا روستای ابرده سفلی قرار دارد و بعد از آن بلافاصله ابرده علیا. انتهای این مسیر نیز به روستای زشک میرسد.
مرامنامه طبیعت گردی
لطفا کنار رودخانه اتراق نکنید که در این روزهای پاییزی با کوچکترین بارانی احتمال سرازیر شدن سیل فراوان است.
همیشه هنگام طبیعت گردی یک پلاستیک زباله همراه داشته باشید و آشغالی در طبیعت به جا نگذارید.
سعی نکنید همه جا با ماشین بروید، تماشای برخی از نقاط پیاده زیباتر است.
امکانات گردشگری چه دارد؟
در محور شاندیز و همچنین روستای ابرده رستورانهای فراوانی وجود دارد.
یک اقامتگاه بوم گردی در روستای ابرده علیا، میلاد ۸ وجود دارد.
سرویس بهداشتی عمومی کم است.
آلاچیق و محلی برای اتراق نیم روزی وجود ندارد.
* این گزارش چهارشنبه ۱۰ مهرماه ۱۳۹۸ در شماره ۲۹۳۷ روزنامه شهرآرا صفحه گردشگری چاپ شده است.