6سال بیشتر نداشته که به حفظ و قرائت قرآن علاقهمند میشود. از آن روز تا حالا حداقل 2ساعت در شبانهروز را به تلاوت قرآن اختصاص میدهد. معتقد است بیشترین آرامش را در زندگی قرآن به او هدیه داده است. در این شماره با سجاد دانشور، نوجوان ١5سالهای گفتوگو کردهایم که تا به امروز موفق به حفظ 9جزء قرآن شده است.
محلهای که اکنون پورسینا نام دارد، در دوره ناصرالدینشاه مزرعهای بوده به نام «بازه شخ»، به معنای «درهای که دارای خاک سفت» است. این نام بعدها به «بازه شیخ» و از حدود صد سال پیش نیز به نام «هدایتآباد» معروف شد. بیشترین کاربری اراضی محله پورسینا، مسکونی و فضای سبز است.

همه چیز اینجا نام و نشانی از «حمیدرضا» دارد. از درخت تنومند توت داخل حیاط که پدر پس از شهادت «حمیدرضا» کاشته بگیرید تا انبوه قاب عکسهای او که در جای جای این خانه کوچک به چشم میخورد. روحش هنوز توی این خانه نفس میکشد... در کنار پدر و مادری که هنوز پس از گذشت ٣٧سال داغ فرزند برایشان تازه است و به دوری او عادت نکردهاند. «حمیدرضا آزادی» متولد سال ١٣٤٦ شهید دفاع مقدس است که در دوازدهم اسفند سال١٣٦٢ در شانزدهسالگی در جزیره مجنون به شهادت میرسد. خبر شهادت او اما ١٣سال دیرتر به گوش مادر و پدر میرسد.
کوچه حر٢/٢ یکی از معابر فرعی محله پورسینا و از منحصربهفردترین کوچههای منطقه6 است. اگر گذرتان به اینجا بیفتد قدم به قدم فضاها و مکانهای متفاوت و متنوعی پیشرویتان سبز میشود. از بوستان نصرت بگیرید تا فرهنگسرای بزرگ آن. ماجرا برمیگردد به سالها پیش، زمانی که این محدوده یک زمین خاکی خشک و خالی بیشتر نبوده. زمینی متعلق به خاندان برزگرها که تصمیم میگیرند آن را برای استفاده عمومی وقف کنند.
سحر دانشور مبارز دهساله محله پورسینا ست که در رشته کیوکوشین کاراته فعالیت میکند. نوجوان بااستعداد و پرتلاشی که از هفتسالگی بهواسطه خالهاش که مربی ووشو است، به این حوزه علاقهمند میشود. او در همین سنوسال کم توانسته است 4مدال مختلف کشوری و استانی کسب کند. آرزوهای زیادی هم برای آینده در سر دارد و دلش میخواهد روزی برسد که خودش هم مربی شود و کودکان بااستعداد این منطقه را به آرزوهایشان برساند.
اگر بخواهیم از خیابانهای شلوغ منطقه6 نام ببریم بیشک نام پورسینا در ابتدای فهرست قرار میگیرد. خیابانی طویل که در ابتدای بولوار حر قراردارد. به گفته اهالی، پیش از اینکه شهر توسعه پیدا کند و به این محدوده برسد اینجا روستایی بوده به نام هدایتآباد اما بعدتر که توسعه پیدا میکند به «*بازه شیخ» معروف میشود.
فاطمه عزتمند، مربی جوان و پرانرژی دخترهای رزمیکار پورسیناست. او تا چند سال پیش یک مربی ساده و معمولی بود در منطقهای دیگر. اتفاقی گذرش به این نقطه از شهر میافتد و استعداد این بچهها را که میبیند تصمیم میگیرد در پرورش آنها سهمی داشته باشد. آنقدر درگیر این بچهها میشود که محل زندگیاش را هم به پورسینا تغییر میدهد.
شاید بهترین عنوانی که بشود برای «سیدرضا گلشاهیان» انتخاب کرد (پزشک مهربان محله) باشد! پزشکی که همّ و غمش مردم حاشیه هستند و دردهایشان. پزشکی که میتوانست در دیگر نقاط شهر مطب داشته باشد، اما قید درآمد بیشتر را زد و به این سوی شهر آمد. او اکنون حدود 50 درصد مراجعانش را رایگان ویزیت میکند. علاوه بر ویزیت رایگان، فکری هم برای افرادی که هزینه خرید داروها را ندارند کرده است. صندوقی در مطب گذاشته است که هر وقت بیماری نتوانست هزینه دارو را بپردازد آن هزینه از طریق صندوق پرداخت شود.