زنانی که همسرشان به رحمت خدا رفته و فرزندانی یتیم دارند در شهرک امام رضا(ع) دور هم جمع شدهاند. حالا بدون پرداخت هیچ هزینهای در این خانههای کوچک وقفی زیر نظر مؤسسه خیریه امام محمدباقر(ع) در امنیت و آرامش با فرزندانشان زندگی میکنند و این فقط یکی از خدمات دریافتی آنهاست. اینجا یک شهر تمام عیار است که هر چیزی فکرش را بکنید در آن پیدا میشود. فروشگاه، درمانگاه، مدرسه و حتی خانه سالمندان! البته چیزی که امروز ما را به اینجا کشانده یک کارگاه تولیدی پوشاک بچه است. طرحی که برای اشتغال بانوان ساکن شهرک اجرا شده و حالا پس از گذشت سالها حسابی رونق پیدا کرده است.
محلهای که اکنون پورسینا نام دارد، در دوره ناصرالدینشاه مزرعهای بوده به نام «بازه شخ»، به معنای «درهای که دارای خاک سفت» است. این نام بعدها به «بازه شیخ» و از حدود صد سال پیش نیز به نام «هدایتآباد» معروف شد. بیشترین کاربری اراضی محله پورسینا، مسکونی و فضای سبز است.
مهدیه منتظران عاشق، گروهی مردمی است که توسط اهالی پورسینا و شهرک شهید رجایی در محله پورسینا در سال١٣٧٧ تشکیل میشود. از همان ابتدای کار اعضای گروه در زمینههای مختلف شروع به فعالیت میکنند. تشکیل هیئت دانشآموزان، راهاندازی صندوق قرضالحسنه، توزیع سبد معیشتی و... حسین مرادی، عضو روابط عمومی این هیئت، قرار است برایمان از تازهترین اقدام این گروه بگوید، توزیع کپسول اکسیژن برای بیماران کرونایی.
علاقه به کتابخوانی از همان دوران کودکی با عاطفه اکبری بوده است. از زمانی که به یاد میآورد عاشق خواندن کتاب بوده تا جایی که تنها انتخاب مادر و پدرش برای هدیه تولد کتاب بوده است. عاطفه حالا کلی سررسید پرشده دارد که از کودکی خاطراتش را داخل آنها مینوشته است. خاطرهنویسی از یک جایی به بعد برای او تبدیل به داستاننویسی میشود.
خیابان پورسینا حالا به کسب و کارهای کوچک خانگیاش معروف است و اینجا هر خانهای یک کارگاه کوچک است. خانمها هر کدام مهارتی دارند و دوشادوش مردانشان بار اقتصادی خانواده را به دوش میکشند. عدهای کفش میدوزند، عدهای غذای محلی میپزند، بعضیها شغلهای فصلی مثل پاک کردن زعفران را دنبال میکنند و... قالیبافی و گلیمبافی هم یکی از آن شغلهایی است که خیلی از بانوان محله پورسینا در آن مهارت دارند و به در آمد رسیدهاند. البته به گفته خودشان این درآمد درخور توجه نیست. زحمت اصلی را آنها میکشند و بیشتر درآمد کار به واسطهها میرسد.
6سال بیشتر نداشته که به حفظ و قرائت قرآن علاقهمند میشود. از آن روز تا حالا حداقل 2ساعت در شبانهروز را به تلاوت قرآن اختصاص میدهد. معتقد است بیشترین آرامش را در زندگی قرآن به او هدیه داده است. در این شماره با سجاد دانشور، نوجوان ١5سالهای گفتوگو کردهایم که تا به امروز موفق به حفظ 9جزء قرآن شده است.
همه چیز اینجا نام و نشانی از «حمیدرضا» دارد. از درخت تنومند توت داخل حیاط که پدر پس از شهادت «حمیدرضا» کاشته بگیرید تا انبوه قاب عکسهای او که در جای جای این خانه کوچک به چشم میخورد. روحش هنوز توی این خانه نفس میکشد... در کنار پدر و مادری که هنوز پس از گذشت ٣٧سال داغ فرزند برایشان تازه است و به دوری او عادت نکردهاند. «حمیدرضا آزادی» متولد سال ١٣٤٦ شهید دفاع مقدس است که در دوازدهم اسفند سال١٣٦٢ در شانزدهسالگی در جزیره مجنون به شهادت میرسد. خبر شهادت او اما ١٣سال دیرتر به گوش مادر و پدر میرسد.
کوچه حر٢/٢ یکی از معابر فرعی محله پورسینا و از منحصربهفردترین کوچههای منطقه6 است. اگر گذرتان به اینجا بیفتد قدم به قدم فضاها و مکانهای متفاوت و متنوعی پیشرویتان سبز میشود. از بوستان نصرت بگیرید تا فرهنگسرای بزرگ آن. ماجرا برمیگردد به سالها پیش، زمانی که این محدوده یک زمین خاکی خشک و خالی بیشتر نبوده. زمینی متعلق به خاندان برزگرها که تصمیم میگیرند آن را برای استفاده عمومی وقف کنند.