گزارش پیش رو نیم نگاهی دارد به داستان زندگی کارآفرینان مشهدی که برخی از صفر شروع کردند برخی سعی کردند با هرآنچه پیش رویشان قرار دارد طرحی نودراندازند و برخی نیز از شکستهایشان درس گرفتند و قدم در راهی نو گذاشتند که از قضا برای آنها همان سرمنزل مقصود بود. برخی نیز همان نقطه ضعفشان را تبدیل به نقطه قوتی برای تولید و کارآفرینی کردند. در حقیقت کارآفرین با راهاندازی کارهای بزرگ و کوچک، به اطرافیانش فرصت شاغل بودن و درآمدزایی میدهد. با ما همراه شوید تا کارآفرینان موفق مشهدی را بهتر بشناسید.
محله شهید آوینی که در میان عموم مردم به گلشهر شهرت دارد، میزبان بخش زیادی از مهاجران افغانستانی است. برخی از مشهدیها به این محله کابل کوچلو هم میگویند. مهاجران در این محله احساس غربت نمیکنند. فراوانی مغازههای فروش لباس و غذای افغانستانی باعث شده این محله یکی از ظرفیتهای گردشگری مشهد باشد.
انجمن نخبگان قرآنی افغانستان (نُقا) سال1392 با همت تعدادی از قاریان قرآن مهاجر تشکیل شده است. این انجمن فعالیتهای گسترده و خوبی دارد.از سال92 تا به امسال در این انجمن قرآنی فعالیتهای زیادی انجام شده است. تمام قاریان مهاجر و بیشتر استادان حداقل چندباری اینجا حاضر شدهاند و برای بهتر شدن کارگاهها و رشد قاریان قرآنی نظرات خوبی ارائه دادهاند. عدهای هم کارگاههای خوبی برگزار کردهاند. استادانی همچون حمید شاکرنژاد , مرحوم حمیدرضا عباسی در اینجا کارگاههایی تشکیل دادند.
عزت آشنا، مدیر کتابخانه شهدای مدافع حرم، متولد ۱۳۶۰ در مشهد است. حدود ۲۰ سال سابقه کار باعث شده است تا محله و جنس آدمهایش را بشناسد و بتواند فضای دلنشین و آرامی برای مطالعه اعضای کتابخانه در این منطقه فراهم کند. افزون بر مدیریت کتابخانه شهدای مدافع حرم، رابط فرهنگی کتابخانههای مشهد نیز هست. نهم دیماه سال 97 بود که کتابخانه شهدای مدافع حرم با هدف پاسداشت نام و یاد شهدای مدافع حرم و اهتمام به انتقال ارزشها، اهداف و آرمانهای آنها افتتاح شد. سکونت بسیاری از خانواده معظم شهدای مدافع حرم در محدوده کتابخانه باعث شد تا این نام برای کتابخانه انتخاب شود. کتابخانه در زمینی به مساحت ۴۰۰ متر مربع در ۳ طبقه با بخشهای مختلف افتتاح شد تا ساکنان این محدوده از امکانات فرهنگی و علمی بیشتری بهرهمند شوند.
بولوارخواب ها خودشان را بی هوا میان ماشین هایی می اندازند که با سرعت در حال عبور هستند. بیشترشان مدعی اند که فوت وفن عبور از عرض بزرگ راه صد متری را خوب بلدند و به یک چشم بر هم زدن خودشان را از این طرف بزرگ راه به آن طرف می رسانند. سؤالمان از اینکه ترسی از عبور ناگهانی از صدمتری ندارید، با سؤال پاسخ داده می شود. مگر شما مأمورید؟ ما فقط از مأمورها می ترسیم که این نزدیک شب عیدی دوباره جمعمان کنند و ببرند کمپ اجباری، وگرنه رد شدن از صدمتری که ترس ندارد.
نیکبخت میرزاپور نماد یک مادر فداکار است و عاشقانه خود را وقف نگهداری از بچههایش کرده است. دل بزرگی دارد. این را میشود از تک تک جملاتش فهمید وقتی از ابتدا تا انتهای گفتوگو دائم به مادران دیگر توصیه میکند تا آزمایش ژنتیک را جدی بگیرند. چهار فرزند او مبتلا به بیماری آتاکسی فردریش هستند که روی مخچه اثر میگذارد. معلولیتی که ناگهان بعد از سن بلوغ یکی یکی گریبان محمد، مرضیه، جعفر و صدیقه را میگیرد.
شهید محمد صدیق رضایی آذر ماه 92 خانواده را قانع میکند و به سوریه میرود. به بهانه زیارت حرم حضرت زینب(س) خانواده را راضی کرد و رفت. هر2 یا 3ماه رزمندهها مرخصی داشتند و برای 15 روز به خانه برمیگشتند. بار اول که پدر آمد بعد از 11 روز ساکش را بست و رفت. بیقرار بود و طاقت ماندن در خانه را نداشت هرچه مادر میگفت تو قول داده بودی یکبار برای زیارت بروی پدر میگفت باید برود و از دیگر همرزمانش عقب نماند. از مادر خواست مراقب خودش و بچهها باشد.
محدثه هروی، نوجوان چهاردهساله محله شهیدآوینی، از کودکی به ورزش علاقهمند بود. او که در خانوادهای ورزشکار بزرگ شده است، با تشویقهای پدرش از هفتسالگی تنیس روی میز را انتخاب کرد. علاقه و پشتکارش باعث شد تا روزبهروز در این رشته ورزشی پیشرفت کند و راهی مسابقات شود و بتواند مدالهای گوناگونی را کسب کند. او که پارسال در رنکینگ (رتبهبندی) نوجوانان دختر، مقام دوم استانی را به دست آورده است، از فعالیتهای خود میگوید.