بزرگترین افتخار لابد میتواند همین باشد که نامت را در تاریخ کشورت ماندگار کنی. ماندگاری هم البته راهورسم خودش را دارد. یک نفر ماندگار است به سویههای کجومعوج زندگی و متخصص بیراههاست و دیگری به تلاش و کوشش و رزم. مثلا ممکن است اولین کسی باشی که از کشورت به مریخ میروی یا اولین فردی باشی که برای کشورت مدال طلا میگیری.
از سه ماه قبل پیگیر خانم سمیه غلامی بودم که بتوانم با او دربارۀ افتخارآفرینیاش در مسابقات المپیک جنوب آسیا که سال ۱۳۹۵ در کشور هند برگزار شد مصاحبه کنم. او اولین کسی است که برای کشورش افغانستان در ورزش بانوان مدال طلا گرفته است.
بالأخره چند روز قبل موفق شدم در یکی از باشگاههای گلشهر با خانم غلامی راجعبه تکواندو و آرزوهای ورزشیاش مصاحبه کنم. حالا کسب سهمیۀ حضور در المپیک ۲۰۲۰ مهمترین هدف سمیه غلامی است. او امیدوار است بتواند در تیم ملی بانوان ایران در رشتۀ تکواندو با همزبانان ایرانیاش تمرین کند تا برای حضور در مسابقات کسب سهمیۀ المپیک بیش ازپیش آماده باشد.
سمیه غلامی هستم، عضو تیم ملی تکواندوی افغانستان. پنج سال است که در تیم ملی تکواندوی افغانستان حضور دارم. متولد ۱۳۷۳ هستم و لیسانس کشاورزی از دانشگاه پیامنور نیشابور دارم. پدر من سالها قبل به ایران مهاجرت کرد و من و خواهر و برادرانم در مشهد بهدنیا آمدهایم.
من اصلا به ورزشهای رزمی علاقه نداشتم؛ آرزو داشتم یک ژیمناستیککار حرفهای شوم و در رشتۀ ژیمناستیک در المپیک مدال بگیرم. این آرزو زمانی شکل گرفت که وقتی بچه بودم تلویزیون مسابقات ژیمناستیک المپیک را نشان میداد و این خیلی برای من جذاب بود. پانزدهساله بودم که به کلاس ژیمناستیک میرفتم.
مادر یکی از دوستانم که با او به کلاس ژیمناستیک میرفتم مرا تشویق کرد که به کلاس تکواندو بروم. او به من گفت: «تو قد بلندی داری و فیزیک بدنت به درد تکواندو میخورد.».
بهتأکید ایشان من یک جلسه کلاس تکواندو رفتم و مربی از من خوشش آمد. این دلیل حضور من در ورزش تکواندو بود. اولین باشگاهی که رفتم در سیمتری طلاب بود که زیرنظر خانم سیدآبادی اداره میشد.
آن زمان دو ماه به کلاس تکواندو رفتم و بعد از آن ادامه ندادم. تا سال ۱۳۹۰ که دانشگاه قبول شدم ورزش نکردم، تا اینکه همان سال با کانون تکواندوکاران مهاجر در مشهد آشنا شدم. این کانون که برای ساماندهی تکواندوکاران مهاجر بهمدیریت آقای خاشعی تشکیل شده بود بهانهای شد که من دوباره به تکواندو رو بیاورم. ازآنزمان به بعد این ورزش را ادامه دادم.
کمکم که تمرینات خود را ادامه دادم اساتید خیلی نگاه مثبتی به شرایط من داشتند و میگفتند: «تو شرایط خوبی در تکواندو داری.». اما مهمترین چیزی که به من انگیزه داد گرفتن مدال برنز المپیک آقای روحا... نیکپا، تکواندوکار هموطنم، بود. این برای من خیلی امیدوارکننده و انرژیبخش بود.
سال ۱۳۹۰ در المپیاد دانشجویان دانشگاه پیامنور سراسر کشور که بهمیزبانی دانشگاه «فردوسی» مشهد برگزار شد مدال طلا گرفتم و این اولین طلای من در ورزش حرفهای بود.
چند روز بعد از گرفتن اولین مدالم به مسابقات انتخابی تیم ملی که در کابل برگزار شد رفتم و در این مسابقات اول شدم. بهدلیل اینکه آنزمان مشکلاتی در فدراسیون تکواندوی افغانستان وجود داشت من از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ به هیچ مسابقهای اعزام نشدم، تا اینکه سال ۱۳۹۵ دوباره برای مسابقات انتخابی تیم ملی به کابل رفتم و برای حضور در تیم ملی انتخاب شدم.
همان سال به بازیهای جنوب آسیا که در کشور هند برگزار میشد رفتم و اولین مدال طلای تاریخ افغانستان را در ورزش بانوان برای کشورم بهارمغان آوردم. حضور در مسابقات هند و گرفتن مدال طلا هدف کوچک من بود، اما اتفاق خوبی در ورزش حرفهای من بود.
اوایل من نمیدانستم که این اولین مدال طلای تاریخ ورزش بانوان افغانستان است. زمانی فهمیدم که در فضای مجازی پیچید و واکنش مردم را دیدم. چیزی که بیشترین انرژی را به من میداد دیدن خوشحالی مردم از مدالی بود که من در هند بهدست آورده بودم.
استقبال مردم در فرودگاه کابل بعد از بازگشت از هند برای من خیلی ارزشمند بود، بهخصوص اینکه پدرم هم آمده بود و من این را نمیدانستم. زمانیکه دیدم مردم به پدرم برای داشتن دختری که برای کشورش افتخارآفرین بوده تبریک میگویند خیلی انرژی گرفتم.
مربی تیم ملی تکواندوی بانوان افغانستان میگفت: «روزی که تو مدال گرفتی نزدیک به ۴۰ نفر به فدراسیون زنگ زدند و دربارۀ ثبتنام در کلاسهای تکواندو از من سؤال کردند.». وقتی دیدم برای دختران هموطنم که با مشکلات زیادی دستبهگریباناند یک انگیزه شدهام برایم خیلی لذتبخش بود.
ما یک ماه بعد از هند برای کسب سهمیۀ المپیک به فیلیپین رفتیم که متأسفانه نشد و با اختلاف یک امتیاز به حریف خود باختم. همچنین یک اردوی یکهفتهای به کرۀجنوبی رفتیم و در آنجا تمرین کردیم.
قرار است ۲۰ روز دیگر به بازیهای آسیایی ترکمنستان اعزام شوم و امیدوارم در این مسابقات نتیجۀ مطلوب را بگیرم.
تاکنون در مسابقات مختلفی مقام آوردهام: مقام اول المپیاد دانشجویان دانشگاههای پیامنور سراسر ایران در سال ٩٠، مقام دوم مسابقات قهرمانی دانشجویان دانشگاههای پیامنور سراسر کشور در سال ۹۲، مقام اول مسابقات انتخابی تیم ملی افغانستان در کابل در سالهای ٩٠ و ٩١ و ٩٤ و ٩٥، مقام سوم مسابقات بینالمللی دهۀ فجر در سال ٩٢، مقام اول در مسابقات المپیک جنوب آسیا در هند در سال ٩٥، مقام سوم مسابقات بینالمللی دهۀ فجر در سال ٩٥ و چندین دوره قهرمانی مهاجرین سراسر ایران از سال ٩١ تا ٩٤.
اما هدف اصلی من در ورزش تکواندو گرفتن سهمیه برای حضور در المپیک ۲۰۲۰ است.
من همیشه سعی میکنم خود را در سطح بالای آمادگی نگه دارم، چون ما درطول سال مسابقات مختلفی داریم. من در مسابقات لیگ برتر ایران هم بازی میکنم. سال گذشته در تیم خراسان رضوی بازی میکردم. امسال هنوز لیگ شروع نشده و مشخص نیست که برای چه تیمی بازی میکنم.
درتکواندو همانقدر که تمرینکردن اهمیت دارد مسابقهدادن هم مهم است. در سالهای اخیر همۀ کشورها در تکواندو سرمایهگذاری زیادی کردهاند. در گذشته طوری بود که فقط کشورهای آسیایی در تکواندو حرفی برای گفتن داشتند، اما امروز کشورهای اروپایی و حتی آفریقایی سرمایهگذاری زیادی روی تکواندو کردهاند؛ بههمیندلیل کار من خیلی سخت است.
در این سه سال که تا المپیک فاصله دارم باید تلاش کنم که در مسابقات مختلف شرکت کنم و امتیازات لازم را برای گرفتن سهمیۀ المپیک کسب کنم. باتوجهبه شرایط افغانستان این کار سخت است، ولی محال نیست.
من روزی چهار ساعت در دو نوبت تمرین میکنم: صبحها دو ساعت بدنسازی و بعدازظهرها دو ساعت تمرین تکواندو. من در وزن ۴۹ کیلوگرم مبارزه میکنم. در روزهای منتهی به مسابقات، بهدلیل اینکه باید وزن خود را حفظ کنم، در شرایط سختی مسابقه میدهم، اما، چون هدف من مشخص است برای رسیدن به پیروزی همۀ این سختیها را تحمل میکنم.
انجامدادن ورزش حرفهای برای ما مهاجران مشکلات زیادی دارد. روز اولی که ما در کانون تکواندوی مهاجران تمرینات خود را آغاز کردیم ۳۰ دختر تکواندوکار بودیم، اما امروز من تنها کسی هستم که از آن جمع باقی مانده. شرایط را هرطوریکه بود تحمل کردم و برای رسیدن به المپیک تلاش میکنم.
من ساکن ایران هستم و اردوهای آمادگی تیم ملی در کابل برگزار میشود. روزهایی که در کابل هستم امکانات کمی دارم و مشکلات برای من که بهتنهایی در آنجا زندگی میکنم زیاد است. مشکلاتی هم برای رفتوآمد دارم و حتی شده که بهدلیل اینکه مجوز خروج من از ایران دیر صادر شده نتوانستهام سرموقع به مسابقات اعزام شوم.
من فکر میکنم گرفتن مدال در المپیک توسط روحا... نیکپا تأثیر زیادی در فراگیرشدن ورزش تکواندو بین مهاجران افغانستانی داشته است.
الگوی ورزشی من هم روحا... نیکپاست. وقتی به مسابقات جهانی اعزام شدم باتوجهبه شرایط افغانستان متوجه شدم که آقای نیکپا کار غیرممکن را ممکن کرده است.
آقای نیکپا در افغانستان خیلی محبوب است. مردم از طبقههای اجتماعی مختلف ایشان را میشناسند و او درواقع در قلب مردم جای دارد.
همچنین خانم کیمیا علیزاده ورزشکار خوب و پرتلاش است و مهمتر اینکه حمایت میشود. من یکبار یک مصاحبه از ایشان دیدم که میگفت: «من از بچگی همیشه ورزش کردهام.». ما بهدلیل مشکلاتی که داریم این امکان را نداشتهایم و اگر من میخواستم طبق اصول و استانداردها تصمیم بگیرم، الآن نباید اینجا میبودم.
یکی از مشکلات مهم من نداشتن حریف تمرینی خانم است. در افغانستان هم دختران تکواندوکار سطحشان زیاد بالا نیست. من خیلی دوست دارم در اردوهای تیم ملی تکواندوی بانوان ایران با بازیکنان تیم ملی تمرین کنم. امیدوارم این شرایط فراهم شود. بهلطف خدا خانوادۀ خوبی دارم.
مادر من بسیار مهربان و حامی اصلی من است. او همیشه مرا تشویق کرده است. بهنظر من وقتی یک دختر ورزش را بهصورت حرفهای ادامه میدهد، حمایت خانواده، بهخصوص مادر، از او خیلی مهم است. بهدلیل اینکه من بین کابل و مشهد در رفتوآمد هستم نمیتوانم زیاد به کارهای دیگر برسم.
مثلا دوست دارم ادامهتحصیل بدهم و زبان انگلیسی یاد بگیرم. درنهایت از ریاست کانون تکواندوکاران مهاجر، آقای خاشعی، که مثل پدر همراه ما بودهاند قدردانی میکنم. از استاد میرزایی که هیچوقت از من ناامید نشده هم ممنونم، همینطور از استاد حیدری.
خانم درحی هم مربی ایرانی من بودند. درواقع ایشان اولین مربی من در تکواندو بهحساب میآیند. همۀ کمربندهای من زیرنظر ایشان صادر شده و درواقع ایشان نقش زیادی در ورزش حرفهای من داشتهاند.
* این گزارش دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ در شماره ۲۵۹ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.