روزهای آخر بود که یک روز گلولهای از کنار صورتم رد شد و زخم کوچکی برداشت. به گوش چهارتن از بچههای هممحلیمان رسیده بود که محمد ترکش خورده است. آنها ۱۰ روز زودتر از ما ترخیص شدند و وقتی به محله رفتند، خبر شهادتم را به خانوادهام رسانده بودند.
محله رضائیه با 50هکتار وسعت، جزء ده محله کوچک مشهد است. این محله که در فاصله کوتاهی تا بارگاه منور رضوی قرار دارد، از قدیم به خاطر نزدیک بودن به حرم مطهررضوی یکی از محلهای مورد علاقه سکونت زائران و مجاوران بوده و به همیندلیل بعد از انقلاب رضاییه نامیده شده است. بخشی از این محله در گذشته حسینآباد قائنیها نام داشته است.

تکتم غفاری، یکی از مادران محله رضائیه توانسته از همان کودکی فرزندانش را علاقهمند به مطالعه پرورش دهد. او میگوید: کتاب خواندن خودم و همسرم باعث شد بچهها هم اهل مطالعه شوند.
در کوچه ما زنی با دو فرزند پسرش به کار تولید بُرس کفش مشغول بود. صبح دهم دی، شاهد بودم که یکی از پسران این خانواده برای شرکت در راهپیمایی عازم مرکز شهر میشد و بعدازظهر نامش در فهرست شهدا بود.
خاندان برزگر، ملاکان و زمینداران بزرگی بودند که زمینهای اطراف را دراختیار داشتند. آنها این زمینها را وقف ساخت مدرسه کردند.
محله رضائیه حدود ۳۵ شهید دارد که گویا بیشترشان نوجوان و جوان بودند. سیدعلی طاهریان یکی از رزمندگان رضاییه از غیرت نوجوانان و جوانان میگوید.
محمدرضا تقیپور میگوید: متأسفانه عملیات ما لو رفت و از ۲۲۷نفر فقط ۲۷نفر زنده ماندیم که از این تعداد حتی یکنفر هم سالم نبود.
پیرزن و پیرمردهایی که در روزهای عادی سال ۱۰ قدم راه نمیروند در دهه آخر صفر با لب خندان ۳ روز راه میروند و آخ نمیگویند.