زنان میتوانند با آگاهی و مطالعه، تأثیرات عمیقی بر عرصههای مختلف اجتماعی بگذارند. زنان به پشتوانه نقش تربیتی که دارند، میتوانند مدیرانی توانمند برای آینده جامعه پرورش دهند.
در بحث ترویج کتاب و کتابخوانی به مهمترین بعد حضور زنان یعنی بخش تربیتی آنها باید توجه داشت. مادران نقش اثرگذاری در مطالعه فرزندان خود خواهند داشت.
در فرایند آموزش به کودکان برای مطالعه و کتابخوانی باید ابتدا والدین و بهویژه مادر، الگوی مناسبی برای کودکان خود باشد. وقتی کودکان والدین خود را در این الگو ببینند، قطعا از او تأثیر خواهند گرفت.
این را میتوان در خانوادههایی که مادران کتابخوان دارد به وفور دید. تکتم غفاری، یکی از مادران محله رضائیه توانسته از همان کودکی فرزندانش را علاقهمند به مطالعه پرورش دهد.
او همراه با دختر و پسر کوچکش برای گفتگو به دفتر شهرآرا محله آمدند و ساعتی را با هم به گپ و گفت نشستیم.
تکتم غفاری، متولد ۱۳۵۹ در مشهد است. بزرگ شده محله رضاییه و ساکن همین جاست. یک دختر و یک پسر دارد. مطهره کلاس دوم است و محمدکاظم ۵ سال دارد.
محمدکاظم آرام و قرار دارد و دور و بر ما میچرخد و با زبان کودکانهاش میگوید: «من کتاب زیاد میخونم» خانم غفاری از همان کودکی اهل مطالعه و کتاب خواندن بود و میگوید: «از وقتی که یادم است تا دیر وقت کتاب میخواندم و بیشتر سؤالات و نکات مبهم را از پدرم میپرسیدم» با خنده خاطره زمان خواستگاریاش را برایمان میگوید: «شاید باورتان نشود، اولین حرف همسرم زمان خواستگاری این بود که مهمترین داراییاش یک کتابخانه است».
خانم غفاری مدتی در دادگستری فعالیت کردند و اکنون خانهدار هستند. همسرشان شغل آزاد دارد. از خانم غفاری درباره مطالعات همسرشان میپرسم که میگوید: «او هم از کودکی اهل مطالعه بود و هنوزم مطالعات تخصصی خود را دارد.
پدر شوهرم اهل مطالعه هستند. حوزه مطالعاتی همسرم بیشترکتابهای تاریخی، تاریخ اسلام و کتابهای شعرای بزرگ ایرانی مثل مولانا، سعدی و حافظ است.
انوادهها زیاد اهل کتاب نبودند، ولی همسایههای اهل مطالعه داشتیم که دوستان نزدیکمان هم بودند و به درجه استادی هم رسیدند». در این چند سالی که خانهدار شده است تصمیم میگیرد درس بخواند.
همسر خانم غفاری هم به شرط قبولی در کنکور میپذیرد. تکتم میگوید: «چند سال پیش دلم نمیخواست، بیکار در خانه بمانم. شاغل هم نبودم همسرم موافقت کردند درسم را ادامه دهم به شرط اینکه در کنکور قبول شوم.
اصلا فکرش را هم نمیکردم بعد از چند سال اتمام تحصیل بتوانم کنکور شرکت کنم و قبول شوم. در رشته فلسفه و کلام دانشگاه پیام نور قبول شدم».
تکتم فرزند بزرگ خانواده است. میگوید: «پدر بزرگ مادریام اهل مطالعه بود و کتابهای زیادی میخواند. اصلا اهل تلویزیون و گوش دادن به رادیو نبودند. یادم میآید تشویقمان میکردند از همان دبستان در مسابقات کتابخوانی شرکت کنیم. چندباری در مسابقات کتابخوانی نهج البلاغه در دبستان شرکت کردم و رتبههای خوبی آوردم.»
از عضویتش در کتابخانهها که میپرسیم، میگوید: «خیلی اتفاقی عضو کتابخانه شهید مفتح در پارک وحدت شدم. کتابخانه به خانه نزدیک است. از گذشته اهل مطالعه و کتابخواندن بودم، ولی کتابخانهها بیشتر قوانین سختی دارند و اصولا تلفنی پاسخ سؤالات اعضایشان را نمیدهند، برای همین خیلی کتابخانه نمیرفتم.
۵ سال پیش برای پیادهروی به پارک وحدت رفتم و آنجا خانم خزاعی، مسئول کتابخانه شهید مفتح، را دیدم. با اینکه هیچ مدرک شناسایی همراهم نبود، ولی مرا عضو کردند و مدارک لازم را تا جلسه بعد برای کتابخانه بردم. جذب اخلاق و همکاری خوب کارکنان کتابخانه شدم.
ضمن اینکه کتابهایی را که اصلا فکرشان را هم نمیکردم در کتابخانه شهید مفتح پیدا کردم. بعضی از کتابهایم در قفسه باز حرم پیدا نمیشد و فقط در مخزن بسته کتابخانه حرم داشت، ولی توانستم در کتابخانه شهید مفتح، تعدادی از آنها را پیدا کنم که این به مراجعه بیشتر خودم و دوستانم کمک زیادی کرد.»
محمد کوچولو، همچنان با هیجان دور اتاق دور میزند و گهگاهی وارد گفتوگوی ما میشود. محمد میگوید: «نقاشی کتابها را دوست دارم، مطهره برایم کتاب میخونه». خانم غفاری میگوید: «محمدکاظم بیشتر دوستدار کتابهای کمیک است. عکسهایش را بیشتر دوست دارد و نگاه میکند. بر اساس همان عکسها داستان میسازد و برای ما تعریف میکند».
مطهره، ساکت روی صندلی نشسته است. اما محمدکاظم همین طور که روی صندلی چرخدار میچرخد و بین صحبتهای مادرش حرف میزند با لهجه کودکانه و شیرینش اسم اولین کتابی را که خوانده است، میگوید: «شاهزاده خوشبخت».
از محمدکاظم میخواهم که داستان «شاهزاده خوشبخت» را برایم تعریف کند، با شیطنت میگوید: «یادم نمیاد» شاید محمدکاظم کوچکترین کتابخوان محله رضائیه است. خانم غفاری میگوید: «مطهره و محمدکاظم از همان ابتدا خودشان مشتاق به کتاب خواندن بودند.
روزی که برای گرفتن کتابهای کمک درسی به کتابخانه آمدم، هوا بارانی شد، برای همین مجبور شدم زمان بیشتری آنجا بمانم. خانم خزاعی، وقتی دیدند بچهها هم همراهم هستند، گفتند «اتاقی مخصوص بچهها برای بازی و مطالعه هست.» همانجا بود که بچهها هم عضو شدند و خودشان کتاب به امانت میگیرند».
خانم غفاری از تأثیرات کتاب خواندن در زندگی خودش میگوید: «وقتی شروع به مطالعه میکنی، مسیر زندگیات همراه با آگاهی خواهد بود. انتخابهایت آگاهانه است. سال ۸۴ تصمیم گرفتم قرآن را حفظ کنم، ولی نتوانستم.
بعد از چند وقت با کتابهایی آشنا شدم که آیات قرآن را موضوع بندی کرده بود و این طوری توانستم به هدفم نزدیک شوم و دیدم حفظ کردن آیات با موضوعهای خاص بیشتر کمکم میکند. مطالعه و کتاب خواندنم به کتابخوانی بچهها کمک زیادی کرده است. اعتماد به نفس مطهره بالارفته است و در مدرسه اظهارنظر میکند. به من وابسته نیست و خودش بیرون برای خرید میرود.
کتاب خواندن خودم و همسرم باعث شد بچهها هم اهل مطالعه شوند. خیلی وقتها دیدم که بچههای همسن و سال مطهره برای انجام تکالیفشان خانوادههای خود را اذیت میکنند یا آنها حتما باید بالای سرشان بنشینند تا کارشان انجام شود.
ولی مطهره مستقل است و میداند خودش باید کارهایش را انجام دهد. اینها تأثیر مطالعات و کتابهایی است که خوانده است».
حوزه مطالعاتی خانم غفاری، متنوع است، اما بیشتر به کتابهای عرفان اسلامی علاقهمند است و میگوید: «مکاتب فکری و نقدهای مختلف در عرفان اسلامی را هم میخوانم. اوایل که عضو کتابخانه شدم، چون قصد شرکت در کنکور داشتم فقط کتابهای کمک آموزشی را میگرفتم و تصور میکردم در این محله نمیتوانم کتابهای مورد نظر خودم را پیدا کنم.
بیشتر برای بچههایم کتاب داستان انتخاب میکردم. محمدکاظم نزدیک ۲ سال داشت و مطهره ۶ ساله بود. برایشان کتابها را میخواندم. خیلی هم کتابها را با تأخیر برمیگرداندم.
چون بچهها دوست داشتند کتابها را از حفظ شوند و داستانهایش را برای خانم خزاعی تعریف کنند. برای همین خانم خزاعی خودشان تا ۶ بار هم برایمان کتابها را تمدید میکردند.
بعد از کنکور بود که کتابهای عرفان اسلامی را که میخواستم در کتابخانه پیدا کردم. دوستانم باورشان نمیشد که توانستم از کتابخانه آنها را بگیرم. آنها کتابها را از مخزن بسته کتابخانه حرم پیدا کرده بودند و توانسته بودند بعد از اسکن کتابها، پی دی اف آن را بخوانند».
خانم غفاری در حوزه سینما هم مدت کوتاهی مطالعه داشت و با ساختار فیلمسازی هم آشنا شده است. از کتابهای مورد علاقهاش میپرسیم. میگوید: «به کتابهای علامه مجلسی علاقه زیادی دارم و مطالعه میکنم. بیشتر پیدیاف کتابهایشان را دارم و مطالعه میکنم».
از خانم غفاری درباره نوشتن میپرسیم و اینکه اهل قلم هست؟ میگوید: «سالهای قبل بیشتر مینوشتم، اما الان بیشتر کار تحقیقاتی انجام میدهم و ساختار نوشتنم روی تحقیقات دانشگاهی است. دوم راهنمایی را هیچ وقت فراموش نمیکنم. انشای کل دانشآموزان کلاس را مینوشتم.
به جز آن انشای بچههای کل محله را هم مینوشتم. بعد از ظهرها که به خانه میآمدم، کلی دفتر کنار در خانه بود. دوستانم موضوعهای انشا را هم روی کاغذ مینوشتند و برایم میگذاشتند.
خودم خیلی دوست داشتم. چند مسابقه هم شرکت کردم که تحقیقاتی بود و رتبههای استانی را هم کسب کردم. مدتی هم نشریه داخلی در دانشگاه داشتیم که ماهانه بود، ولی بعد که مشغول به کار شدم دیگر ادامه ندادم.»
خانم غفاری از فعالیتهای اجتماعیاش صحبت میکند و اینکه تازگی به فرهنگسرای امت میرود و در آنجا هم فعالیت دارد. خانم غفاری میگوید: «در کارگاههای آموزشی تربیت فرزند شرکت میکنم.
به مسجد محله هم میروم و آنجا هم خانمها را تشویق به کتابخوانی میکنم. برای هفته کتاب که عضویت رایگان بود، خیلی از خانمهای مسجدی در این هفته عضو کتابخانه شدند. به مدرسه نزدیک خانه رفتم، ولی مدیر مدرسه برای عضویت دانشآموزان موافقت نکرد».
هربار که به کتابخانه میرود با تعداد زیادی کتاب برمیگردد. میگوید: «تا جایی که امکان دارد و به ازای هر ۳ نفرمان کتاب برمیدارم. حتی فرزند خواهرم را که ۲ سال دارد هم عضو کردم و به جای او هم برای خودم کتاب برمیدارم. مطالعه روزانهام به طور میانگین ۲ ساعت است، ولی بعضی وقتها تا ۶ ساعت هم مطالعه دارم».
سال گذشته و امسال در مسابقه جشنواره کتابخوانی رضوی شرکت کردند، ولی در قرعه کشی اسم خودشان و همسرشان در نیامده است، اما اسم مطهره به عنوان نقاش منتخب جشنواره کتابخوانی رضوی امسال درآمده است. مطهره و محمدکاظم، هر دو اهل کشیدن نقاشی هستند و محمدکاظم هفتهای یک دفتر نقاشی را تمام میکند.
سراغ مطهره میروم که از ابتدا ساکت بوده و گهگاهی برادرش را آرام کرده است. مطهره میگوید: «کتاب شاهزاده خوشبخت را خیلی دوست دارم. کتابهای داستانی و آنهایی که عکس دارد بیشتر دوست دارم.
وقتی کتاب میخوانم داستانش را در ذهنم تصویر میکنم و همین کمک میکند تا نقاشی کنم. با مداد رنگی و مداد شمعی نقاشی میکشم. امسال در جشنواره کتابخوانی رضوی تصویر گنجشکی کشیدم که دور سر امام رضا (ع) میچرخید و از امام کمک میخواست تا ماری را که دم خانهاش بود، فراری دهد.
قسمتی که امام رضا (ع) مار را فراری میداد نقاشی کردم و توانستم مقام اول استانی را به دست آورم.»
از مطهره میپرسم بیشتر دوست داری خودت کتاب را بخوانی یا کسی برایت بخواند که میگوید: «دوست دارم مادر برایمان کتاب بخواند» خانم غفاری میگوید: «باورتان نمیشود ظهرها برای اینکه بخوابند مجبورم میکنند، اول برایشان کتاب بخوانم».
مطهره درباره تشویق دوستانش به کتابخوانی میگوید: «هر کدام که عضو کتابخانه میشوند به آنها برچسب هدیه میدهم که آنها را هم خانم خزاعی به خاطر کتابخواندن به من دادند.»
در پایان صحبتهایمان خانم غفاری میگوید: «اول از همه مادران نقش مهم و مؤثری برای ترویج کتابخوانی در خانواده خودشان دارند. بعد هم مدارس و معلمان.
اگر همین ۲ نهاد آموزشی در کنار هم به کودکان اهمیت مطالعه و آگاهی را بیاموزند در آینده فرزندانی توانمند در رشتههای مختلف خواهیم داشت و اثر آن را در مدیریتهای کلان کشوری خواهیم دید.»
این گزارش دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۲ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.