اکبر کردستانی، صاحب کارگاه دلوسازی در محله رضاییه است. او از همان کودکی مشغول به کار میشود و در پایینخیابان در مغازه تولیدی دمپایی لاستیکی کار میکند. این دمپاییها از همین لاستیکهای مستعمل ساخته میشده. او با خودش فکر میکند که چرا چیزهای دیگری از همین لاستیکها تولید نکند؟ این میشود که آقا رمضانعلی پس از سالها شاگردی در دوره جوانی کار و بار خودش را راه میاندازد.
محله رضائیه با 50هکتار وسعت، جزء ده محله کوچک مشهد است. این محله که در فاصله کوتاهی تا بارگاه منور رضوی قرار دارد، از قدیم به خاطر نزدیک بودن به حرم مطهررضوی یکی از محلهای مورد علاقه سکونت زائران و مجاوران بوده و به همیندلیل بعد از انقلاب رضاییه نامیده شده است. بخشی از این محله در گذشته حسینآباد قائنیها نام داشته است.
مهدی مفلوک، پاکبان دهه هفتادی محله رضاییه قهرمان است. هم قهرمان کارگری، سلامت و نظافت شهر و هم قهرمانی که در آتشسوزی مغازهای به صاحب آن کمک کرده و مانع خفهشدن او شده است.
پدر و مادرها در آن دوران میگفتند «گوشت و پوستش مال شما و استخوانش مال ما» و بدین طریق خانوادهها به طور کامل فرزند خود را به معلمان میسپردند. درست است که این مجوز تامالاختیار در گاهی موارد برای گوشت و پوست گران تمام میشد، ولی نشان دهنده اعتماد به معلمها بود.