پدرش به باشگاه کشتی میرفت و یکبار نازنینرقیه نصراللهزاده هم همراه او به گود کشتی باستانی رفت. از همانجا عزمش برای شروع ورزش رزمی جزم شد.
محله رضائیه با 50هکتار وسعت، جزء ده محله کوچک مشهد است. این محله که در فاصله کوتاهی تا بارگاه منور رضوی قرار دارد، از قدیم به خاطر نزدیک بودن به حرم مطهررضوی یکی از محلهای مورد علاقه سکونت زائران و مجاوران بوده و به همیندلیل بعد از انقلاب رضاییه نامیده شده است. بخشی از این محله در گذشته حسینآباد قائنیها نام داشته است.

محسن پورنامدار میگوید: ۴آذر سال۱۳۴۴ بابا شدم و درست سهروز بعد به شکرانه این اتفاق، هیئت را تأسیس کردم. آن زمان هیئت به نام امامهادی (ع) خیلی کم بود و نام ایشان غریب بود.
طوبی تربتی، قابله قدیمی محله رضائیه میگوید: تمام عمرم را در برووبیای بهدنیا آوردن بچه و نشستن بالای سر زائو گذراندم. خیلی کار کردم. انگار یکنفس را تا به امروز دویده باشم.
جواد جاهدی میگوید: ما در کارگاه خود فقط انگشتر حرز جواد مردانه در اندازههای کوچک، متوسط و بزرگ تولید میکنیم که دعای آن را هم از بازار به قیمت ۱۰ تا ۲۰ تومان میخریم.
شمار بچههایی را که به دنیا آورده، نمیداند، اما میداند که خیلیها «مادر» صدایش میکنند. این مادر طوبی تربتی است؛ قابله هشتادودوساله محله رضائیه که هنوز سرزنده است و حرفهای شنیدنی بسیاری دارد.
دورهمی انجمن ضایعه نخاعیهای مشهد نبش خیابان وحدت۶ در محله رضائیه است؛ جایی که معلولان ویلچرنشین از نقاط خیلی دور و نزدیک میآیند و با دیدار یکدیگر دلتنگیهایشان را کمرنگ میکنند.
حسین طلوع صادقزاده میگوید: کارگاه قالیبافی پدرم در خانه بود و ما بچهها باید همگی به او کمک میکردیم. من تا سال چهارم دبیرستان نصف روز قالیبافی میکردم و نصف روز مدرسه بودم.