حجتالاسلاموالمسلمین حسین شریفروحانی پسر شیخ احمد روحانی است که از منبریها و روضهخوانهای قدیمی مشهد است. او از کودکی همراه پدرش در مجالس تعزیه حضور داشته است و خاطرات بسیاری از روضهخوانیهای قدیم دارد.
دراینبین یکی از خاطرات شنیدنی این شهروند محله آزادشهر، مربوط به دهه۵۰ و منزل شاهحیدری است که ترکهای در دست میگرفته و بر شانه عزاداران میزده است. حسینآقا هم در کنار پدرش میایستاده و با این ترکهها نوازش شده است.
حسینآقا تعریف میکند: زمان قدیم مثل الان خانهها آپارتمانی نبود. مراسم عزاداری را در خانهها و حیاطهای بزرگش برپا میکردند.
حدود سال۵۰ که او پسری دهساله بوده، روضههای قدمتداری برپا میشده است. یکی از اینها، روضه شاهحیدری، معروف به «آقاشاه» بوده که آن زمان بیشاز صدسال قدمت داشته است. روحانی میگوید: آقاشاه سید بود. در گنبدسبز یک حیاط بزرگ هزارمتری داشت که دهه اول محرم، صبحها در آن، مراسم روضهخوانی برگزار میکرد و صبحانه چایشیرین با نان شیرمال میداد.
روز آخر هم شله بود. آن موقع آقاشاه حدودا هشتادوپنجساله بود و میگفت مجلسش مال پدرش است. درواقع پدرش در زمان حیات، این روضهها را داشته و بعد از مرگش، آقاشاه آن را ادامه داده بود. تاجاییکه میدانم تا پانزدهسال بعد انقلاب هم بچههایش روضههایش را ادامه دادند.
به گفته حسینآقا آن زمان در حیاطها پارچههای مخصوص برزنتی که کتیبهها و تصاویر محرمی داشته نصب میکردند تا سایبان عزاداران باشد. زیرش هم یک پایه چوبی میزدند. منزل آقاشاه نیز هرسال با همین چادرها پوشیده میشد.
پدر حسین آقا هرروز صبح در روضههای آقاشاه حاضر میشده و روضهخوان آن بوده است. او نیز همراه پدر در این مجالس حضور داشته است.
حسینآقا میگوید: آقاشاه برای روضهها یک ترکه چوب از درخت حیاط خانه میکند. دم در میایستاد و مهمانان را خوشامد میکرد. هرکس که وارد میشد، آرام با ترکه بر شانهاش میزد و خوشامد میگفت. آخر روضه هم که عزاداران میرفتند، باز همین ترکه را میزد.
آنقدر این کار برای حسینآقا جالب بوده که درکنار پدرش میایستاده است تا آقاشاه به او هم ترکه بزند. به گفته او آقاشاه مرد خندهرو و خوشاخلاقی بوده و حتی بچههای کوچکی را که در بغل پدرهایشان بودند، طوری ترکه میزده است که ناراحت نشوند.
روحانی، ترکه آقاشاه را به چوبپرهای کنونی خادمان حرم تشبیه میکند و میگوید: آقاشاه چوبپر که نداشت! یک شاخه نرم از درختهای حیاط خانهاش میکند و به عزاداران میزد. خیلیها هم اینقدر به این کار اعتقاد داشتند که خودشان جلو میرفتند.
او که صفای آن روضهها در ذهنش نقش دارد، میگوید: مردم آن زمان دنبال تشریفات نبودند و با حداقل امکانات، ارادتشان به سیدالشهدا (ع) را نشان میدادند. حالا شاید برای جوانها ترکهخوردن امری عجیب باشد، اما به آن ترکهها بهعنوان رسم روضه آقاشاه عادت کرده بودیم.
* این گزارش پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.