دومین ساکن ارمغان است. سیسال پیش که به اینجا پا گذاشت، محله نه آب داشت نه برق. خانهاش کنار کال بود. او بود و زمینهای خاکی و سیلی که با بارشهای بهاری از جلو در خانهاش رد میشد. حتی یک دانه درخت نبود. خودش دهها نهال را کاشت و آب داد و بزرگ کرد.
حالا که پارک چهلبازه ساخته شده است، محدوده ارمغان را بهشت کوچک مشهد میداند. هر بار فرزندانش گفتهاند از این محل برویم قبول نکرده. سیسال خاکش را خورده و حالا میخواهد آبادیاش را ببیند.
محمدمهدی رضادوست وقتی در این محل ساکن شد، موی سیاه و شور جوانی داشت؛ حالا عصا در دست و با موهای سپید، دنیایی خاطره در ذهن دارد. آن موقع به او میگفتند «کلانتر محل»! تکتک ساختوسازها را به چشم دیده است. آنچه میخوانید، روایتهای او از این دلبستگیهایش در محله فارغالتحصیلان است.
سال۷۴ نه آب داشتیم نه برق. کسی اینجا زندگی نمیکرد. الان ششصدخانواده در محدوده ارمغان ساکن هستند. تا سال۸۰ پارک یا فضای تفریحی هم نداشتیم تا این پارک خطی ارمغان ساخته شد.
اینجا کال بود. سیل از آن رد میشد. یک دانه درخت نبود. خودم نهال میخریدم و در جایی که الان پارک چهلبازه است، میکاشتم.
دویستتا نهال شده بودند. سطلسطل آبشان میدادم. ساخت پارک چهلبازه را که شروع کردند، آنها را بردند جای دیگر کاشتند.
سیسال پیش که اینجا خبری از مسجد نبود، یک خیمه در این جایی که مسجد هست، زدیم و مراسم مذهبی اهالی محل در آن اجرا میشد؛ تا اینکه زمین مسجد را دادند و کمکم ساخته شد.
تا سالها نانوایی نداشتیم و میرفتیم از نهضت و یوسفیه در قاسمآباد نان میگرفتیم. دو تا نانوایی آمدند و رفتند. این سومی است. خدا خیرش دهد؛ ازش راضی هستیم.
این آقاغلامحسن که میبینید، از همسایههای قدیمی ماست. آبادی این محل مدیون زحمات او هم هست. در همه این سالها با هم رفتوآمد داریم. پسرم که میخواست داماد شود، به او زنگ زدم و برایمان عروس پیدا کرد.
قدیم از بس سگ و گرگ در اینجا پرسه میزد، جرئت نمیکردیم در محل راه برویم. حالا دارنددو تا برج اعیانی در آن میسازند.
فکرش را هم نمیکردیم روزی در آن کال و بیابان چنین ساختمانهایی بسازند؛ ویو رو به دریاچه! کلی قیمت هر واحدش است.
* این گزارش پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.