شهیدمرتضی محمودزادهوزیری آدمی بود که رد خوبیهایش روی زندگی آدمهایی که او را میدیدند جا میماند؛ چه غریبهای که برای چندثانیه او را در یک اتفاق دیده بود و چه پدر و مادر و همسرش که سالها بهرهمند از خوبی او بودند.
روایت پیش رو خاطرهای از زندگی کوتاه ولی خاطرهانگیز او و همسرش، راضیه عرفانیان، است که از زبان وی بیان میشود.
ششماه مانده به جنگ تحمیلی عقد کردیم. بعداز شروع جنگ، مرتضی جزو اولین گروههایی بود که به غرب کشور رفت و در شهرستان سرپلذهاب به مقابله با دشمن پرداخت. پساز مدتی به گردان۳۸۲ زرهی همدان و بعد از آن به قزوین منتقل شد و بهعنوان نماینده عقیدتیسیاسی لشکر۱۶ خدمت کرد. در ششسالی که دائم در آمدوشد به جبهه بود و کل زندگی مشترکمان هم در همان روزها خلاصه میشد، من جز خوبی از او ندیدم.
یکی از کارهایی که خیلی برای مرتضی اهمیت داشت، این بود که مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) باکیفیت برگزار شود و در روزهای محرم، چه در مشهد بود و چه در جبهه، همه هموغمش را برای بهتر برگزارشدن مراسم عزاداری میگذاشت.
من همان ماههای اول زندگی مشترکمان باردار شدم. میدانستم همسرم ارتشی است و اعزامهایش به جبهه مأموریت کاریاش است. نمیگذاشت زیاد متوجه اتفاقهای خشن جنگ شوم؛ بههمیندلیل چندان دلشوره در دلم راه ندادم.
هر بار که به مشهد میآمد، یکیدو روزی بیشتر نمیماند و باز میرفت و شاید ۴۰ تا ۴۵ روز نبود و من سرگرم بزرگکردن فرزند مان، احمد، میشدم. زندگی بدون همسرم در منزل پدر او کمی سخت میگذشت، اما او در همان زمان کوتاهی که میآمد، حواسش خیلی به من بود. هر بار که به خانه میآمد، مینشست کنارم و میگفت «بیا برای من صحبت کن و درددلهایت را بگو. اگر مشکل و کمبودی داری بگو که رفع کنم.»
همرزمانش بعداز شهادتش میگفتند در جبهه نیز با سایر رزمندگان بسیار همدلی میکرده و همانجا هم حکم آچار فرانسه را داشته است. آنقدر خوب بود که هنوز وقتی گرفتاری دارم، دست به دامن او میشوم. همیشه وقت اعزام تأکید میکرد که به بدرقهاش نروم. میگفت مأموریت است و زیاد پیش میآید. اما بار آخر فرق داشت. از من خواست به بدرقهاش بروم و پسر خردسالمان را هم با خود ببرم. آن روز دو بار از قطار پیاده شد و کودکمان را بوسید.
تا لحظهای که دل کند، سفارش پسرمان را به من میکرد. به پدرش هم گفت «اگر راضیه مهریهاش را مطالبه کرد، حتما به او بدهید.» مرتضی عاشق فرزندمان بود و حتی اگر یک شکلات میخواست بخورد، نصفش را نگه میداشت و به احمد میداد.
نام و نام خانوادگی: مرتضی محمودزادهوزیری
تاریخ تولد: ۱۰/۹/ ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۲۲/۰۶/۱۳۶۵
محل شهادت: منطقه شرهانی
یگان خدمت: لشکر ۷۷ خراسان
نام فرزند: احمد
* این گزارش سهشنبه یکم خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.