آخرین خاطره زهرا مصباح از صدای شادی فرزندانش که مشغول بازی با پدرشان بودند، در هنگامه شب ۲۳خرداد ۱۴۰۴ در شهرک شهیدچمران ثبت شد! همسر و دو فرزند زهراخانم در جریان انفجار حمله رژیمصهیونیستی شهید شدند.
آن روزی که خبر شهادت موسی آخوندزاده به خانه رسید هیچ کس باورش نمیشد، اما او به پاس ایستادگی برابر اشراری قصد وارد کردن مواد مخدر به وطن را داشتند به درجه رفیع شهادت نائل شد.
شهید محمدباقر درودی سال ۶۴ در عملیاتی مجروح شد و در همین سال به اسارت عراقیها درآمد. ۵سال عذابکشیدن را تحمل کرد و در سال ۶۹ به همراه دیگر اسرا آزاد و به میهن بازگشت و در سال ۷۷ به آرزویش که شهادت بود، رسید.
همسر شهید خدادادی میگوید: ۱۴سال تمام هر وقت کسی از سر کوچه رد میشد با خودم میگفتم حتما از غلامرضا برایم خبرآوردهاند. هرروز صبح که از خواب بیدار میشدم، حیاط را آب و جارو میکردم و منتظر بودم که زنگ بزند.
خاطرات فرنگیس ناظمی، همسر شهید برات سعادت در بیش از یک دهه زندگی مشترک با تلخ و شیرینیهایی همراه است. او هفت بار به جبهه میرود و سرانجام هفتم اردیبهشت سال ۶۵ در منطقه مریوان به شهادت میرسد.
حسین کارآزما تا قبل از شهادت سه مرتبه عازم جبهه شده بود و در ۴۳ سالگی (سال ۱۳۶۵) که صاحب ۱۰ فرزند قد و نیم قد بود، خود را از حضور در جبهه محروم نکرد.
«سیدعلی موسوی» بزرگ شده روستای قرهباغ افغانستان از مهاجران مجاهدی است که بعد از مهاجرت به ایران، راهی جبهه شد و در سال ۱۳۷۴ به خاطر ترکشهایی زیادی که در بدنش بود، شهید شد.