همسر شهید

بعثی‌ها هم‌وزن سردار رستمی جایزه طلا تعیین کردند!
رژیم بعث عراق برای اسارت شهید رستمی جایزه تعیین کرده بود؛ طلا به‌اندازه وزن خودش. این را همسر شهید رستمی می‌گوید. نقش موثر بابارستمی در آزادسازی سقز و سنندج و کردستان آنقدر بود که حاضر شوند هم‌وزن یک رزمنده، طلا بدهند.
شهیدحسین علیپور ۱۷ سال بعد از اسارت شهید شد
در سال ۱۳۶۲ وارد جبهه شد. دوستانش به ما گفتند آخرین باری که او را دیدند در عملیات خیبر بود. نمی‌دانید چه شب و روز‌هایی را گذراندیم. تا ۱۱ ماه بعد از او خبری نداشتیم، حتی نمی‌دانستیم که زنده است یا به شهادت رسیده.
صفا و صمیمیت خانه شهید ساجدی در محله فرامرزعباسی
سردارشهیدهاشم ساجدی، مدرک فوق‌دیپلم تکنسین سازمان پنبه داشت و بعد از پیروزی انقلاب در کمیته اسلامی و مسئول جهاد گنبد فعالیت می‌کرد؛ درست زمانی که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی برود جنگ شروع شد و او به جبهه رفت.
شهید جنگ دوازده روزه همیشه بند پوتینش محکم بود
شهید سید‌مصطفی جعفری، مهندسی مکانیک و تخصص ماشین‌ابزار خوانده بود و در بخش فنی سازمان هوافضای سپاه مشغول به کار شده بود. به همین‌دلیل بود که در اولین ساعات جنگ تحمیلی احساس می‌کرد به تخصص او نیاز است.
شهید آقاجان‌زاده بدون بغل کردن بچه‌ها از خانه خارج نمی‌شد
بتول جبینی همسر شهید تعریف می‌کند: عزیزالله آقاجان‌زاده، با بچه‌ها خیلی مهربان بود. وقتی از بیرون می‌آمد، با لباس‌های خاکی و خسته مستقیم می‌رفت سراغ بچه‌ها. محال بود بدون بغل‌کردن آنها وارد خانه بشود.
شهید ترک‌جوکار عاشق مشهد بود
شهید علی ترک‌جوکار به دلیل علاقه فراوان به بارگاه ملکوتی امام‌هشتم(ع) زندگی در مشهد را به تهران ترجیح می‌دهد و همراه همسر و دو فرزندش یکی از محله‌های اطراف حرم را برای زندگی انتخاب می‌کند.
مریم جباری ۲ سال سرمزار شهیدی رفت که گفتند همسرش است
مریم جباری همچنان منتظر بازگشت هادی ماند تا این‌که سال ۶۹، در آخرین گروه آزاده‌های مشهدی خبر رسید که هادی در قرنطینه ارتش دیده شده است. بالاخره خواب مریم خانم تعبیر شد.