
چشم شهروندان منطقه ما و مشهد در شب ولادت بانو فاطمه (س) به گشایش مسجد الزهرا (س) روشن شد؛ مسجدی که نخستین جراح چشم مشهد، دکتر محمد فقیهیحکمآبادی، واقف آن است. مسجدی زیبا و روحانگیز که نمای زیبای آن با معماری ایرانی و اسلامی پس از تکمیل، به عنصری هویتبخش در خیابان احمدآباد تبدیل شده است.
بهگفته دختر دکتر فقیهی که به همراه همسرش امیرحسین بهرامپوری در ساخت این مسجد کوشش بسیار کردهاند، خشت خشت مسجد الزهرا (س) با عشق روی هم چیده شده است. این مسجد شب ولادت حضرت زهرا(س) با حضور واقف گرانقدرش، جامعه پزشکان مشهد، مسئولان شهری و شهروندان بهصورت رسمی گشایش یافت تا پس از گذشت حدود ۳۰ سال واگذاری زمین برای ساخت مسجد، به آرزوی معنوی دکتر فقیهی جامه عمل پوشانده شود و طنین اذان در این بخش از خیابان احمدآباد نیز بپیچد.
این پزشک گرانقدر چند ماه بعد از افتتاح مسجد یعنی در پانزدهم دی ماه سال ۱۳۹۴ به رحمت خدا رفت. اما کمی پیش از افتتاح مسجد الزهرا (س)، پای صحبتهای این پزشک پیشکسوت که نسل چشمپزشکان متخصص و متبحر امروز مشهد شاگردان دیروز وی بودهاند، نشسته بودیم که حاصل گفتوگو با ایشان در متن زیر منتشر شد. گرچه همان زمان نیز بهدلیل کهولت سن یادآوری خاطرات برای ایشان دشوار بود، حضور یافتن دکتر غلامرضا عشقی، جراح چشم و از شاگردان دکتر فقیهی، زمینه مناسبی را فراهم کرد تا خاطرات گذشته دکتر فقیهی در ذهن او یادآوری شود.
دکتر فقیهی متولد سال ۱۳۰۵ در سبزوار و تربیتشده در خانوادهای روحانی است. وی دوره ابتدایی و متوسطه را تا سال پنجم در سبزوار سپری کرده و سال ششم متوسطه را در رشته طبیعی دبیرستان فردوسی مشهد تحصیل میکند.
او در سال ۱۳۲۲ موفق به کسب درجه دکتری و تخصص در جراحی چشم از دانشگاه تهران میشود. سرانجام پس از ۳۶ سال خدمت به جامعه در مقام استادتمامی دانشگاه علومپزشکی مشهد، بازنشسته میشود. دوران خدمت او در بیمارستانهای قائم (عج)، امامرضا (ع)، آریا و دانشگاه علومپزشکی مشهد سپری شده است، در حالی که عضو انجمن چشمپزشکی پاریس، آمریکا و استاد راهنمای تقریبا حدود ۳۰ تا ۴۰ پایاننامه است؛ پایاننامههایی که همه آنها با درجه ممتاز پذیرفته میشوند. او یکی از مؤسسان بیمارستان آریای مشهد نیز هست.
دکتر فقیهی زمین مسجد الزهرا (س) را در مساحت ۲ هزار مترمربع در سال ۱۳۶۴ برای ساخت مسجد واگذار میکند، اما درنهایت پس از تامین بودجه ۲ میلیارد تومانی توسط شخص ایشان، با نظارت و همت دامادشان، مهندس امیرحسین بهرامپوری، احداث بنای آن در سال ۱۳۹۳ به اتمام میرسد. دکتر فقیهی که از شهروندان قدیمی منطقه ما در خیابان ابوذر بودهاند، اکنون همراه دخترشان ساکن تهران هستند.
در آمریکا به من گفتند تمام سمتهایی که در ایران داری، به تو میدهیم تا همینجا بمانی، ولی من حاضر نشدم
از دست دادن پدر در ۱۶ سالگی سرآغازی است برای ایستادن روی پای خود. نخستین جراح چشم مشهد در اینباره هنوز هم مصمم میگوید: پس از فوت پدرم تصمیم گرفتم چشمپزشک شوم و خودم تصمیم گرفتم بروم آمریکا. یادم هست کودک که بودم، وارد محکمهای (مطب) شدم که بسیار شلوغ بود و بیماران زیادی در انتظار بودند. خیلی ناراحت شدم و همانجا با خودم گفتم باید رشتهای بخوانم که بتوانم به مردم کمک کنم.
بعد هم ادامه میدهد: چشمپزشکی را از پروفسور شمس (پدر چشمپزشکی ایران) یاد گرفتم و بعد برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و دوباره به ایران بازگشتم. دکتر شمس به من گفته بود در ایران به حضور تو نیاز است و باید برگردی.
دکتر فقیهی در توضیح بیشتر با کمک دخترش میافزاید: با تمام شدن تحصیلاتم در دانشکده پزشکی، برای آموزش دیدن در زمینه بیماری تراخم (نوعی بیماری مسری چشم که در اماکن پرگردوغبار و کثیف پدید میآید و بیماری چشمی معمول زمان گذشته بوده است)، چندروزی به بخش دکتر شمس رفتم، اما ایشان از من درخواست کردند آنجا بمانم و دستیارشان شوم. بدینترتیب، تحصیلات دانشگاهیام را تا گرفتن تخصص در دانشکده پزشکی تهران و با شاگردی این پروفسور گذراندم. بعد از گرفتن تخصص، تنها دانشیاری بودم که تخصص داشت و مرا به درمانگاه رازی مشهد فرستادند.
در آن زمان طبق قانون، هر استادی که پنجسال در دانشگاه تدریس میکرد، میتوانست یک سال در خارج از کشور علمآموزی کند. دکتر فقیهی با اشاره به این موضوع ادامه میدهد: من بعد از پنجسال تدریس در مشهد، از این قانون استفاده کردم و به دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا رفتم و تحصیلاتم را ادامه دادم.
بعد از یکسال در بیمارستان یونیورسیتی که وابسته به دانشگاه پنسیلوانیا بود، ویزیتور شدم؛ یعنی بیماران را معاینه میکردم، ولی حق عمل نداشتم. دوسال در آمریکا ماندم. به من گفته بودند تمام سمتهایی که در ایران داری، به تو میدهیم تا همینجا بمانی، ولی من حاضر نشدم؛ هم بهخاطر مادرم و هم به دلیل اعتقادات مذهبیام و هم به این دلیل که در ایران میتوانستم به بیماران بسیاری کمک کنم.
دکتر عشقی در ادامه صحبتهای این پزشک پیشکسوت میگوید: مهارت در کار، حرف اول درباره ایشان است. دکتر فقیهی نخستین چشم پزشک تحصیلکرده در مشهد بودند؛ پزشکی که از بقیه باسوادتر بود. آن زمان مشهد متخصص چشم با تحصیلات آکادمیک نداشت. دکتر فقیهی با تربیت نسلی از چشمپزشکان مشهدی، نقش مهمی در اعتلای دانش چشمپزشکی مشهد داشتند؛ نسلی که دانش بهروز دنیا را دریافت کردند و خود در ادامه، به تربیت نسل بعدی همت گماشتند.
وی سپس از شاگردان این استادتمام دانشگاه علومپزشکی نام میبرد؛ نامهای آشنایی که وزیر فعلی بهداشت کشور نیز از آن جمله است؛ دکتر حسن هاشمی، دکتر فرشید، شادکامی، قرآیی، موسوی، خاکشور و...
حالا به گفته دکتر عشقی، دانش چشمپزشکی در مشهد، چیزی کم از کشورهای پیشرفته دنیا ندارد و از همه دنیا برای درمان چشم به این شهر میآیند.
دکتر عشقی ادامه میدهد: بنده از سال ۱۳۵۴ تا ۵۷ در بیمارستان امامرضا (ع) شاگرد ایشان بودم و ارتباطم تا امروز با استاد بزرگوارم قطع نشده. یادم هست ایشان این فرصت را برای همدورهایهای ما فراهم ساختند تا از محضر دکتر خدادوست در شیراز بهره ببریم. آن زمان دانشگاه شیراز بزرگترین و مجهزترین دانشگاه علمی کشور بود.
بعد هم رو به دکتر فقیهی ادامه میدهد: نخستین پیوند قرنیه در مشهد را بین دهههای ۴۰ تا ۵۰ ایشان انجام دادند.چشمان دکتر فقیهی که حالا در این سن وسال به خوبی نمیبیند، از این خاطره برقی میزند و برای ما تعریف میکند: دکتر نصرا... مژدهی، رئیس دانشگاه علومپزشکی مشهد، از همه پرسیدند چهکسی حاضر است این عمل را انجام دهد که بنده اعلام آمادگی کردم. بیمار، ۳۵ سال نابینا بود، اما پس از عمل بهخوبی میتوانست ببیند و جواب پرسشهای ما را بدهد. ما قرنیه را از مریضی که فوت کرده بود، پیوند زدیم.
پزشکان متبحر مشهدی، چون دکتر شیخ، شاملو، مولوی و... در دورهای از تاریخ این شهر، خاطرات درخشانی از خود بر جای گذاشتهاند. از پذیرفتن و مداوای بیماران بدون دریافت هزینه گرفته تا پیچیدن نسخههای شفابخش. دکتر فقیهی نیز از این قافله جدا نیست؛ گرچه بهصراحت میگوید تا این حد این کارها را انجام نمیداده است.
او همزمان با تدریس و انجام عمل چشم در بیمارستانهای امامرضا (ع)، قائم (عج) و آریا، مطبی هم در خیابان ارگ به راه میاندازد. در اینباره میگوید: از یکی از دوستانم ۲ هزار تومان پول قرض گرفتم و توانستم مطبم را در بهترین مکان مشهد راه بیندازم. خیابانی که گردشگاه و تفریحگاه مردم بود.
آن زمان بیماران پس از عمل چشم چندروزی بستری میشدند. در مطب من نیز شرایط بستری کردن بیماران فراهم بود. سعی میکردم همه مریضها را ببینم، حتی آنهایی که پول نداشتند. از طرفی دلم نمیخواست بیمار ناراحت از محکمه من بیرون برود، بنابراین همیشه از بیماران بستریشده با چلوکباب پذیرایی میکردم. از چلوکبابی امید در همان خیابان ارگ خرید میکردم.
دکتر عشقی اشاره به خوشقلبی، درستکاری و ایمان استادش، رو به او میگوید: یادتان هست در دورهای در بیمارستان امامرضا (ع) درمان بیبضاعتها رایگان بود؟
وی در اینباره میافزاید: آن زمان هزینه عمل جراحی آبمروارید ۲ هزار تومان بود و هزینه عمل بیهوشی، ۲۰۰ تا تکتومانی، اما بنا به درخواست پزشکان، بیشتر بیماران برای درمان، مبلغی پرداخت نمیکردند.دکتر فقیهی در ادامه این صحبت از خدمات دکترشیخ یاد میکند و نخواهد آمد. کار او نظیر نداشت و خیلی خدمت کرد.
بعد هم همان ماجرای ظرف معروف دکترشیخ را تعریف میکند که بیماران هرچقدر میخواستند، برای هزینه درمان خود در آن میانداختند. دکتر عشقی نیز در ادامه این صحبتها، خاطرهای مشترک را به یاد میآورد و با خنده تعریف میکند: دکترشیخ برای معاینه چشمانش به بیمارستان امامرضا (ع) و نزد دکتر فقیهی آمده بود. دکتر در حال معاینه کردن ایشان بودند که من هم رسیدم و قصد ادامه معاینه را داشتم. دکترشیخ ناگهان گفتند اول دستهایت را بشور و بعد به من دست بزن.
خاطره دیگری را نیز که روی لبهای این چشمپزشک مسن لبخندی مینشاند، دکتر عشقی تعریف میکند: در یکی از عملهای آبمروارید نخ بخیه تمام شد و دکتر در آن شرایط اضطراری، خلاقیت به خرج دادند و موی سر پرستاری را کندند و با همان بخیه زدند.
سال ۱۳۶۴ کلنگ احداث مسجد بر زمین خورد، اما تا سال ۹۰ ساخت آن برای تأمین هزینه به طول انجامید
تا صحبت را به سمت ساخت مسجد الزهرا (س) میبریم، اشکهای دکتر از یادآوری آن روزها سرازیر میشود و دخترش اشک چشم پدر را پاک میکند: آن سالها مکه زیاد میرفتم. دهه ۶۰ بود. از خیابانی رد میشدم که زمینی مستطیلشکل را دیدم. دریافتم که قرار است در این زمین، مسجدی به نام الزهرا (س) ساخته شود. وقتی به ایران بازگشتم، ملکم در خیابان احمدآباد را برای ساخت مسجدی به نام الزهرا (س) واگذار کردم.
فرناز فقیهی در ادامه صحبت پدر میگوید: پدرم بهترین ملک خود را در مشهد برای ساخت این مسجد درنظر گرفتند؛ ملکی که با زحمت و تلاش خود آن را خریده بودند. از طرفی ایشان بیشترین نقدینگی خود را برای ساخت مسجد گذاشتند. چیزی حدود ۲ میلیارد تومان.
وی میافزاید: سال ۱۳۶۴ کلنگ احداث مسجد بر زمین خورد، اما تا سال ۹۰ ساخت آن برای تأمین هزینه به طول انجامید. سرانجام ایشان با فروش زمینی در خیابان صارمی، بخش زیادی از پول ساخت مسجد را فراهم کردند. حالا پدرم بهشدت منتظر افتتاح مسجد هستند و دوست دارند تابستانها نمازهایشان را در این مکان بخوانند.
دختر و داماد دکتر فقیهی برای ساخت مسجد تلاش بسیاری میکنند. فرناز فقیهی در اینباره میگوید: مهندسان برای طراحی و ساخت مسجد، مبالغ هنگفتی میگرفتند، بنابراین همسرم خود دستبهکار شد.
برای ما انجام کارها به نحو احسن بسیار مهم بود و خداوند را شکر میکنیم که این قدرت را به ما داد. اکنون برخی میگویند چرا مسجد را در چندطبقه نساختهاید، اما توان ما با این بودجه همینقدر بود؛ گرچه از بهترین مصالح برای ساخت مسجد استفاده کردهایم.
او ادامه میدهد: با تمام وجودم میگویم که مسجد الزهرا (س) با عشق ساخته شده است و همه از کارگر ساده گرفته تا مهندس ناظر برای ساخت آن با دل و جان کار کردهاند. تمام این آدمها در خیر و برکت این مسجد سهیمند و قرار است نام آنها را در تابلویی نوشته و بر دیوار مسجد نصب کنیم. در مراسم افتتاح مسجد نیز آنها را دعوت خواهیم کرد.
وی میافزاید: در مراحل ساخت مسجد بعضی مواقع کارگر در مشهد پیدا نمیشد و مجبور بودیم برای عقبنیفتادن کار، از تهران و کرج کارگر بیاوریم. جالب است بدانید به هرکسی که این پیشنهاد را میدادیم، قبول میکرد و با رضایت خاطر حاضر میشد برای سههفته به مشهد بیاید؛ البته آنها به عشق امامرضا (ع) میآمدند و تنها کار ما برایشان تأمین هزینه رفتوآمد و زیارت و اسکان آنها در مسجد بود.
خانم فقیهی درباره ساختار مسجد میگوید: زیربنای مسجد ۲ هزار مترمربع و بنای ساختهشده در آن هزار و ۳۴۰ مترمربع است. سالن نماز مسجد به دو بخش مردانه و زنانه تقسیم میشود. سهاتاق اداری به همراه دو آبدارخانه مجهز برای بانوان و آقایان، یک آشپزخانه بزرگ در طبقه پایین برای درآمد مسجد، کلاسهای متعلق به کانون بسیج، پارکینگ، حیاط، وضوخانه، سرویسهای بهداشتی مردانه و زنانه و... از بخشهای مسجد است.
وی درباره معماری مسجد که یکی از ویژگیهای مهم آن است و موردتوجه شهروندان قرار گرفته، نیز میگوید: در مشهد نمای بیشتر مساجد آجرنماست، اما دلمان میخواست در نمای این مسجد، سنگ کار شود. از طرفی نمای سنتی و ایرانی را نیز دوست داشتیم، بنابراین با شیشههای رنگی و درهای چوبی، نمایی ایرانی به آن بخشیدیم.
* این گزارش شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ در شماره ۱۴۷ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.