غزل میسراید، متن ادبی مینویسد، شعر عاشقانه میگوید، اما بیش از همه نوحه میسراید و به قول خودش نوکری اهل بیت (ع) را میکند. حدود هزارو ۲۰۰نوحه دارد که در مجالس عزاداری خوانده شده است. سهتا از نوحههایش هم در کنگرههای ادبی کشوری مورد تقدیر قرار گرفتهاند، اما خودش کاری به این مقامها ندارد. دوست دارد دلی بنویسد و متنش به دل مخاطبش بنشیند.
محراب ماکوئیان خودش را جزو معدود نوحهسرایانی معرفی میکند که آثارش را به همه میدهد؛ چه نوجوان مداح هجدهساله، چه مداحان معروف و سرشناس کشوری. گاهی که برای این کارش به او انتقاد میکنند، در جواب میگوید: «من برای امامحسین (ع) مینویسم، نه مداح و هیئت خاصی!»
خیلی اتفاقی سال ۸۹ اولین نوحهاش را سرود. آن موقع پانزدهسال بیشتر نداشت. نوحهای در وصف حضرت ابوالفضل (ع) شنیده بود و با حافظه خوبش، آن را در ذهنش مرور میکرد. تغییراتی در آن داد و روی کاغذ نوشت.
این نوحه جدید را که در وصف امیرالمؤمنین (ع) بود، به یکی از مداحان حرفهای مشهد نشان داد. فکر نمیکرد اینقدر مورد توجه قرار گیرد، اما آن مداح، کلی از نوحهاش تعریف کرد. آن را در مراسمی خواند و از او خواست دیگر نوحههایش را هم برایش ببرد. محراب به آن مداح گفت این اولین نوحهای بوده که نوشته است؛ مداح هم او را تشویق کرد تا باز هم بنویسد.
این نوحهسرای محله زیباشهر تعریف میکند: آن مداح من را به دیگر هیئتیها معرفی کرد و این باعث شد موضوع را جدی بگیرم. هرچند از کودکی استعداد ادبی داشتم، نوحه نوشتن به این سادگی نبود و باید آن را بهطور آکادمیک هم یاد میگرفتم.
او بعد از این، نوشتههایش را به مداحان و نوحهسرایان مختلف نشان میداده است تا اشکالاتش را بگیرند. از همان ابتدا هم یک دغدغه داشته است و آن اینکه متن نوحههایش محتوای آموزنده و اثرگذار داشته باشد.
او میگوید: نوحه باید طوری باشد که وقتی به گوش مستمع میخورد، تأثیرش را بگذارد و کنار شور، شعور حسینی را هم به او القا کند.
محراب دراینباره خاطرهای تعریف میکند: نوحهای نوشته بودم درباره امامحسنمجتبی (ع) و در محتوای آن گفته بودم حالا که نمیگذارند برای تو حرم بسازیم، اسم بچهام را امیرحسن میگذارم.
بعداز اینکه این نوحه او خوانده میشود، افراد مختلفی از هیئتیها اسم بچهشان را امیرحسن میگذارند. حتی یکی از دوستانش که اسم دیگری برای بچهاش انتخاب کرده بوده، بعداز شنیدن این نوحه نام فرزندش را امیرحسن گذاشت.
محراب وقتی تأثیر این نوحه را میبیند، توجهاش به محتوا بیشتر میشود و باور میکند که میتواند با نوحههایش، روی تفکر و رفتار شنوندگان تأثیر بگذارد.
او میگوید: متأسفانه مشکلی که در اشعار شور داریم، این است که محتوای جدیدی ارائه نمیکند و فقط شور ایجاد میکند. درحالیکه باید در این اشعار، مسائل و دغدغههای روز جامعه را گنجاند و فرهنگی را که جامعه به آن نیاز دارد، عنوان کرد.
محراب تلاش دارد در نوحههای خودش ابعاد پنهان از وقایع کربلا را بازگو کند و چنین یادگارهایی از خودش بر جای بگذارد.
او ارادت ویژهای به حضرت علیاصغر (ع)، رباب (س) و رقیه (س) دارد و میگوید: نحوه شهادت حضرت علیاصغر (ع)، خیلی برایم سخت و ناراحتکننده است. حتی خارج از باورهای دینی، یک دشمن چقدر میتواند پست باشد که به بچه ششماهه رحم نکند و بهجای سیرابکردن او، تیر به گلویش بزند. هر بار این داستانها را مرور میکنم، قلبم فشرده میشود.
او یک روز که داشته این داستان را در ذهنش مرور میکرده است، نوحهای میسراید با نام «سادات، شرمنده»؛ محراب درحالی که چندبار صدایش میلرزد، این نوحه را برایمان میخواند: سادات شرمنده/ حرمله به اشک حسین میخنده/ سادات شرمنده/ سرعلی به تار مویی بنده/ سادات شرمنده/ آب نشد بیاد به خیمهها/ از غم عمو بگیم بسه/ روضه سهشعبه لازم نیست/ تنها از گلو بگیم بسه/ پدر در پشت خیمه دم گرفته/ سرت را با تنت با هم گرفته/ علی عادت به انگشت عمو داشت/ به جایش تیر را محکم گرفته/ای وایای وای/ علی لای لای علی لای لای.
این نوحه او سال ۹۵ در کنگره شعر جامهدران جزو برگزیدگان کشوری قرار میگیرد. محراب، اشک حلقهزده در چشمش را پاک میکند و میگوید: تا نسوزی نمیتوانی بسوزانی. من هم موقع نوشتن این نوحه خیلی دلم برای امامحسین (ع) و علیاصغرش سوخت. وقتی داشتم این نوحه را مینوشتم فقط برای عبارت «حرمله به اشک حسین (ع) میخنده»
نیمساعت گریه کردم. شاید به همین دلیل باشد که این شعر در هیئتها هم خیلی موردتوجه قرار گرفته و هنوز که هنوز است، خوانده میشود و مردم با آن گریه میکنند. سال۹۶ در کنگره شعر رضوی با نوحه «ایها الرئوف» نامش در لیست برگزیدگان قرار میگیرد. سال۹۷ هم در کنگره شعر آفتاب هشتم بهخاطر نوحه «یک خیابان» مورد تقدیر قرار میگیرد. اما بیش از این مقامها خودش معتقد است هر کاری باید نگاه ویژه اهل بیت (ع) را داشته باشد تا دیده شود.
این نوحهسرا میگوید: غرور آفت کار ماست. اگر کسی دچار غرور شود، اهل بیت (ع) نگاه ویژهشان را از او برمیدارند، اما اگر هدفت فقط و فقط رضایت آنها باشد، خودشان کمکت میکنند.
او نوحههایی دارد که برای دل خودش نوشته و هیچوقت آنها را برای اجرا به مداحان نداده است. از میان آنهایی که برای اجرا داده، بعضیها را یکساعته نوشته و کلی موردتوجه هیئتیها قرار گرفته است، برای بعضی نوحههایش هم ساعتها وقت گذاشته، ولی فقط چندبار خوانده شدهاند. به نظر او دلی و سادهبودن نوحه از موضوعاتی است که خیلی در این زمینه نقش دارد.
محراب نوحه معروف و قدیمی «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ در دلم ترسد بماند آرزوی کربلا» را زمزمه میکند و میگوید: بخشهایی از این نوحه ایراد ادبی دارد، اما میبینیم که سالهاست خوانده میشود و شنونده را منقلب میکند. به نظر من، نگاه ویژه اهلبیت (ع) و دلیبودن این نوحه آن را ماندگار کرده و باعث شده است اینطور بر سر زبانها باشد.
محراب در ادامه به تنهابودن شاعر اشاره میکند و میگوید: همه خادمان اهلبیت (ع) در جمع هستند. کسی که چای میریزد، کسی که جارو میکند، سینهزن، مداح و... همه در جمع هستند و کارشان دیده میشود. شاعر تنها کسی است که خدمتش در خلوت اتفاق میافتد و کسی آن را نمیبیند.
او به یکی از رسمهای عراقیها اشاره میکند و ادامه میدهد: عراقیها میان نوحه، اسم شاعر را میبرند و بدین وسیله از او تشکر میکنند، اما در اینجا متأسفانه نهتنها تشکری نمیشود، بلکه گاهی چنان با زبان تند از شاعر انتقاد میکنند که آدم میماند چرا این همه بیمهری در حقش شده است.
به نظر او نقدها باید با زبان نرم مطرح و بهطور خصوصی به خود فرد گفته شود، نه اینکه با زبان تند و در فضای عمومی عنوان شود. این نوحهسرا، به سلایق و دیدگاههای مختلف هیئتیها اشاره میکند و میگوید: وقتی نوحهای میشنویم که با سلیقه ما جور در نمیآید، نباید طوری آن را نقد کنیم که از ریشه قطع شود. همیشه نیمه پر لیوان هم هست و باید آن را دید.
به نظر او درخصوص نوحههای شور که نقدهایی به آن میشود، باید انعطاف بیشتری داشت؛ زیرا خیلی از جوانان جذب آنها میشوند و تحتتأثیرشان قرار میگیرند.